نگاهی به حواشی چهلوسومین جشنواره جهانی فیلم فجر
تأمل و تأسف
جشنواره جهانی فیلم فجر در چهار، پنج سال گذشته دوران پرحاشیهای را پشت سر گذاشت؛ از تغییر زمان برگزاری جشنواره به علت محدودیتهای همهگیری کرونا تا جنجال بر سر حذف واژه «فجر» از عنوان جشنواره، تا تصمیم چالشبرانگیز سازمان سینمایی در دولت قبلی که با ادغام این جشنواره با جشنواره ملی فجر عملا به ازدسترفتن استقلال این جشنواره منتهی شد و البته تصمیم معکوس، درست و قابل دفاع سازمان سینمایی کنونی که هویت مستقل این جشنواره را مجددا به آن بازگرداند، همه و همه سالهای دشوار و پرحاشیهای را برای این رویداد مهم و پیشینهدار سینمایی رقم زدند.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
مازیار معاونی
جشنواره جهانی فیلم فجر در چهار، پنج سال گذشته دوران پرحاشیهای را پشت سر گذاشت؛ از تغییر زمان برگزاری جشنواره به علت محدودیتهای همهگیری کرونا تا جنجال بر سر حذف واژه «فجر» از عنوان جشنواره، تا تصمیم چالشبرانگیز سازمان سینمایی در دولت قبلی که با ادغام این جشنواره با جشنواره ملی فجر عملا به ازدسترفتن استقلال این جشنواره منتهی شد و البته تصمیم معکوس، درست و قابل دفاع سازمان سینمایی کنونی که هویت مستقل این جشنواره را مجددا به آن بازگرداند، همه و همه سالهای دشوار و پرحاشیهای را برای این رویداد مهم و پیشینهدار سینمایی رقم زدند. اما آنچه بیش از این حواشی به بایگانی تاریخ سپرده شده و ذهن دستاندرکاران سینما و علاقهمندان جدیتر این حوزه را در یکی، دو هفته اخیر به خود مشغول کرده و تا حدود زیادی هم سؤالبرانگیز بوده، یکی عدم اطلاعرسانی گسترده درباره برگزاری جشنواره بود که بیاطلاعی بسیاری از مرتبطان با سینما ازجمله منتقدان و نویسندگان سینمایی را که همیشه پای ثابت جشنواره و یار و کمکحال آن محسوب میشدهاند، سبب شد و دیگری انتقال آن به خارج از پایتخت که عملا امکان حضور بسیاری ازجمله همین گروه منتقدان و صاحبنظران سینمایی را به دنبال داشت.
البته صرف انتقال جشنواره به شهری مثل شیراز که از معدود مراکز استانی واجد شرایط برای برگزاری رویدادهای بزرگ هنری است، به خودی خود قابل انتقاد نیست، چراکه عدالت اجتماعی برخورداری تمام نقاط کشور ازجمله دورترین نقاط به مرکز از چنین موقعیتهای مهم و اثرگذاری را توجیه میکند و پیشازاین شهرهایی مانند اصفهان و همدان هم برای چندین سال متوالی میزبان جشنواره کودک و نوجوان بودهاند و در مجموع سربلند هم بیرون آمدهاند اما این تمام ماجرا نیست و به نظر میرسد دستاندرکاران تصمیمگیر در سازمان سینمایی باید قبل از چنین تصمیمی روی این نکات هم به اندازه کافی تأمل میکردند.
اولین پرسش از سازمان سینمایی میتواند این باشد که آیا به این موضوع توجه نداشتهاند که اکثریت فستیوالهای بزرگ و معتبر سینمایی که بهعنوان رویدادهای معتبر و استاندارد شناخته میشوند، صرفنظر از کشوری که برگزاری آن را برعهده دارد، در یک شهر خاص و ثابت برگزار میشوند که هویت جغرافیایی، بومی و فرهنگی آن شهر هم بهتدریج بهعنوان یکی از شاخصهای جشنواره مدنظر شناخته شده است، جشنواره فیلم کن، جشنواره فیلم برلین و... نمونههای معدودی از چندین و چند جشنواره مهم جهانی هستند که چنین مشخصاتی دارند.
