|

«شرق» از فرافکنی سیاسیون بعد از بازگشت قطع‌نامه‌ها گزارش می‌دهد

‌ فرار رو به جلو؛ مسیر محبوب سیاست‌مداران‌

محمد عطریانفر: به‌جای بازی کودکانه حزبی، به فکر ارتقای سیاست خارجی باشیم

در روزهای منتهی به بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت و پس از اعمال آنها، موجی از اظهارنظرهای سیاسی شکل گرفته است. چهره‌های مختلف سیاسی، با گرفتن جان تازه و نطق‌های تندشان، در تلاش‌ هستند مسئولیت شرایط فعلی کشور را ‌ گردن دیگران بیندازند و سهم خود را در تصمیمات گذشته انکار کنند. اصطلاحا «کسی گردن‌گیر وضع امروز ایران بعد از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت نیست».

‌ فرار رو به جلو؛ مسیر محبوب سیاست‌مداران‌

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 در روزهای منتهی به بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت و پس از اعمال آنها، موجی از اظهارنظرهای سیاسی شکل گرفته است. چهره‌های مختلف سیاسی، با گرفتن جان تازه و نطق‌های تندشان، در تلاش‌ هستند مسئولیت شرایط فعلی کشور را ‌ گردن دیگران بیندازند و سهم خود را در تصمیمات گذشته انکار کنند. اصطلاحا «کسی گردن‌گیر وضع امروز ایران بعد از بازگشت تحریم‌های شورای امنیت نیست».

هرکدام با روایت‌های متفاوت، می‌کوشند نقش خود را کم‌رنگ کنند و بار اصلی بحران را بر دوش دولت‌های پیشین یا بعدی بگذارند. این رویکرد «دیگرسازی» در حالی ادامه دارد که اسناد و شواهد تاریخی، مسئولیت‌پذیری واقعی را از روایت‌سازی‌های سیاسی متمایز می‌کند. کما‌اینکه سعید جلیلی در دانشگاه شیراز درباره بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت و برجام موضع‌گیری کرد و گفت ریشه ماجرا به سال ۲۰۰۳ و دولت اصلاحات بازمی‌گردد؛ زمانی که ایران داوطلبانه غنی‌سازی را تعلیق کرد و طرف مقابل خواستار تعطیلی کامل شد.

علی بهادری‌جهرمی، سخنگوی دولت سیزدهم نیز در نشست دانشگاهی با عنوان «بن‌بست محض؛ پارادایم تسلیم‌پذیری» و در تکمیل گفته‌های جلیلی، به‌جای متهم‌کردن دولت خاتمی، سراغ دولت روحانی رفت و با تأکید بر ضررهای 10ساله کشور مدعی بود:‌ «10 سال یک عمر است؛ 10 سال زمان کافی است تا یک دانش‌آموز به دکترا برسد یا به یک متخصص تبدیل شود. اما ما در این 10 سال از عمر کل کشورمان صرفا تلف شدیم و در حالی که دیگران برای رشد و توسعه می‌دویدند، ما متوقف شدیم تا شاید لبخند اوباما یا ترامپ را ببینیم‌». هم‌زمان، علی خضریان، نماینده پایداری نیز در همان نشست با انتقاد از رویکرد دولت‌ روحانی، ادعا کرد‌ سیاست وادادگی به جایی انجامید که قلب رآکتور اراک نه‌تنها متوقف، بلکه با بتن‌ریزی غیرقابل بازگشت تخریب شد؛ چون به زعم او: «این اقدام صرفا تعطیلی نبود؛‌ نوعی خرابکاری بود که امکان بازگشت ندارد. جنس بتن هم خاص و ویژه بود؛ تصور نکنید از سر خیابان تهیه شده و بتوان به‌سادگی آن را خنثی کرد‌». این اظهارات چهره‌های سیاسی‌ نشان‌دهنده نارضایتی از سیاست‌های گذشته و نقد جدی به اقدامات هسته‌ای ایران در دوره‌های اخیر است و تأکید دارند که این تصمیمات، آثار ماندگاری بر زیرساخت‌های کشور و روند توسعه ملی داشته است. محمود احمدی‌نژاد هم که رئیس‌جمهور ایران در سال‌های ۱۳۸۴ تا ۱۳۹۲ بود، در پی بحران اخیر و فعال‌شدن مکانیسم ماشه و فروپاشی رسمی برجام، مدعی شده است:‌ «ریشه مشکلات و صدور قطع‌نامه‌ها به دولت‌های خاتمی و روحانی بازمی‌گردد، نه به دولت من‌».

