گفتوگو با سید مهدی شجاعی به مناسبت انتشار کتاب «از بوی گل آهستهتر»
نویسنده ربات نیست
«از بوی گل آهستهتر» عنوان چهارمین کتاب مجموعه «حماسه سجادیه»، نوشته سیدمهدی شجاعی است که توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. این رمان به زندگی و زمانه امام سجاد(ع) مربوط است و روایت داستان مبتنی بر مستندات تاریخی نوشته شده است.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
«از بوی گل آهستهتر» عنوان چهارمین کتاب مجموعه «حماسه سجادیه»، نوشته سیدمهدی شجاعی است که توسط انتشارات نیستان منتشر شده است. این رمان به زندگی و زمانه امام سجاد(ع) مربوط است و روایت داستان مبتنی بر مستندات تاریخی نوشته شده است. درآمیختن روایت تاریخی و عنصر تخیل در فرم رمان از نکات درخور توجه این اثر شجاعی است. پیش از این، سه کتاب دیگر این مجموعه با عناوین «تویی به جای همه»، «اگر غم لشگر انگیزد» و «جز حکایت دوست» منتشر شده بودند. گفتوگو با سیدمهدی شجاعی را به مناسبت انتشار رمان «از بوی گل آهستهتر» میخوانید.
اخیرا جلد چهارم «حماسه سجادیه» با عنوان «از بوی گل آهستهتر» منتشر شده است. اگر موافق باشید از همین نامگذاری مجلدات مختلف رمان شروع کنیم. اصولا اینکه هر جلد از یک رمان چندجلدی، اسم مستقل و متفاوتی داشته باشد، بدیع یا لااقل کمسابقه است. ضمن اینکه عناوین اغلب از اشعار سبک هندی هم انتخاب شدهاند که نکته قابل توجهی است. لطفا در مورد انتخاب عناوین کتابها توضیح دهید.
بله. درست میفرمایید. این شکل از نامگذاری را خودم هم قبلا ندیدهام. ولی این ماجرا خیلی هم در اراده و اختیار من نیست. همچنان که محتوا قالب خودش را پیدا میکند یا میسازد، اسم هم از دل آن متولد میشود و اتفاقا اسم آخرین مولود این فرایند است. وقتی که این اثر با آثار دیگر خودم هم تفاوت اساسی دارد، تفاوت در وجوه فرعی و ظاهری چندان غریب نیست. شاید دلیل ظهور ابیات سبک هندی در اسامی کتاب هم، وجه مشترک پیچیدگی و چندلایگی باشد.
به پیچیدگی و چندلایگی اشاره کردید. فارغ از محتوای اثر که مستقلا به آن میپردازیم، به نظر میرسد که شما در وجه تکنیک هم ترکیب تازهای پدید آوردهاید که با آثار قبلی خودتان در این عرصه، کاملا متفاوت است. به عبارتی از همه تکنیکهای قبلی، اثر و ردپایی دارد ولی بر هیچکدام انطباق کامل ندارد.
فرمایشتان کاملا دقیق و درست است. در این رمان بهلحاظ تکنیکی اتفاقات تازهای افتاده که در عین تفاوت و تازگی، از یک هارمونی با آثار گذشته برخوردار است. یکی از آن اتفاقات تازه و متفاوت این است که بسیاری از فصول در عین پیوستگی با یکدیگر، مستقلا قابل عرضهاند و مختصات کامل یک داستان کوتاه را در خود دارند. این نکته را برخی از دوستان صاحبنظر دریافت و اظهار کردهاند.
ماشین رمان از آغاز حرکت تا نیل به مقصد با فراز و نشیبهای مختلف و جادههای متفاوت و شرایط متنوع مواجه میشود. تلاش راننده در طول مسیر این بوده که دست فرمان خود را متناسب با شرایط مختلف و متنوع، تنظیم کند.
