|

انتشار «گُسل»، مجموعه‌عکس‌های رضی میری

چهره مردم

«گُسل»، مجموعه‌عکس‌های رضی میری که اخیرا در نشر نظر منتشر شده، «محصول حرکت است» و چنان‌که در معرفی کتاب آمده است، در مجموعه «گُسل» به غیر از ریتم با حرکت مواجهیم. «بازنمایی حرکت در بسیاری از این عکس‌ها مستقیما یا به نحوی غیرمستقیم بر سایر مؤلفه‌های تصویر تأثیر نهاده است.

چهره مردم

شرق: «گُسل»، مجموعه‌عکس‌های رضی میری که اخیرا در نشر نظر منتشر شده، «محصول حرکت است» و چنان‌که در معرفی کتاب آمده است، در مجموعه «گُسل» به غیر از ریتم با حرکت مواجهیم. «بازنمایی حرکت در بسیاری از این عکس‌ها مستقیما یا به نحوی غیرمستقیم بر سایر مؤلفه‌های تصویر تأثیر نهاده است. القای حس حرکت در بخشی از این تصاویر‌ که به زندگی روزمره اختصاص دارند، گسستن از ریتم روزمره زندگی است که پرشتاب‌تر از آن است که در یک قاب یا چندین قاب به‌هم‌پیوسته بگنجد. گسل محصول حرکت است و سپس ساکن‌ماندن‌». بخش عمده این کتاب عکس‌هایی از بازار است؛ مکانی که به‌ قول بهمن‌پور، مدیر نشر نظر، پر از پتانسیل‌های تصویری برای عکاسان است. از دید او، آنچه در عکس‌های میری بیش از همه جلب توجه می‌کند، چند عنصر کلیدی است؛ نخست اینکه مکان‌نگاری و انسان‌نگاری در عکس‌ها به‌شدت در هم آمیخته شده است، به‌گونه‌ای که این دو را نمی‌توان از هم مجزا کرد. گرچه توجه عکاس را به معماری در حال از بین رفتن و اضمحلال به‌شدت جذب می‌کند، اما در همان لحظه با انسان‌هایی برخورد می‌کند که در این فضای پرتپش و پرقدرت قرار گرفته‌اند و آنها هم در آستانه اضمحلال هستند. بازار به‌عنوان شریان قدرتمند جامعه‌ در این عکس‌ها می‌خواهد نوعی سرمایه‌داری فلاکت‌بار را نمایش دهد. بهمن‌پور همچنین در مراسم رونمایی کتاب، عکس‌های رضی میری را نوعی زیبایی‌شناسی زشتی خواند که مخاطب را مبهوت می‌کند و نوعی نگاه آخرالزمانی دارد. در این عکس‌ها این زیبایی‌شناسی زشتی گاهی ما را غافلگیر می‌کند و گونه‌ای از توجه به زیبایی وجود دارد که در درون خودش زشتی هم دارد. ویژگی دیگر عکس‌های این مجموعه، نوعی لامکانی است که مخاطب را آزار می‌دهد. این لامکانی در عکس‌ها، تنش شدید در جامعه‌ای را نشان می‌دهد که به‌ قصد توسعه قرار بوده آرمان‌هایی را محقق کند اما نتوانسته است. امیر نصری که بر این کتاب مقدمه نیز نوشته است، در مراسم رونمایی این کتاب می‌گوید عکس‌های رضی میری در یک ژانر قرار نمی‌گیرد و نمی‌توان عکس‌های کتاب را به عکاسی مستند یا اجتماعی تقلیل داد. نصری این عکس‌ها را امتداد چشم رضی میری می‌خواند که چیزهایی را دیده که ما ندیده‌ایم و می‌گوید آپاراتوس عکاسی کمک کرده که عکاس وجوهی را به ما نشان دهد که ما در تصاویر ندیده‌ایم. در این عکس‌ها ما با چهره مردم مواجه می‌شویم؛ چهره مردم نه تصویر مردم. چهره مردم بیش از تصویر مردم است، از این حیث که چهره خصلتی دارد که ما را متوجه یک «دیگری» می‌کند و آن چیزی که ما را متوجه دیگری می‌کند، می‌تواند وجوهی را پنهان و وجوهی را آشکار کند. مسئله دیگری که او اشاره می‌کند، ریتم و نظم در عکس‌ها‌ست، انگار رضی میری در ناخودآگاه دیداری‌اش ریتم و نظم هست و نصری آن را به سنت دیداری و ارتباط میری با فرش مربوط می‌داند و می‌گوید‌ بنابراین ما فقط از طریق دوربین عکس نمی‌بینیم، بلکه از طریق یک سنت می‌بینیم.