   

‌ چه کسی مقصر است؟

در روزهایی که «مکانیسم ماشه» فعال شد و شش قطع‌نامه پیشین شورای امنیت علیه ایران بازگشت، فضای سیاسی کشور بار دیگر درگیر رقابت‌های شدید داخلی و اتهام‌زنی شده است. برخی چهره‌های سیاسی، با نسبت‌دادن ریشه مشکلات هسته‌ای به دولت‌های پیشین، تلاش می‌کنند مسئولیت اقدامات دولت‌های خود را به دیگر دوره‌ها حواله دهند. اکنون رئیس دولت‌های نهم و دهم، با وجود وضعیتی که کشور با آن روبه‌رو است و گویی ایران به سال‌های دولت او بازگشته است، مسئولیت این بحران را نمی‌پذیرد؛ در حالی که شرایط امروز کشور ریشه در تصمیمات و مواضع دوره او دارد. هم‌زمان، چهره‌هایی مانند سعید جلیلی، علی خضریان، علی بهادری‌جهرمی و‌... نیز با برجسته‌کردن اقدامات دولت‌های بعد و قلب واقعیت‌ها، در پی ایجاد فضای دوقطبی سیاسی هستند تا از پاسخ‌گویی مستقیم به عملکرد خود فرار کنند.

این استراتژی معروف به «فرار رو به جلو»، در شرایط حساس بین‌المللی و فشارهای ناشی از بازگشت تحریم‌ها، به‌نوعی مدیریت افکار عمومی است. به نوشته تابناک، تحلیل دقیق پرونده هسته‌ای نشان می‌دهد ‌اقدامات دولت احمدی‌نژاد از شکستن پلمب تأسیسات اصفهان و ازسرگیری غنی‌سازی نطنز تا اعلام ساخت فردو، موجب صدور شش قطع‌نامه الزام‌آور شورای امنیت (۱۶۹۶ تا ۱۹۲۹) شد و بخش عمده بحران تحریم‌ها را رقم زد. این مدارک تاریخی امکان تحریف واقعیت‌ها و نسبت‌دادن مسئولیت به دولت‌های قبل یا بعد را به‌شدت محدود می‌کنند. هم‌زمان، تلاش برخی چهره‌های سیاسی برای القای وادادگی یا ضعف دولت‌ روحانی با هدف ایجاد دو‌قطبی و کاهش فشار بر خود، در کوتاه‌مدت ممکن است مخاطبان داخلی را تحت تأثیر قرار دهد، اما با اسناد و شواهد مستند، این روایت‌ها شکست می‌خورند. پرونده هسته‌ای ایران نشان می‌دهد‌ تمامی تصمیمات تاریخی، اقدامات فنی و سیاسی مرتبط و زمان‌بندی صدور قطع‌نامه‌ها به‌روشنی ثبت شده و امکان جابه‌جایی نقش متهم و شاکی وجود ندارد. در نهایت، تجربه تاریخی و شفافیت اسناد، افکار عمومی و تحلیلگران مستقل را قادر می‌‌کند واقعیت‌ها را تشخیص دهند و تلاش برای تحریف تاریخ یا انتقال مسئولیت را بی‌اثر کند. پرونده هسته‌ای ایران، با تمامی پیچیدگی‌ها و جزئیات فنی، معیار عینی و محکمی است که نمی‌توان با ادعاهای سیاسی آن را جابه‌جا کرد و نشان می‌دهد هرگونه تلاش برای تغییر واقعیت، محکوم به شکست است.

‌ محمد عطریانفر: به‌جای بازی کودکانه حزبی، به فکر ارتقای سیاست خارجی باشیم

پیرو نکات یادشده، محمد عطریانفر در گفت‌وگویی با «شرق» و با نگاهی به وضعیت سیاست داخلی و خارجی ایران، تحلیل کاملا متفاوتی را ارائه می‌دهد؛ چرا‌که او اعتقاد و تأکید دارد که فضای کنونی پساماشه و بحران‌های مرتبط با تحریم و چالش‌های بین‌المللی بعد از بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیتی سازمان ملل، به‌گونه‌ای است که بازی‌های کودکانه سیاسی و حزبی و یقه‌گرفتن‌های چهره‌های داخلی و نیز مقصر‌دانستن‌های این و آن دیگر اهمیت ندارد و جای خود را به ضرورت‌های حیاتی برای امنیت ملی داده‌اند. این عضو کارگزاران توضیح می‌دهد: «طبق مقوله ساختار-کارگزار، وضعیت فعلی محصول مجموعه‌ای از تحولات طولانی‌مدت است که از دوران دولت‌های خاتمی، احمدی‌نژاد، روحانی، رئیسی و اکنون پزشکیان به شکل‌های مختلف فراز و فرود داشته است و معادلات پرونده هسته‌ای از طریق دولت‌های قبلی تا به‌ امروز ادامه یافته است؛ روندی که همه دولت‌ها به میزان توان و مأموریت خود تلاش کرده‌اند مصالح ملی را حفظ و پیش ببرند‌».

