|

چگونه ایران بهتر را مهندسی کنیم

هفته گذشته دانشگاه LSE لندن شاهد رونمایی از کتاب مشکلات پیچیده یا غامض «چگونه یک جهان بهتر را مدیریت کنیم» (Wicked Problems: How to Engineer a Better World) با حضور آقای ‌گورو مادهاوان (Guru Madhavan)‌، نویسنده کتاب و گروه زیادی از استادان، دانشجویان و کارشناسان بود.

هفته گذشته دانشگاه LSE لندن شاهد رونمایی از کتاب مشکلات پیچیده یا غامض «چگونه یک جهان بهتر را مدیریت کنیم» (Wicked Problems: How to Engineer a Better World) با حضور آقای ‌گورو مادهاوان (Guru Madhavan)‌، نویسنده کتاب و گروه زیادی از استادان، دانشجویان و کارشناسان بود. کتابی که به‌تازگی چاپ شده و با تکیه بر مطالعات میدانی، با هدف مشکل‌یابی و شناسایی مهم‌ترین مشکلات کلاسیک و رایج در جوامع بشری و دسته‌بندی آنها و ارائه راهکار برای فائق‌آمدن بر مشکلات و همچنین تأکید بر تحقیق و پژوهش‌های معتبر به جهان ارائه شده است. نویسنده کتاب با تکیه بر تجربه برگرفته از بررسی و عیب‌یابی صنعت هوانوردی آمریکا در سال‌های ۱۹۳۰ تا ۱۹۷۰، کوشیده است‌ مسائل غامض و پیچیده (بدخیم) را شناسایی کرده و با طبقه‌بندی آنها و با ذهن مهندسی و سامانه‌یافته، از علوم و فنون پیشرفته و نوآوری‌های مدرن برای ‌گره‌گشایی از مشکلات اقدام کند. در این نشست، کتاب مورد نقد و بررسی کارشناسان و استادان حاضر قرار گرفت. نویسنده مشکلات را در این کتاب به چهار دسته کلی تقسیم می‌کند:

1- مشکلات سخت (Hard Problems) روزمره که دارای تعریف واضح و نتایج قابل اندازه‌گیری هستند که آنها را ساختارمند و اغلب کمّی می‌کنند و روابط علی و معلولی مشخصی دارند. راه‌حل آنها معمولا با رویکرد‌های ساختارمند و با روش‌های استاندارد و با تکیه بر دانش فنی و محاسبات دقیق صورت‌ می‌پذیرد؛ مانند شکستن لوله آب، خراب‌شدن یک خودرو، تعمیر و بازسازی ساختمان‌ یا کارخانه و‌...‌. به‌طور کلی مسائل سخت (Hard Problems) 

یا حل می‌شوند‌ (وی این مشکلات و مسائل را ‌حل‌شدنی می‌داند)...

2- مسائل و مشکلات نرم (Soft Problems) که کمتر ساختارمند هستند و اغلب شامل مسائل مربوط به انسان‌ها می‌شوند و به عوامل ذهنی مانند ترجیحات یا نظرات شخصی که عوامل سیاسی و اجتماعی در آنها دخیل هستند و به‌راحتی قابل اندازه‌گیری نیستند، گفته می‌شود؛ مثل ایجاد فرهنگ کاری که خلاقیت را ترویج می‌دهد. حل این نوع مشکلات مستلزم ایجاد همدلی و اجماع درک و دیدگاه‌های انسانی است. ابزارهایی مانند نظرسنجی‌ها، مشخصات کیفی مؤثر هستند. ابزار درک مسائل با بازخورد و مشارکت ذی‌نفعان تغییر می‌کند. این مشکلات معمولا مدیریت می‌شوند و حل نمی‌شوند، اما به اندازه کافی بهبود می‌یابند مانند ترافیک.

3- مشکلات پیچیده (Messy Problems) که گاهی مسائل درهم‌تنیده نامیده می‌شوند، با عواملی متعدد به‌هم‌پیوسته و بدون مرزهای مشخصی هستند که ممکن است با گذشت زمان تغییر کنند؛ مانند مسائل اجتماعی، تغییرات آب‌و‌هوایی و...، ارزش‌ها و ایدئولوژی‌ها مانند مو‌اجهه گروه‌های مختلف با استفاده از واکسن کرونا در ایران و دیگر نقاط جهان. حل این‌گونه مسائل نیازمند یک تفکر سیستمی و رویکرد جامع است‌. تقسیم مسئله به بخش‌های کوچک‌تر امکان ارائه راه‌حل‌های تدریجی یا جزئی را فراهم می‌کند. راه‌حل‌ها در این‌‌ موارد نیاز به بازبینی و تطبیق با شرایط جدید و رویکردهای خلاقانه دارند. این نوع از مشکلات سخت (Hard Problems) یا از بین می‌روند ‌یا منحل می‌شوند.

