|

زهرا اینچه‌درگاهی، رئیس فدراسیون ژیمناستیک، در گفت‌وگو با «شرق»‌

الگوی زنان نشدم، درس عبرت شدم

بعد از حدود ۵۰ سال، یک تیم از رشته ژیمناستیک زنان (ترامپولین) موفق شد جواز حضور در مسابقات برون‌‌مرزی را کسب کند؛ اتفاقی تاریخی که اوایل سال جاری افتاد و قطعا می‌تواند پیامدهای مثبتی برای ورزش زنان به‌ویژه ژیمناست‌ها داشته باشد. ورزش ایران در حالی شاهد چنین اتفاق مهمی بود که یک زن ریاست فدراسیون ژیمناستیک را بر عهده دارد؛

الگوی زنان نشدم، درس عبرت شدم

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

افسون حضرتی:  بعد از حدود ۵۰ سال، یک تیم از رشته ژیمناستیک زنان (ترامپولین) موفق شد جواز حضور در مسابقات برون‌‌مرزی را کسب کند؛ اتفاقی تاریخی که اوایل سال جاری افتاد و قطعا می‌تواند پیامدهای مثبتی برای ورزش زنان به‌ویژه ژیمناست‌ها داشته باشد. ورزش ایران در حالی شاهد چنین اتفاق مهمی بود که یک زن ریاست فدراسیون ژیمناستیک را بر عهده دارد؛ زهرا اینچه‌درگاهی. او تنها رئیس زن یک فدراسیون المپیکی در ایران محسوب می‌شود. در استودیو «شرق» میزبان زهرا اینچه‌درگاهی بودیم و او در گفت‌وگویی مفصل درباره مسائل مختلف ژیمناستیک و شرایطی که این رشته ورزشی جذاب دارد،  صحبت کرد.

 

 خانم درگاهی، زنان خیلی کمتر این جسارت را دارند که در ورزش ایران برای به‌دست‌آوردن صندلی ریاست فدراسیون تلاش کنند و معمولا آنها را در سمت‌هایی مانند نایب‌رئیسی می‌بینیم، ولی شما از این لحاظ جزء استثناها هستید. چطور چنین تصمیمی گرفتید؟

