امروز سوم خرداد، چهلویکمین سالگرد آزادی خرمشهر است
برای دلاورانی در جناح ایران
اگرچه در تاریخ هشتساله جنگ تحمیلی فرازوفرودها و روزهای تلخ و شیرین بسیاری تجربه شد؛ اما سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ از آن روزهایی است که صفحه جدیدی را برای غرور ملی باز کرد.


شرق: اگرچه در تاریخ هشتساله جنگ تحمیلی فرازوفرودها و روزهای تلخ و شیرین بسیاری تجربه شد؛ اما سوم خرداد ماه ۱۳۶۱ از آن روزهایی است که صفحه جدیدی را برای غرور ملی باز کرد. ساعت ۳۰ دقیقه بامداد ۱۰ اردیبهشت، سرنوشتسازترین عملیات ایران علیه عراق با نام «الی بیتالمقدس» و رمز «یا علی ابن ابیطالب» در محور اهواز – خرمشهر - دشت آزادگان به فرماندهی مشترک سپاه و ارتش و با هدف آزادسازی خرمشهر آغاز شد؛ عملیاتی که در چهار مرحله و سه هفته ادامه یافت و در آن پنجهزارو 38 کیلومتر مربع از اراضی اشغالی ازجمله شهرهای خرمشهر، هویزه، پادگان حمیدیه و جاده اهواز – خرمشهر آزاد شد. علاوهبراین شهرهای اهواز، حمیدیه و سوسنگرد از تیررس توپخانه دشمن خارج شدند و ۱۸۰ کیلومتر از خط مرزی تأمین شد. پس از این عملیات عراق تا مدتی در لاک دفاعی خزید و کشورهای عرب منطقه که موقعیت خود را در خطر میدیدند، به تقویت مالی و نظامی عراق مبادرت کردند. ازاینرو پیروزی در عملیات بیتالمقدس و آزادسازی خرمشهر بیشک نقطه عطفی در دفاع مقدس بود. این نقطه عطف منشأ و مبدأ بسیاری از اتفاقات ریز و درشت بعدی تا پایان جنگ شد که صدالبته با گذشت 41 سال از این عملیات هنوز ناگفتههای بسیاری درباره آن وجود دارد. از سوی دیگر یکی از مهمترین فرازهای چالشی این عملیات به روزهای پس از آزادسازی خرمشهر بازمیگردد که تا به اکنون محل مناقشه جدی سیاسی و تاریخی است تا جایی که نحوه عملکرد ایران در ادامه جنگ و مهمتر از آن ورود به خاک عراق در عملیات رمضان، در چهار دهه گذشته با خوانشهای متعدد، متفاوت و متضادی دست به گریبان بوده است و همچنان فضای دوقطبی ذیل هر دو موضوع (ادامه یا توقف جنگ بعد از فتح خرمشهر و ورود به خاک عراق) در محافل تحلیلی مشاهد میشود. در این سالها طرفداران هرکدام از این دیدگاهها دلایل فراوانی را برای اثبات نظر خود مطرح کرده و میکنند که گواه آن است این مناظره و منازعه سیاسی - تاریخی با قدرت ادامه دارد، به نحوی که نمیتوان دیدگاه هیچکدام از طرفین را نادیده گرفت؛ چراکه هرکدام بخشی از واقعیتهای آن زمان را در تحلیل و تبیین نگاهشان مطرح میکنند.