4- مشکلات چالش‌برانگیز (Wicked Problems) یا غامض که ترکیب هر سه مسئله قبلی بوده‌ و پیچیده‌ترین و سخت‌ترین نوع مسائل و مشکلات هستند. این مشکلات ‌تعریف‌‌ واضحی ندارند؛ مانند سلامت عمومی، ‌تروریسم جهانی که برای حل آنها نیاز به همکاری بین بخش‌ها و رشته‌ها و مشارکت مستمر عمومی و ذی‌نفعان و انعطاف‌پذیری لازم است. این نوع مسائل نیاز به تعریف بسیار دقیق دارند و با رویکردی چندوجهی برای حل کامل مسائل، باید به‌صورت تدریجی و پایه به پایه اقدام کرد؛ مانند مسئله آب و محیط زیست که در ایران ذی‌نفعان گسترده‌ای دارد و ابعاد سیاسی، اجتماعی،‌ فرهنگی و‌... را درگیر می‌کند.

در بستری که ما امروز در ایران زندگی می‌کنیم، به دلیل تحریم‌ها،‌ ناکارآمدی دولت‌ها و شرایط پر‌چالش منطقه خاورمیانه، انبوه مسائل حل‌نشده داخلی و خارجی‌ انباشته شده‌اند و دولت در حوزه‌های گوناگون با بحران‌های کوتاه‌مدت و ابر‌بحران‌های ملی متعددی مواجه است که نه آنها را پیش‌بینی کرده است و نه آمادگی رویارویی با آنها را دارد. دولت در چنین شرایطی مشغول به کار روزمره است و ظرفیت، توان، تخصص، کارآمدی لازم و از همه مهم‌تر منابع مورد نیاز برای مقابله با همه چالش‌ها را ندارد. در هفته‌های گذشته، رئیس‌جمهور پزشکیان در نوبت‌های متعدد اعلام کرده است‌ کشور با مشکلات فراوانی روبه‌رو است و البته راهکاری که ایشان ارائه می‌دهد، صرفا تأکید بر وحدت و وفاق و ترک دعوا‌ست که حتما به نوبه خود در حل‌وفصل مشکلات کشور تأثیر جدی دارد، اما وفاق عمدتا بر رویکرد سیاسی تأکید می‌کند، درحالی‌که حل مشکلات بعد از وفاق نیازمند راهکارهای اجرائی هستند که در این مرحله باید با یک ذهن مهندسی و روش‌های علمی و با اعداد و ارقام و حساب‌و‌کتاب و آنالیز و تحلیل دقیق و برنامه و سیاست مشخص به سوی حل مسائل گام برداشت. برخی مشکلات قابل حل هستند، گروهی از آنها قابلیت کنترل دارند،‌ تعدادی باید مدیریت شوند و در نهایت‌ ابربحران‌ها و مشکلات سخت (Hard Problems) و غامض باید با بهره‌گیری از سه روش حل، کنترل،‌ مدیریت و شاید بازنگری اساسی، انحلال و جراحی سیستمی که البته بسیار زمان‌بر و پر‌چالش است، مرتفع شوند. بنابراین با توجه به تجارب ملی و بین‌المللی (که در صدر یادداشت به آنها اشاره شد) چند پیشنهاد و راهکار مطرح می‌شود، به امید اینکه مورد توجه قرار گیرد:

1- یکی از کارویژه‌های حل بحران‌ها، تشکیل کمیته و اتاق حل بحران با حضور نمایندگان دولت و جامعه مدنی نخبه است‌ که در گام نخست مبادرت به شناسایی، فهرست و طبقه‌بندی‌کردن مشکلات اساسی کشور در حوزه‌های مختلف کنند. به نظر می‌رسد هر یک از دستگاه‌های کشور و همچنین تشکل‌های خصوصی و مدنی، در حال حاضر فهرست اولیه‌ای از مشکلات و موانع را در اختیار دارند که می‌تواند به‌عنوان فهرست پایه و اولیه در اختیار کمیته قرار گیرد.