من بیش از ۴۰ سال است که در ژیمناستیک هستم. از زمانی که خیلی کوچک بودم، به‌عنوان ورزشکار در این رشته حضور داشتم، در مقاطع مختلف‌ قهرمان ملی،‌ مربی تیم ملی، داور بین‌المللی و مربی بین‌المللی بودم و «لول یک» فدراسیون جهانی ژیمناستیک آکادمی را دارم. پله‌پله مسیر ژیمناستیک را طی کردم و بالا آمدم و سرانجام در سال ۱۳۹۵ زمانی ‌که فدراسیون ژیمناستیک برای ثبت‌نام نامزدهای ریاست اقدام کرد، احساس کردم این همان جایی است که من می‌توانم کاری کنم که ماندنی باشد. به سفرهای استانی که می‌رفتم، از من می‌پرسیدند تو که پزشک هستی -مطب پر‌رونقی هم داشتم و جزء پزشکان تقریبا پردرآمد در رشته خودم محسوب می‌شدم- چرا می‌خواهی بیایی رئیس فدراسیون ژیمناستیک شوی؟ جواب من این بود که من هم آدمیزاد هستم، دنبال ‌منافع هستم، اما از جنس مادی نیست. دلم می‌خواهد ۵۰ سال بعد، روزی که من احتمالا نیستم و کسی خواست راجع به ژیمناستیک فقط چهار خط بنویسد، در یکی از آن سطرها مجبور شود این دوره را به‌عنوان بخش مهمی از تاریخ ژیمناستیک ذکر کند. با این انگیزه وارد شدم، ثبت‌نام کردم و خوشبختانه خانواده ژیمناستیک که به نیکنامی از قدیم من را می‌شناخت، به من اعتماد کرد. برنامه‌های مدونی را که همراه خودم در سفرهای استان برای جلب آرای اعضای مجمع می‌بردم، یک برنامه هشت‌ساله بود و نقاط هدف‌گذاری‌شده در آن برنامه به‌عنوان سند جامع تحول ژیمناستیک ایران نوشته شده بود و به صورت مستند و مکتوب به اعضای مجمع این سند را دادم. سندی که به اعضا قول دادم اگر انتخاب شدم، می‌توانید به‌عنوان «چک‌لیست» کارهای من هم از آن استفاده کنید و اگر وعده‌ای را در اینجا نوشتم و نتوانستم عملی کنم، می‌توانید بیایید من را مؤاخذه و بازخواست کنید که شما مدیری هستی که قول دادی و عمل نکردی. با این روحیه وارد فضای فدراسیون شدم و خوشبختانه اعضای مجمع به من رأی دادند. در آن برنامه سند جامع، سال سوم تا پنجمش ما مدال بازی‌های آسیایی را نوشته بودیم. در سال اول حضور من یعنی سال ۹۶ وقتی‌ برای بازی‌های آسیایی سال ۹۷ جاکارتا صحبت می‌کردیم، بحث این بود که یک ژیمناست یا دو ژیمناست اعزام شود، اصلا اعتقادی به ژیمناستیک نبود و فقط احترامی بود که صرفا به خاطر پایه و مادر‌بودن این ورزش قائل بودند که بالاخره ژیمناستیک هم حضور داشته باشد. نه توقعی از ژیمناستیک بود، نه کسی ژیمناستیک را جدی می‌گرفت. در زمانی که باور چندانی به این رشته وجود نداشت، ما قول مدال بازی‌های آسیایی سال سوم تا پنجم حضورمان در فدراسیون را دادیم و این مدال در هانگژو کسب شد. در همان سند، سال پنجم تا هشتم کسب سهمیه المپیک ۲۰۲۴ در پرانتز قطعی را ذکر کرده بودیم و این همان سهمیه‌ای است که دیدیم بعد از ۶۰ سال برای بار اول گرفته شد. این اتفاق آن‌قدر رویداد فوق‌العاده‌ای بود که سایت IOC از آن یاد کرد. برای المپیک سهمیه‌های زیادی گرفته می‌شود اما IOC فقط آن سهمیه‌هایی‌ را که خیلی خاص هستند، ذکر می‌کند و ما جزء آن خاص‌ها بودیم. نه‌تنها این افتخار برای ما به اندازه یک مدال طلا می‌ارزید، بلکه در المپیک هم حضور خوبی داشتیم.

 بنابراین نباید آنچه را در المپیک شاهد بودیم، صرفا یک اتفاق بدانیم؟

در اولین حضورمان که قریب ۶۰ سال به آن نرفته بودیم، توانستیم به فینال برسیم. در فینال المپیک با نتیجه هفتمی کار را به پایان رساندیم. همان‌جا من که در سالن بودم، تبریک رسمی رئیس فدراسیون جهانی ژیمناستیک را دریافت کردم، همراه با موجی از شگفتی که سطح ایران چقدر متحول شده. شاید خدا به نیت من بیشتر از آن چیزی که می‌خواستم، نگاه کرد؛ چون یادم هست در نشریه فوریه ۲۰۱۸، فدراسیون جهانی ژیمناستیک برای بار اول در این مجله جمله small piece of history را درج کرد؛ «قطعه کوچکی از تاریخ» در ژیمناستیک ایران شکل گرفته است. این مسئله بعد از اولین کسب سهمیه المپیک جوانان بود که برای اولین بار شرکت کردیم و توانستیم مدال برنز را هم بگیریم. ژیمناستیک ایران شگفتی‌ساز جهان در سال‌های اخیر بوده است. ما دچار یک دگردیسی علنی شدیم. منتقد و غیرمنتقد اذعان دارند که ژیمناستیک امروز با ۱۰ سال پیش که آمار اعزام‌های‌مان صفر بود و مسابقات قهرمان کشوری کنسل می‌شد، خیلی متفاوت است. امروز ما در قله ایستاده‌ایم. حدود دو ماه پیش ما قهرمان طلای المپیک پاریس را در اوج آمادگی، نه اینکه ایشان شرایط خوبی نداشته باشد، بردیم. یک ایرانی، روی سکوی اول ایستاد، پرچم ایران در سالن به اهتزاز درآمد، همراه با ثبت یک حرکت جدید به نام ورزشکار ایرانی. ما برنده مدال طلای قهرمانی آسیا شدیم؛ آسیایی که مهد کهن ژیمناستیک جهان است.