گفته شده که در آثار اخیرتان بهخصوص در مجموعه «حماسه سجادیه»، اشارات و تعریضهایی به مسائل اجتماعی و سیاسی روز دارید. خودتان تا چه حد چنین قصد و نیتی داشتهاید و این برداشت را چگونه تفسیر میکنید؟
اولا باید عرض کنم که محقق و نویسنده، مثل ربات نیست که در فضای ایزوله و قرنطینهمانند بنشیند و کار کند و بتواند نسبت به اتفاقات و حوادث اطراف خود بیتفاوت بماند. در دنیای امروز از هوش مصنوعی هم چنین توقعی نمیتوان داشت. حتی فضای بسته و هوای آزاد بر نویسنده و اثری که خلق میکند، تأثیر میگذارد.
ثانیا بسیاری از مسائل، چه آنها که در اطراف ما واقع میشود و چه آثاری که مبنای تحقیق و پژوهش دارد و در قالبهای مختلف منتشر میشود، پیش و بیش از آنکه جنبه اجتماعی و سیاسی داشته باشد، مبنای فلسفی، دینی و اعتقادی دارد. اختلافنظر و تفاوت دیدگاه در مسائل اعتقادی همواره وجود داشته و هیچگاه مذموم نبوده است.
ثالثا مضامین اعتقادی و دینی طبیعتا در بستر تاریخی معنا پیدا میکنند و مطرح میشوند. و این توصیه مؤکدی که همواره توسط بزرگان ما برای مطالعه و تعمق در تاریخ مطرح شده برای همین است که ما بفهمیم تاریخ دائما در حال تکرار است و از گذشته برای امروزمان درس بگیریم.
لذا تحلیل و تبیین تاریخ میتواند دستاورد ارجمندی برای مخاطب محسوب شود. در این باب همچنان مطالب قابل عرض بسیار است. ولی نکته خلاف واقع و خلاف انصاف و اخلاق و عدالت این است که گفته شود بیان سیره معصومین وسیلهای شده باشد برای طرح مسائل اجتماعی و سیاسی و انتقادی یا ابزاری برای نقد وضع موجود. این حرف فارغ از اینکه ارزش و اصالت و ماندگاری آثار را مخدوش میکند، اساسا خلاف واقع است. اگر غرض، انتقاد از وضع موجود باشد، چه نیازی به سوءاستفاده از قدیسین است؟! انتقادی که طرح آن مجاز باشد، در هر قالب دیگری قابل طرح است و اگر مجاز نباشد، در این قالب هم اجازه انتشار پیدا نمیکند. آن هم با وجود ممیزیای که از ترسِ از دست در رفتن غلط، بر روی درستها هم احتیاطا خط میکشد. اساسا کسی که دغدغه معرفی اسوههای الهی را دارد، چرا باید آنها را خرج مسائل روزمره سیاسی بکند؟! این جنس از سوءاستفاده را کسانی میکنند که دغدغهشان حفظ قدرت است.
گویا انتشار رمان «حماسه سجادیه» در مسیر مجوز و ممیزی، به موانع جدی برخورد کرده که بخشی از اخبار آن هم در فضای مجازی منتشر شد. یکی از خبرها، نامه عتابآلودی بود که شما برای شورای نظارت بر کتاب نوشتید. اساسا مشکل ممیزی و ارشاد با این رمان از چه جنسی بوده و دلیل حساسیت بیش از حد روی این رمان چیست؟
تمرکز سیستم ممیزی بر دو محور است. این رمان علیرغم رعایت اصول و قواعد داستانی، بهشدت مقید به استنادات تاریخی است. به نحوی که اگر احیانا جایی این دو اصل با هم تزاحم پیدا کرده، اصول و قواعد رمان به احترام مستندات تاریخی کوتاه آمده و میدان را به آن سپرده. در تبیین شرایط زیستی و محیطی امام سجاد من ناگزیر بودهام به تبیین اصول و مختصات حکومت اموی.
مشابهتهای میان دورههای تاریخی را که ممیزی حساسیت نشان میدهد و دستور حذف میدهد، من هم زمان نوشتن رمان، احساس میکردم ولی حذف یا بیتوجهی به آنها را صرفا بهخاطر تشابه جایز نمیدیدم.