دراینباره مرحوم هاشمیرفسنجانی در خاطرات خود چنین مینویسد: «در مجلس بودم. هنگام تنفس با جبهه تماس گرفتم، معلوم شد که خرمشهر کاملا محاصره شده و دشمن درحال تسلیمشدن است. پس از تنفس این پیروزی را در شروع جلسه تبریک گفتم و از رزمندگان تقدیر کردم. تا شب هم بهطور مرتب از جبهه خبر میگرفتم. خبرها حاکی از کثرت اسرا بود و قلت شهدای ما. دشمن کشته و زخمی زیادی داشت و غنیمت فراوانی به جا گذاشته بود؛ اما درمورد احساسم از آزادی خرمشهر، باید بگویم خیلی خوشحال شدم و خدا را شکر کردم. خرمشهر برای ما خیلی مهم و سرنوشتساز بود. همه امکانات را بسیج کرده بودیم تا نیروها بتوانند این شهر استراتژیک را از چنگ دشمن آزاد کنند. اطمینان داشتیم که این کار انجام میشود و میدانستیم با آزادی خرمشهر سرنوشت جنگ به نفع ایران رقم خواهد خورد که بحمدالله خرمشهر آزاد شد و شور و نشاط خاصی به همه داد. امام هم بلافاصله پیام تقدیر و شادباش دادند و حکومتهای همجوار منطقه را نصیحت کردند و به آنها تأکید کردند که اگر از اطاعت بیچونوچرای آمریکا و بستگان آن دست بردارید و با ما به حکم اسلام و قرآن کریم رفتار کنید، از ما جز خیر و پشتیبانی نخواهید دید». مرحوم هاشمی درباره موضوع ادامه یا توقف جنگ بعد از عملیات بیتالمقدس هم در خاطرات خود چنین نقل میکند که «تصمیم به جنگ و صلح در اختیار فرماندهی کل قوا بود که امام بودند. نظر سران کشور، جنبه مشورتی داشت و اگر نظری داشتند، بیان میکردند؛ اینکه میگویند ما در آن سالها میتوانستیم جنگ را تمام کنیم، باید گفت: بله، اگر میخواستیم، میتوانستیم جنگ را تمام کنیم؛ اما به اهدافمان نمیرسیدیم؛ اولا در آن زمان بیش از هزار کیلومتر از زمینهای خیلی باارزش ما یعنی ارتفاعات غرب که به لحاظ نظامی بسیار ارزشمند بود، در اختیار صدام بود. اگر نیروهای ما در این ارتفاعات مستقر بودند، تا بغداد بر عراق مشرف میشدند؛ اما در آن زمان این ارتفاعات دست عراقیها بود و آنها بر نیروهای ما مشرف بودند که این خیلی خطرناک بود».
مرحوم هاشمی در خاطراتش این را هم یادآور میشود که «شرایط و وضع به گونهای بود که بحث پایان جنگ هیچ زمینهای نداشت و هیچکس نمیتوانست صحبت از آتشبس کند. خیلی طبیعی بود که برنامهریزی شود تا جنگ را به آن صورتی که امام میخواستند، ادامه بدهیم. البته دست بالا را هم در جنگ داشتیم و نیروها، مردم و مسئولان نمیپذیرفتند به آسانی صرفنظر کنیم. مهمتر آنکه طرفهای درگیر و آنهایی هم که برای میانجیگری میآمدند، حاضر نبودند حقوق ما را بدهند». هاشمی میگوید: «در همان زمان که همه شعار «جنگ جنگ تا پیروزی» میدادند، امام «جنگ تا رفع فتنه» را مطرح کردند که این حرف ایشان مستدل به آیه قرآنی بود که میفرماید: قاتلوهم حتی لا تکون فتنه و یکون الدین کلمه الله. استدلال دیگر ما این بود که هنوز ارتش عراق در خیلی از قسمتها در خاک ماست و حدود هزار کیلومتر در اشغال آنهاست. اینها استدلال امام و به تبع ایشان ما بود که جوابی به بیانیهها [نهضت آزادی] و حرفهای دیگران بود. چون دیگرانی هم بودند که بهعنوان مخالف، استدلالات دیگری داشتند». فارغ از اینکه