 نگاه وزارت ورزش هم همین نگاه توسعه‌طلبانه و خواهان پیشرفت به ژیمناستیک است یا شما خودتان براساس دیدگاه و «ویژنی» که دارید، برنامه‌ها را پیش می‌برید؟ می‌خواهم بدانم که در دل ساختار و نظام ورزش کشور چقدر به ژیمناستیک بها داده می‌شود.

اگر صادقانه بخواهم به سؤال شما پاسخ بدهم، ما همیشه تنهایی را عمیقا احساس کردیم. در تمام مراحل کار تنها بودیم. کم پیش آمده که از وزارتخانه حمایت ملموسی را حس کنیم. دوره آقای کیومرث هاشمی یک استثنا بود. استثنای کوتاه‌مدتی که مثل یک خواب نیم‌روزی بود و خیلی سریع به پایان رسید. اما من سالی که در فدراسیون دوره اول حضور داشتم، یک‌سری ماجراها درست شد. من سیاسی نیستم. شاید مشکل بزرگ من این باشد، من یک خانم هستم و مشکل بزرگ‌تر هم این است. این دو را با هم جمع بزنید، تبدیل به یک فاجعه مدیریتی می‌شود. من به جای اینکه برای دیگر زنان الگو باشم، تبدیل به درس عبرت شدم. دشواری و مشقت بسیاری در این راه تحمل کردیم. کاش می‌گذاشتند که فقط کار کنیم. ما با انبوهی از پرونده‌سازی‌ها از اول مواجه بودیم که تازگی ندارد. اما فشارها الان به طرز عجیب‌و‌غریبی روی ما زیاد شده و کارکردن را برای ما واقعا سخت کرده است. منافع ملی ما و رشته ژیمناستیک در ‌حال ‌حاضر با این پرونده‌سازی‌ها و با ماجراهایی که برای فدراسیون ژیمناستیک، همکارانم و من درست می‌کنند، آسیب می‌بیند. ما «ورد چمپیون‌شیپ» در بخش بزرگسالان و جوانان را که قرار بود مهر و آبان برگزار شود و شرکت کنیم، از دست دادیم، به خاطر اینکه یک‌سری اتفاقات‌ در فدراسیون افتاد. «دیفینیتیو» و مراحل پایانی ثبت‌نام را نتوانستیم تکمیل کنیم. من این را صادقانه عرض می‌کنم که فشارهایی که از بیرون روی ژیمناستیک آمد، باعث شد ما دو رویداد بزرگ را که اردوهای تیم ملی‌اش در حال برگزاری بود و نتیجه هم می‌گرفتیم، از دست بدهیم. آیا شما فکر می‌کنید کسی که دو ماه پیش در قهرمانی آسیا طلا گرفته، در «ورد چمپیون‌شیپ» حرفی برای گفتن ندارد؟ تازه ما فقط طلا نگرفتیم، ما یک نقره و یک برنز هم گرفتیم. این‌قدر درخشش این طلا زیاد بود که آن قهرمانان دیگر ما متأسفانه در حد و اندازه خودشان دیده نشدند. یادمان نرود حتی آن برنز آرزوی ژیمناستیک ایران بود. کی ما چنین نتایجی می‌گرفتیم که برویم رقابت‌های قهرمانی آسیا و سه مدال در کیف‌مان بگذاریم و برگردیم؛ طلا، نقره و برنز. طبیعتا فکر می‌کنم وقتی این بچه‌ها از یک مسابقه باز‌‌می‌مانند، یک نفر باید پاسخ‌گو باشد. آن فرد ما نیستیم، چون کارمان را درست انجام دادیم. امروز کلاس‌های آنلاین داوری ثبت‌نامش در حال اتمام است و ما امکان ثبت‌نام را بنا بر دلیلی نداریم.