محور دیگر و مهمتر تبیین تحریفاتی است که به مرور زمان در دین اسلام پدید آمده. نمیشود به سیره و سلوک و سیاست و مدیریت امام سجاد پرداخت و این وجه از طرح و برنامه و عملکرد ایشان را نادیده گرفت. مبارزه با تحریفاتی که بعد از ارتحال پیامبر تا زمان امام سجاد در دین اسلام پدید آمده، یکی از مهمترین رسالتهای امام سجاد محسوب میشود و نقشی سرنوشتساز در تاریخ دارد. به این دلیل که امروزه مشی و روش زمامداری، عمدتا مبتنی بر حقایق تحریفشده است و با حقیقت اسلام و اسلام حقیقی فاصله نجومی دارد و بیان آن حقایق را -که امام سجاد هم بر آن تأکید داشته- جایز نمیدانند. اساسا نفس این توقع که نویسنده به دلیل مصالح حکومت، از بیان حقایق چشم بپوشد یا صرفنظر کند، توقع بیجایی است. وقتی حاکمیت همه ابزارهای تبلیغاتی و... را در اختیار و انحصار خود دارد چرا باید از انتشار یک نظر مخالف در تیراژ محدود یک کتاب بترسد؟!
آیا تغییر دولتها تأثیری در قبض و بسط فضای ممیزی داشتهاند؟
ممیزی به تعبیر خودشان یک امر حاکمیتی است و دولتها نمیتوانند نقش و سهم جدی در آن داشته باشند. به این نشان که یک رمان من -جلد دوم «کمی دیرتر»- علیرغم تغییر سه دولت همچنان در محاق توقیف به سر میبرد و اجازه انتشار پیدا نمیکند. البته درک و فهم و حسن نیت مسئولان فرهنگی این دولت با دولت گذشته قابل مقایسه نیست، ولی تحرک با دست و پای بسته هم کار آسانی نیست.
گویا «حماسه سجادیه» پس از عبور از صافیهای مجوز و ممیزی و چاپ و انتشار هم باز با مشکلاتی مواجه شده. آیا چنین چیزی صحت دارد؟
بله. اصل خبر بیاساس نیست. گذشته از مسائلی که بعد از انتشار جلد دوم رمان -با عنوان «اگر غم لشگر انگیزد»- ایجاد کردند و تا دستور جمعآوری و خمیرکردن کتاب هم پیش رفتند؛ مکانیزمهای دیگری هم پس از انتشار کتاب، همیشه وجود داشته است، با هدف تخریب اثر منتشرشده. یکی از این روشها، انتشار نقدهای دستوری و تشکیلاتی و سازمانی است. مأموریت این تشکیلات و نقدهایشان، تخریب اثر منتشرشده است که عموما هم نتیجه معکوس میدهد و موجب استقبال بیشتر از اثر میشود. لشکر سایبری هم که بحمدالله در حد وسعشان تلاش میکنند.
به نقد کتاب اشاره کردید. بازتاب انتشار این اثر را از سوی اصحاب فرهنگ، چگونه دیدهاید؟
از زمان انتشار هرکدام از مجلدات تا به امروز از سوی اندیشمندان و پژوهشگران و صاحبنظران و اهالی قلم، آرا و نظرات ارجمندی به من رسیده که در شناخت نقاط ضعف و قوت اثر، برایم بسیار مفید و راهگشا بوده و من همواره مدیون و مرهون این سرورانم که رهنمودهای مشفقانهشان، در کمال و ارتقای آثار آتی هم نقش مؤثر دارد. ولی متأسفانه در فضای مطبوعاتی و رسانهای ما، جای نقد صحیح و سلیم بسیار خالی است. نه در فضاهای رسمی مثل صداوسیما و نه در غیررسمی مثل فضاهای اجتماعی، شما نقد صحیح و سالم و مفید پیدا نمیکنید. نقدی که بتواند مخاطب را ارتقا بدهد و چیزی عاید نویسنده و هنرمند بکند. در جوامع فرهنگمحور شما به وضوح نقش منتقدان زبده و فهیم را در تعیین و تصحیح مسیر فرهنگ و هنر مشاهده میکنید. جای نقد صحیح و فنی و حرفهای همیشه در کشور ما خالی بوده است.