ادعای کدام طیف برای پایاندادن به جنگ در سال 61 درست یا غلط است و اساسا میتوان در بستر تاریخ، امری را «درست» یا «غلط» تلقی کرد، دراینبین آنچه باید همواره ملاک نظر و توجه باشد، این است که هر اتفاق و موضوعی باید در ظرف زمانی و مکانی خود بررسی شود؛ ازاینرو بازخوانی و تحلیل تاریخی این مسئله از هر منظری و با هر عینک سیاسی نمیتواند ملاک متقنی برای یک قضاوت عادلانه باشد. با این حال در یک آسیبشناسی در سالهای بعد از جنگ تحمیلی همواره از سوی برخی فعالان سیاسی سعی شده که موضوع دفاع مقدس، شهدا و مناسبتهایی از این دست با نگاهی انحصارگرایانه، یک مقوله سیاسی - تاریخی تعریف شود که دارای کارکرد حزبی است؛ درحالیکه با بررسی تحلیلی سالهای دفاع مقدس عملا نمیتوان با عینک حزبی و سیاسی به آن نگاه کرد؛ چراکه رزمندگان و شهدا برای دفاع از خاک و ارزشهای اعتقادی هیچگاه خوانش جناحی نداشتهاند. اکنون به نظر میرسد برخی از کنشگران سیاسی-جناحی طوری رفتار میکنند که انگار تمام حوزه دفاع مقدس به نام یک جریان سند خورده است و صرفا آنها خود را وامدار و میراثدار ارزشها میدانند. چنین نگاهی اگر برای تصفیه سیاسی و در جهت بقای سیاسی، تلاش کند از نشانههای دفاع مقدس در قالب امری «مقدس» بهعنوان برچسبزنی در قبال رقبای سیاسی استفاده کند، قطعا آسیبی بزرگ برای یک پیشینه و افتخار ملی و اعتقادی ایجاد کرده است. کاربرد ابزاری از شهادت، رزمندگان و... سبب شده تا در طول سالهای بعد از جنگ گاهی تصویری از دفاع مقدس عرضه شود که صرفا مماس با برداشت حزبی باشد که میتواند هیچ ربطی به تصویر واقعی نداشته باشد. غافل از آنکه چنین استفاده ابزاری حزبی از دفاع مقدس نهتنها آنان را از گزند انتقادهای بنیادین در امان نگه نخواهد داشت؛ بلکه جریان مذکور را بهشدت آسیبپذیر خواهد کرد و از آن مهمتر میتواند به ارزشزدایی و پسزدگی از جنگ تحمیلی در نسل حاضر منجر شود تا به آن نقطه که امروز قرابت عمومی با تاریخ دفاع مقدس میزان مطلوبی را نشان نمیدهد و ظاهرا تمایل آشکاری هم به شناخت آن دوره هشتساله در بخشی از جامعه دیده نمیشود.
باید پذیرفت که در جامعه سیاستزده ایران چون استفاده ابزاری از دفاع مقدس برای برخی جریانهای سیاسی در دهههای گذشته حد مشخصی نداشته است، به همان میزان شکاف عمیقی با تمام موضوعات مربوط به جنگ تحمیلی قابل مشاهد است؛ شکافی که در نتیجه استفاده ابزاری و استفاده سیاسی بهعنوان اصل سیاست و رفتار سیاسی از سوی برخی جناحها و جریانها برای قبضهکردن و مصادرهکردن دفاع مقدس شکل گرفته است. این گزارش و این نگاه صرفا تلنگری بود که به یاد آوریم روزگاری در این کشور جنگی درگرفت که جوانانش سینه سپر کردند، جان دادند و ایستادند تا برای همیشه نام میهن آنقدر بزرگ ادا شود که بتوان بر قلههای افتخارش ایستاد. واهمهای نداریم که با صدای بلند برای شهدای جنگ تمثیلسازی کنیم و مقام امثال باکریها، همتها، بروجردیها، باقریها، آبشناسانها، باباییها و دلاورانی مانند دورانها، شیرودیها، خلعتبریها و... را در سالروز آزادی خرمشهر ارج نهیم که اهالی این سرزمین بودند و در جناح ایران ایستادند.