بنابراین، به گفته این فعال سیاسی اصلاح‌طلب: «چالش‌های هسته‌ای ایران و روابط با قدرت‌های جهانی، به‌ویژه آمریکا، هیچ‌گاه صرفا یک اختلاف دیپلماتیک ساده نبوده و محصول نهایی تلاش‌ها، اغلب بدون «متهم» یا «شاکی» مشخص، چه روحانی، چه خاتمی، چه ظریف، چه جلیلی، چه احمدی‌نژاد، چه لاریجانی و چه هر‌کس دیگری در قالب پیچیدگی‌های راهبردی و سیاست خارجی قابل ارزیابی است». با چنین برداشتی است که عطریانفر با یادآوری وقوع جنگ ۱۲‌روزه و بازگشت قطع‌نامه‌های شش‌گانه شورای امنیت، مجددا تصریح می‌کند:‌ «امروز در ایران‌ نه دیگر متهمی وجود دارد و نه شاکی‌ای؛ همه باید به سهم خود و به‌جای یقه‌گرفتن‌ها و دنبال مقصر گشتن‌ها، به فکر راه‌حل برای ایران، مردم و منافع و امنیت ملی باشیم».

این فعال حوزه رسانه ادامه می‌دهد: ‌«مقوله هسته‌ای ایران در طول سال‌ها‌ محصول سیاست‌های کلان کشور بوده و کارگزارانی که در هر دوره مأموریت یافته‌اند، سعی کرده‌اند منافع ملی را از طریق مسیرهای تعیین‌شده پیش ببرند؛ حتی اگر بر سر راه این مسیرها موانع سنگینی ایجاد شده باشد‌». در نتیجه، این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی، با نگاهی تحلیلی و ژرف، بر دستاوردهای برجام و نقش دولت روحانی و تیم دیپلماسی آقای ظریف در آن دوران تأکید می‌کند. با‌این‌حال او اذعان دارد:‌ «این دستاوردها با وجود تلاش‌های گسترده و طراحی‌های حرفه‌ای، به دلیل بدعهدی آمریکا و برخی محدودیت‌های داخلی، به نقطه صفر رسیده و اکنون ایران با پیامدهای منفی این شکست بعد از بازگشت تحریم‌ها شورای امنیت مواجه است‌». با چنین ارزیابی‌ای، عطریانفر هشدار می‌دهد:‌ «نباید فرصت‌های پیش‌رو صرف تنش‌های داخلی، یقه‌گیری‌ها و بازی‌های سیاسی شود؛ چرا‌که این اقدامات فقط بحران را تشدید می‌کنند و هیچ کمکی به امنیت ملی نمی‌کنند. اکنون پرونده ما در شورای امنیت است‌». در تکمیل این نکته، فعال سیاسی به‌صراحت هشدار می‌دهد: «بعد از جنگ ۱۲‌روزه و همچنین بازگشت قطع‌نامه‌های شش‌گانه علیه ایران، اکنون باید نگران آینده بود؛ چون امکان ایجاد اجماع بین‌المللی، تجاوز دوباره اسرائیل و ماجراجویی مجدد نتانیاهو و همچنین افزایش فشارهای اقتصادی، معیشتی و تجاری و کوچک‌تر‌شدن سفره مردم بر همه چیز سایه انداخته است. بنابراین نباید کشور را وارد حاشیه و هزینه کرد و با نبش قبر سال‌ها و دهه‌های قبل، به دنبال شاکی، متهم و مقصر گشت».