2- در گام دوم، ارزیابی و تعریف‌نگاری مشکلات و قرار‌دادن آنها در دسته‌بندی‌های پیش‌گفته که می‌توان‌ در کوتاه‌ترین زمان ممکن نسبت به اولویت‌گذاری آنها اقدام کرد. با خوب تعریف‌کردن نوع مشکل مشخص می‌شود.

3- در سومین گام، سنجش منابع، توانایی، امکانات و اختیارات دولت و بخش خصوصی برای حل مشکلاتی است که اولویت آنها مشخص شده است.

4- در مرحله بعد و پس از مشخص‌شدن میزان توانایی دولت و اولویت‌بندی مشکلات،‌ متناسب با شرایط حاکم بر کشور، باید نسبت به گزینش تعدادی از مشکلات که امکان حل یا کنترل و مدیریت آنها در دوره زمانی چهار‌ساله مسئولیت دولت مقدور است، مبادرت ورزید. واقعیت این است که در حال حاضر نمی‌توان از دولت انتظار داشت‌ به ابربحران‌ها و حتی همه بحران‌های کوتاه‌مدت، راه‌حل اساسی و پاسخ مثبت و مفید بدهد. برای مثال، اگر کشور در حال حاضر از ‌صد مشکل اساسی و مزمن رنج می‌برد و دولت می‌تواند فقط ۲۰ مورد آن را حل کند، باید عمده توان، منابع و ظرفیت خود را به حل همان ۲۰ مشکل اختصاص دهد تا در پایان دوره مسئولیت خود، به مردم‌ ‌شفاف و ملموس نتیجه عملکرد خود را نشان دهد. همین الگو در استان‌ها به وسیله استاندارها نیز قابلیت اجرا خواهد داشت.

و در نهایت‌ اینکه دولت می‌تواند برخی از مشکلات را در دوره زمانی کوتاه با تصمیم‌گیری و تکیه بر نظر کارشناسی و مهندسی دقیق حل‌وفصل کند؛ مانند واردات برخی از کالاها، رفع فلیترینگ از اینترنت، افزایش سرعت اینترنت و‌... .

تعداد دیگری از مشکلات را با وضع مقررات و نظارت و بازرسی کنترل کند؛ مانند مصرف انرژی، بزرگ‌شدن دستگاه‌های دولتی، کاهش هزینه‌های دولت، واگذاری بخشی از خدمات دولت به بخش خصوصی و جلوگیری از فرار مالیاتی. گروهی دیگر از مشکلات و مسائل را با مدیریت و مهندسی‌کردن کاهش دهد؛ مانند قانون‌گریزی، ترافیک و‌... . دسته دیگری از مشکلات را باید با ادغام سه روش کنترل، مدیریت و حل‌وفصل مرتفع کرد؛ مانند موضوع حجاب، گشت ارشاد، حمایت از رسانه‌های آزاد و مستقل برای نظارت افکار عمومی بر دولت و حاکمیت.

آخرین گروه از مشکلات نیاز به تصمیم و اراده سیاسی و تغییرات بنیادین در سیاست‌های کلان کشور دارد؛ مشکلاتی که مانند سرطان، کل پیکره کشور را دربر گرفته است؛ مانند فساد گسترده، تحریم‌ها، مشکلات اقتصادی، بی‌عدالتی آموزشی، رعایت حقوق شهروندان و‌... .

بدون تردید دولت برای تحقق مراحل یادشده باید:

• نسبت به تقسیم کار با جامعه مدنی نخبه و تشکل‌های خصوصی و غیردولتی و جذب و جلب همکاری آنها اهتمام ویژه داشته باشد.

• تقویت نهادهای سیاسی و مدنی مانند احزاب، انجمن‌ها و دیگر بازیگران سیاسی و اجرائی مانند نمایندگان مجلس، مدیران بخش خصوصی در دستور کار قرار گیرد.

• ایجاد نهادهای میانجی و رابط مدنی برای فراهم‌کردن گفت‌وگوی بین بخش‌ها را در برنامه خود قرار دهد.

• از ظرفیت، تجارب و منابع ایرانیان خارج کشور‌ از طریق تسهیل‌سازی و امنیت‌بخشی به حضور آنان و حتی انتقال تجارب و دانش آنها از طریق کانال‌های رسمی و غیررسمی همت گمارد.

• در تعامل با حاکمیت برای برداشتن موانع جدی مانند پیوستن ایران به FATF و تقویت ارتباطات خارجی (منطقه‌ای و بین‌المللی) با رویکرد موازنه مثبت در سیاست خارجی به‌عنوان پیش‌نیاز حل ابر‌بحران‌ها گام‌هایی جدی بردارد.