با پذیرش این گزاره که بعید است کسی در پذیرفتن آن تردیدی داشته باشد، چگونه است که ناگهان مهمترین جشنواره بینالمللی سینمایی ایران از شهر شناختهشده محل برگزاری یعنی «تهران» به «شیراز» تغییر مکان میدهد؟! آیا این تغییر مکان ناگهانی که مانند بسیاری از دیگر تصمیمات مهم کشور ناگهانی و با تأمل و تعمق کم انجام گرفته، قرار است دائمی باشد یا با تغییرات کوچکی در حد تغییر دبیر جشنواره یا رئیس سازمان سینمایی بار دیگر شاهد جابهجایی محل برگزاری این رویداد خواهیم بود؟ مطمئنا مدیران سازمان سینمایی استحضار دارند که میهمانان خارجی شرکتکننده و برگزارکنندگان دیگر فستیوالهای مهم سینمایی هم به چنین تغییرات و جابهجاییهایی از ادغام جشنواره در جشنواره ملی تا همین جابهجایی مکانی توجه داشته و اینگونه تغییرات در نوع نگاه آنها به جشنواره و در کلیتی فراتر به مدیریت فرهنگی-هنری ایران بهشدت مؤثر و چشمگیر است.
اما از جابهجایی مکانی جشنواره که بگذریم، چگونه است که در میانه اینهمه صرف هزینه برای میهمانان داخلی و خارجی از بلیت هوایپما تا هزینه اقامت و ایاب و ذهاب و احتمالا هدایایی که به رسم یادبود به میهمانان خارجی اهدا میشود، چنین برخوردی از سر بیاعتنایی و مأیوسکنندگی با منتقدان سینمایی ایران میشود که نهتنها برای اعضای انجمن منتقدان که در زیرمجموعه خانه سینما فعالیت میکنند و حضور و فعالیت صادقانه آنهم با حداقل دستاورد مالی، همیشه و در همه حال به پیشرفت این سینما منجر شده است؟ آیا در برابر آنهمه هزینه برای دیگر میهمانان جشنواره، نباید دستکم برای گروه منتخبی از منتقدان سینمای ایران هم دعوتنامه ارسال میشد و مانند یک میهمان محترم از آنها پذیرایی به عمل میآمد؟ شدت این بیاعتنایی آنچنان بود که حتی جشنواره حاضر نشد برای یک گروه چهار، پنجنفره که بهعنوان نمایندگانی از اعضای انجمن منتقدان سینمای ایران راهی شیراز شده و فیلمها را تماشا و تحلیل کنند، هم تشریفاتی مانند دیگر میهمانانش قائل شود؟
مجموع این نقاط ضعف و تصمیمات ناگهانی که گذر از آنها با مدیریت بهتر و فکرشدهتر امکانپذیر بود، سبب شد این پرسش در ذهن دستاندرکاران و علاقهمندان جدیتر سینما مطرح شود که آیا صرف برگزاری جشنواره و رسانهایکردن آن از طریق شبکههای اجتماعی کافی و رضایتبخش است؟ آیا اگر از سینماگر مهمی مثل نوری بیلگه جیلان دعوت به عمل آمده و با رایزنیهای قابل دفاع شرایط حضور او و دیگر سینماگران از کشورهای مختلف جهان و آثارشان آنهم در روزهایی که همچنان سایه شوم جنگ کشور را تهدید میکند، فراهم میشود، نباید برای دیگر اقشار سینمایی و در صدر آنها نویسندگانی که هیچگاه به اندازه زحماتشان دستمزد مناسب و درخور دریافت نکردهاند، هم ارزش و اهمیتی بیشتر قائل شد؟ جای تأسف است و حتی شاید امید به برچیدهشدن این تغییرات ناگهانی هم کمی سادهانگاری باشد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.