یکی از خصوصیات این رمان، تحلیل شخصیتهای سفید و سیاه و خاکستری به زبان داستانی است. کاری که در آثار قبلی شما در عرصه ادبیات آئینی خیلی مشاهده نمیشود. دلیل خاصی باعث این گرایش و تمرکز بوده است؟
ممنونم از توجهتان! به نکته دقیقی اشاره کردید. رویکرد آن آثار عمدتا مذهبی–عاطفی بود ولی در مجلدات «حماسه سجادیه»، وجه تاریخی و تحلیلی هم علاوه بر آن وجود دارد. و تحلیل شخصیتهای خاکستری تاریخی از این حیث حائز اهمیت است که به آدمهای امروزی هم برای شناخت شخصیت خودشان کمک میکند و این شناخت میتواند آنها را به سمت انتخاب درستتر سوق دهد.
این اختلاف و تفاوت و تنوع طبعا ناظر به محتوای اثر است. به نظر میرسد که ایجاد پیوند منطقی میان این محتواهای عمیق و گسترده و متنوع، کار دشواری باشد. اینطور نیست؟
لذت و حلاوت رانندگی در این مسیر، همه سختیها را آسان میکند و این البته بدون هدایت و مساعدت راهبان -نه ایکه دشوار باشد- غیرممکن است.
شما در آثار قبلیتان از قبیل «کشتی پهلو گرفته»، «آفتاب در حجاب» و «پدر، عشق و پسر» بهشدت مقید به مستندات تاریخی و روایی بودهاید و در «سقای آب و ادب» به دلیل وجود موارد محدود و معدود دریافتهای شخصی، عدم استناد تمام و کمال را متذکر شدهاید. در مجموعه «حماسه سجادیه» پایبندی شما به مستندات تاریخی در چه حد بوده است؟
در حد وسواس.
این چطور با قالب رمان جمع میشود؟
سؤال مهم و دقت ارجمندی است. زیربنای داستان، رمان و هر اثر هنری دیگر، مبتنی بر تخیل است. اگر خیال را از هنر حذف کنید، چیزی باقی نمیماند. از سوی دیگر هیچ نقلی از قول و فعل معصوم بدون وجود سند، جایز نیست. در این حال، تحرکات نویسنده، به راه رفتن بر روی طناب در ارتفاع بالا میماند که کمترین سهلانگاری و غفلتی میتواند موجب سقوط مهیب و مهلک شود. معنای عملی این تمثیل به این نحو میشود که آنچه به ساحت معصوم مربوط میشود، تقید به سند در حد وسواس صورت بپذیرد و خارج از این حیطه و محدوده، عنصر خیال، فعال مایشاء به جولان در بیاید. از خلق شخصیت تا طراحی حوادث و همه عرصههای دیگر. این، تعریفی است که من درباره کار در ساحت معصومین علیهمالسلام قائلم. اما در این اثر بهطور خاص، خارج از حیطه معصوم بخصوص دشمنان، پایبندی حداکثری به استنادات تاریخی وجود داشته است. و تجلی عنصر خیال در آن عرصهها هم به گونهای دیگر بوده است.
به نظر میرسد که سپردن بخشی از روایت داستان به شیطان مصداقی از همین مفهوم بوده است.
بله. و البته همان شیطان هم اگرچه لحن و ادبیات و فضاسازیهای خاص خودش را دارد اما مصالح ساختوسازش تماما برگرفته از مستندات تاریخی است. به این دلیل که یکی از اهداف کتاب، مقابله یا تصحیح تحریفات تاریخی و مذهبی است، مقید است که خود از هرگونه جعل و تحریفی مصون بماند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.