  شما نقد خیلی تندی درباره وزارت ورزش انجام می‌دهید. نگران نیستید با این صحبت‌ها شرایط را برای خودتان سخت‌تر کنید؟

سخت هست. نمی‌دانم از این سخت‌تر می‌شود یا نه، امیدوارم که نشود. در ضمن بحث وزارت ورزش نیست؛ بحث یک مجموعه است. این مجموعه کار را برای فدراسیونی که با آرامش کارش را انجام می‌دهد و سعی می‌کند به دور از حاشیه باشد سخت کرده و نتیجه را در‌واقع هدف قرار داده و سعی می‌کند کرامت و عزت ملی ایران را که در آن توانستیم حرف برای گفتن داشته باشیم، با یک ترمز مواجه کند. افرادی که این ترمز را گرفتند، باید پاسخ‌گوی افکار عمومی و جامعه باشند.

 یعنی می‌خواهید بگویید که عدالت جنسیتی وجود ندارد یا برابری جنسیتی به دلیل زن‌بودن شما نیست؟

بگذارید جواب این سؤال را محافظه‌کارانه بگویم، امیدوارم که گرفتار این قضیه نشده باشم. اما یادمان نرود من اولین زن رئیس فدراسیون المپیکی تاریخ ورزش ایران هستم. قبلا در فدراسیون چوگان خانم گیلانی بودند. این اواخر هم خانم پریدر برای شطرنج انتخاب شدند، ولی این دو رشته، رشته‌های غیر‌المپیکی هستند. واقعیت این است بحثی که چالش و جنجال حسابی دارد و به نوعی در کوران رقابت‌های جهانی قرار گرفته، یک فدراسیون المپیکی معتبر است که شما می‌دانید ۱۰ سال پیش برای کشورهای دیگر زنگ تفریح بود. اما ما کرسی جهانی گرفتیم، کرسی آسیایی گرفتیم، مدال‌های متعدد گرفتیم. بگذارید برای شما از سال ۲۰۱۰ تا ۲۰۱۷، تمام مسابقاتی را که ایران شرکت کرده بود، مرور کنم. حتی تورنمنت‌های سطح پایینی که شرکت کرد، کلا ۹ مدال گرفته بود. دوره اول ریاست من که دو سالش به کرونا و تعطیلی مسابقات گذشت، ما ۶۷ مدال با ارزش بین‌المللی گرفتیم که بخشی از مدال‌ها مربوط به مسابقات جام‌ جهانی و کسب سهمیه المپیک بود.

معتبرترین و سخت‌ترین مسابقات هستند که قهرمانان دنبال سهمیه المپیک هستند و هرچه دارند، ارائه می‌کنند. ما در این مسابقات شرکت کردیم و ۶۷ مدال باارزش گرفتیم. نتیجه کمی نیست. در قهرمانی آسیا مدال‌گرفتن، در «وردکاپ»ها، قهرمانی‌های معتبر جهانی مدال‌گرفتن باارزش بود. در المپیک جوانان مدال گرفتیم. ایران کم‌کم رخ عوض کرد و کشوری شد که شاید از رنکینگ نزدیک صد شروع کردیم. سال اول فعالیت‌های من که به‌هرحال کم هم نبود، شصت‌ونهم دنیا شدیم، سال بعدش پنجاهم شدیم و سال آخرِ اولین حضور من در فدراسیون جزء ۲۴ کشور اول دنیا بودیم با دو حق رأی در مجامع جهانی. یعنی ما جزء اکثریت‌ها بودیم و کار فدراسیون را به پایان رساندیم. دو سال سنگ‌اندازی کردند که من نیایم. مانع حضورم در انتخابات شدند، هر چیزی را که فکر کنید تجربه کردیم. اما خدا را شکر سر بالا و سینه ستبر داریم و درست کار کردیم و من خیلی ممنون هستم از مدیریت خردمندانه آقای کیومرث هاشمی، از همکاری‌های کمیته ملی المپیک آقای خسروی‌وفا که بستر انتخابات قانونی را برای فدراسیون ژیمناستیک مهیا کردند، ناظران فدراسیون جهانی در روز انتخابات حاضر بودند و من اجازه حضور در انتخابات را خوشبختانه توانستم داشته باشم و با ۶۰ رأی از ۶۶ رأی، برای دوره بعدی ریاست فدراسیون انتخاب شدم. از همان زمان هم در واقع طومار افتخارات فدراسیون ژیمناستیک دوباره شروع شد. الان ما تبدیل به یک توقع شدیم که اگر به مسابقه‌ای می‌رویم باید بالاخره فینالیست شویم و مدال بگیریم. ما روی شاخه دوم المپیکی هم سال‌ها بود سرمایه‌گذاری کرده بودیم و حالا برداشت محصول از این شاخه هم شروع شد. در قهرمانی آسیا سال گذشته پسران ما توانستند دو مدال بگیرند که یکی از این دو مدال در مقطع سنی بزرگسالان طلا بود و این دو مدال اولین مدال‌های ما در آسیا بود. در ترامپولین هم فعالیت را شروع کردیم طبیعتا نیمی از جامعه آماری ما در ژیمناستیک را زنان و دختران تشکیل می‌دهند و آنها هم حق دارند.