این تحلیلگر مسائل سیاسی، با نگاه به گذشته و آینده، بر «اهمیت بهره‌گیری از تجربه‌های پیشین» تأکید دارد و به «شرق» می‌گوید: «الان ایران در شرایطی است که باید یک رهیافت جدید و الگوریتمی تازه در سیاست خارجی اتخاذ کند». به اعتقاد عطریانفر: «سیاست خارجی و دیپلماسی حرفه‌ای باید بر سیاست داخلی و رقابت‌های حزبی اولویت داشته باشد؛ چرا‌که فقط از طریق راهبردهای هوشمندانه بین‌المللی می‌توان منافع مردم و امنیت ملی را تأمین کرد‌». از ‌نظر این فعال حزبی: «توانمندی‌ها و ظرفیت‌های کشور در عرصه جهانی و منطقه‌ای هنوز قابل اتکا هستند، اما اگر مسیرهای پیشین دوباره تکرار شوند، اقتصاد نحیف و زیرساخت‌های کشور بیشترین آسیب را خواهند دید‌».

تحلیلگر مسائل سیاسی همچنین به اهمیت انسجام ملی و همکاری میان نخبگان و مسئولان اشاره می‌کند و در تشریح و تبیین آن تأکید دارد:‌ «در بزنگاه‌هایی که امنیت ملی و تمامیت ارضی کشور تهدید می‌شود، رقابت‌های جناحی و گروهی باید به حاشیه بروند و راهبردی هماهنگ و مبتنی بر منافع کشور جایگزین شود‌». از دید این عضو شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی: «تجربه پس از جنگ ۱۲‌روزه نشان می‌دهد ‌ایران می‌تواند با اتکا بر نخبگان و انسجام مردم‌ از بحران‌ها عبور کند و تغییرات مثبت در سیاست داخلی و خارجی خود را به رسمیت بشناسد‌». در بحث بازگشت تحریم‌های شورای امنیت و فشارهای بین‌المللی، این تحلیلگر مسائل سیاسی به تأثیرات عمیق و پیچیده محدودیت‌های هفته‌ها و ماه‌های پیش‌رو بر اقتصاد و زندگی مردم اشاره می‌کند و متذکر می‌شود: ‌«کاهش آثار منفی تحریم‌ها فقط با راهبردی کلان و هماهنگی میان دستگاه‌های مختلف، از ‌جمله بخش دفاعی، امکان‌پذیر است». او در ادامه لحن هشداردهنده‌اش، یادآوری می‌کند: «سیاست‌های کودکانه و حواشی داخلی، جناحی، حزبی و باندبازی این و آن، در حال حاضر نمی‌توانند جایگزین تصمیمات راهبردی شوند و ایران باید با تدبیر و برنامه‌ریزی پیش رود؛ چون اکنون سیاسی خارجی مقدم بر سیاست داخلی شده است‌».

فعال حزبی همچنین «نقش تجربه‌های گذشته را در شکل‌دهی آینده ضروری» می‌داند و یقین دارد:‌ «گذشته چراغ راه آینده است». به همین واسطه، او توصیه می‌کند:‌ «سیاست‌ورزی بین‌المللی ایران باید بر‌اساس سازوکارهای نوین و تفکر استراتژیک بازسازی شود تا بتواند تحرکات جهانی و محدودیت‌های موجود را مدیریت کرده و به منافع ملت و کشور دست یابد‌». از نگاه عطریانفر: «تقویت زیرساخت‌های علمی، دفاعی و اقتصادی، ارتقای منزلت ایران در سطح جهانی و حمایت از دانشمندان و نخبگان، از مهم‌ترین مؤلفه‌های این راهبرد است‌».

تحلیلگر سیاسی در نهایت با نگاهی واقع‌بینانه و نه‌چندان خوشبینانه، «ایران امروز را متفاوت از گذشته می‌بیند» و می‌گوید:‌ «دیدگاه مسئولان و نخبگان پس از تجربه‌های تلخ و موفقیت‌های محدود تغییر کرده و اکنون در بزنگاه‌های حساس امنیت ملی، تمامی رقابت‌های جناحی باید کنار گذاشته شوند. انسجام مردم و نخبگان و حمایت از حاکمیت، کلید عبور از بحران‌های کنونی است و این روند، تغییر و تحول مثبت در سیاست داخلی و خارجی را به رسمیت می‌شناسد‌». این فعال سیاسی اصلاح‌طلب در پایان تحلیل خود را چنین جمع‌بندی می‌کند: «ایران باید بر‌اساس تجربه‌های گذشته، الگویی نوین برای سیاست‌ورزی بین‌المللی و داخلی طراحی کند تا از فرصت‌ها به نحو مطلوب بهره‌برداری کرده و تهدیدها را به حداقل برساند‌». از منظر او: «فقط از طریق ترکیب دیپلماسی هوشمند، انسجام داخلی و حمایت مستمر از زیرساخت‌ها و نخبگان است که کشور می‌تواند مسیر پیشرفت و امنیت پایدار را تضمین کند‌».

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.