 با چنین رویکردی وضعیت برای فعالیت زنان علاقه‌مند به ژیمناستیک بهتر شد؟

خوشبختانه در شرایط اجتماعی که هستیم رویکردهای کلانی هست که زنان هم بتوانند در عرصه‌هایی که امکان حضور وجود دارد، با حداکثر توانمندی‌شان بدرخشند و حضور داشته باشند. در سایه یک‌سری از این حمایت‌ها، توانستیم بالاخره لباسی را که با زحمت در فدراسیون جهانی طراحی کرده بودیم، جا بیندازیم و وارد کتاب داوری شد. وقتی وارد کتاب می‌شود یعنی به مدت چهار سال معتبر و قابل استفاده است و ما این بخت و‌ فرصت را از دختران‌مان دریغ نکردیم. لباس مناسبی طراحی کردیم و با پیگیری‌های بسیار زیادی که انجام دادیم در نهایت موفق شدیم مجوز را از وزارت ورزش هم بگیریم. زودتر از جاهای دیگر توانستیم همکاری‌های لازم را جلب کنیم. ولی وزارت ورزش را به‌عنوان مهم‌ترین بخش و آخرین بخش پیش‌رو داشتیم که موفق شدیم نظر آنها را هم جلب کنیم و اولین تیم دختران ما بعد از ۵۰ سال در اردیبهشت‌‌ گذشته شکل گرفت و به روسیه اعزام شد. در محل برگزاری مسابقات از دختران ما با رویکرد بسیار خوبی استقبال کرده بودند و تلویزیون دولتی روسیه تصاویر دختران ما را حین ژیمناستیک نشان داد، پوشش و آراستگی‌شان و عملکرد خوبشان، مورد توجه قرار گرفت. بعد از ۵۰ سال بچه‌ها اعزام شدند و من تا سال‌ها از دختران انتظار مدال و فینالیست‌شدن ندارم. منطقی این است که نباید داشته باشم. اما یکی از دختران‌مان فینالیست هم شد و امیدوارم این روندی که ما با سختی توانستیم پیش بگیریم و جلو ببریم همچنان ادامه داشته باشد. مسئله دیگری که در ذهنم هست امیدوارم توان مدیریتی ما را بیشتر از این صرف مسائل جانبی و حاشیه‌ای نکنند و نخواهند مستهلک کنند. در «وردکاپ»‌های آینده و مسابقات پیش‌رو دختران را در شاخه هنری در پرش خرک که فعلا سهل‌الوصول‌تر است اعزام می‌کنیم. من یک قهرمان ملی در ژیمناستیک بودم و احساس آنها را با همه وجودم درک می‌کنم؛ بنابراین خودم را مأموری می‌دانم که یک مأموریت مهم دارم و آن این است که یک تصویر مقتدر از ایران در رشته ژیمناستیک نشان دهم. همه کمک کنند دختران امیدوار ژیمناست را داشته باشیم که دیگر به رویدادهای بین‌المللی به چشم یک آرزو و رؤیای دست‌نیافتنی نگاه نمی‌‌کنند. خودشان می‌گفتند که انگار در خواب هستیم.

 وضعیت مالی ژیمناستیک چطور است؟ مثلا فدراسیون این‌قدر بودجه دارد که از پایه ورزشکاران را بسازد و به تیم ملی برساند.

اتفاقا بودجه ما زیاد نیست. در ردیف اعتبارات فکر می‌کنم ما جزء فقیرترین فدراسیون‌ها یا حداقل از متوسط به پایین هستیم. طبق اطلاعاتی که دارم ما خیلی دست پایین در اعتبارات و بودجه فرض شدیم. فدراسیون ژیمناستیک، فدراسیون غنی و پولداری نیست، اما سعی کردیم ژیمناستیک را در کلاس‌های مربیگری، داوری و دوره‌های آموزشی مختلفی که داریم گران نکنیم. حتی برای لیگ‌هایمان ورودی‌هایی که تعیین می‌شود فکر می‌کنم نسبت به فدراسیون‌های دیگر اگر ارزیابی شود، جزء کمترین‌ها هستیم و تلاش ما این بوده که ژیمناستیک را ارزان حفظ کنیم؛ چون معتقدیم ژیمناستیک ورزش پایه و مادر است. غیر از قهرمانانی که می‌تواند مستقیما برای ژیمناستیک معرفی کند، ژیمناستیک کف هرم ورزش کشور را می‌سازد و ما وظیفه داریم کمک کنیم این هرم شلوغ‌تر شود تا قهرمانانی که به رشته‌های دیگر هم معرفی می‌شوند، بیشتر باشند. در واقع موفقیت ژیمناستیک موفقیت یک رشته ورزشی نیست، موفقیت و اقبال ورزش کشور است. کشورهایی که این دیدگاه را دارند و از ژیمناستیک حمایت بسیار می‌کنند، در مسابقات پر‌افتخار ظاهر می‌شوند. ‌کشورهای دیگر که ژیمناستیک‌شان مطرح است، در رشته‌های دیگر هم مطرح هستند. کشوری که در ژیمناستیک حرفی برای گفتن داشته باشد در ورزش حرف برای گفتن دارد. از محل اعتبارات دولتی -‌من با قول‌ها و اعتبارات جانبی کار ندارم‌- آن ردیفی که از بودجه عمومی در نظر گرفته شده‌ و به‌عنوان اعتبارات دولتی تعریف می‌شود، برای فدراسیون ژیمناستیک در سال جاری ۱۷ میلیارد تومان است. جامعه ورزشی ما حدودا ۳۰۰ هزار نفر مخاطب دارد. مخاطب‌هایی که فدراسیون پزشکی ورزشی آمارش را اعلام کرده. ما در ردیف جمعیتی، پنجمین رشته شلوغ ورزشی تا قبل از تابستان بودیم که معمولا در تابستان شلوغ‌تر هم می‌شود و شاید به رشته چهارم و سوم تبدیل شویم. 13 رشته ورزشی از‌جمله ژیمناستیک موفق شدند به المپیک بروند و پرچم ایران به‌عنوان کشوری که سهمیه المپیک را گرفته در سالن مسابقات نصب شد. در حال حاضر ما جایی هستیم نزدیک به فدراسیونی که ۱۵ میلیارد اعتبار می‌گیرد و فقط ۱۸۰ ورزشکار دارد؛ اگر اشتباه نکنم هفت هیئت استانی دارد، درحالی‌که ما ۳۱ هیئت ورزشی در تمام استان‌ها داریم به غیر از مناطق آزاد. آنها مسابقات بین‌المللی چندانی ندارند، اصلا المپیک و بازی‌های آسیایی ندارند. چرا ما باید در این ردیف دیده شویم؟ تازه گاهی همین هم به ما کامل پرداخت نمی‌شود و ما فقط سعی می‌کنیم اعتبارات‌مان را ‌‌درست خرج کنیم. البته من از آقای مناف‌ هاشمی که فرد زحمتکش و بسیار قابل احترامی هستند، خواستم اعتبارات ما را با دیدگاه دیگری نگاه کنند و امیدوارم برای سال آینده این مسئله لحاظ شود.

 استعدادیابی ورزشکارانی مثل مهدی الفتی یا اعضای تیم زنان که برای مسابقات ترامپولین رفتند، در خانواده‌هایشان شکل گرفته یا مثلا از شرکت در کلاس‌های تابستانی رشد کردند؟ آیا فدراسیون بخش استعدادیابی دارد که ژیمناست‌ها را شناسایی کرده و پرورش دهد؟

همه وسایل را ما و هیئت‌ها تأمین می‌‌کنیم. در سالن‌هایی که سالن‌های هیئت هستند و سالن‌هایی که سالن‌های فدراسیون ژیمناستیک هستند طبیعتا ابزار و وسایل و همه موارد توسط متولی تأمین می‌شود، فقط یک شهریه پرداخت می‌شود که فکر می‌کنم در حداقل‌های ممکن است. خدمات آموزشی را می‌گیرند، در مسابقات شرکت می‌کنند. مسابقات قهرمانی کشور در رشته‌هایی که برگزار می‌شود کاملا رایگان است و خوابگاه، تغذیه، برگزاری مسابقات و جوایز همه موارد از سمت فدراسیون با یک وسعت زیاد تأمین می‌شود؛ چون شرکت‌کننده‌ها خیلی زیاد هستند. برای مسابقات لیگ، مبلغ پرداختی برای ورودی وجود دارد که آن هم بخشی از هزینه‌هاست و مابقی هزینه را فدراسیون مشارکت می‌کند. در واقع تقسیمی است بین ما و شرکت‌کننده‌ها و فکر می‌کنم این خاستگاه، خاستگاه خوبی است؛ به خاطر اینکه ما تیم‌های ملی‌مان را از همین مسابقات انتخاب می‌کنیم. البته استعدادیابی با برنامه‌های دیگر هم همراه می‌شود، اما یک معبر خوب که بچه‌ها از آن عبور می‌کنند و وارد تیم‌های ملی می‌شوند، مسابقات انتخاب کشوری است. مربیان تیم‌های ملی و کارشناسان استعدادیابی در این مسابقات حضور دارند. اتفاق خوبی که در فدراسیون افتاده این است که ما مسابقات کشوری نونهالان و نوجوانان را تعریف کردیم. سال گذشته این مسابقات برگزار شد، فکر می‌کنم حدود ۶۰۰ نفر شرکت کردند. اگر اشتباه نکنم سال قبل و از بین آنها ما youth elite team را که معادل تیم ملی نوجوانان می‌شود، انتخاب کردیم. می‌دانید که برای سن زیر جوانان ما واژه تیم ملی را خیلی به کار نمی‌بریم. در واقع برگزیدگان ملی هستند. ژیمناست‌ها وارد اردو شدند، تمرینات جدی را انجام دادند و در مسابقات بین‌المللی که چند وقت پیش اعزام داشتیم، این بچه‌ها توانستند هم در بخش تیمی و هم انفرادی، شش اسباب و تک‌اسباب در ماده‌های مختلف عمدتا مدال‌های طلا را بگیرند. ما قهرمان تیمی و تیم نامدار ‌مسابقات بودیم و آن مسابقات با شرکت کشورهای اروپایی و کشورهایی بود که برنامه‌های توسعه و قهرمانی را برای نسل بعدی‌شان از همین مبدأ تعریف می‌کنند. در واقع ما یک خزانه را برای تیم ملی تعریف کردیم که از آنجا تیم ملی جوانان حمایت می‌شود و از تیم ملی جوانان هم تیم ملی بزرگسالان. این خزانه گنجینه ماست که فدراسیون در حال حفظ، نگهداری و پربارترکردن آن است و تمام هزینه‌ها را فدراسیون می‌دهد. برای اعزام‌ها ورزشکاران ما‌ حتی یک ریال نمی‌پردازند و خانواده ورزشکار درگیر هیچ پرداختی نمی‌شود و همه را فدراسیون تقبل می‌کند.

 آیا آماری دارید که بعد از اعزام تیم ترامپولین دختران به روسیه علاقه‌مندی در بین دختران به ورزش ژیمناستیک بیشتر شده باشد؟

به وضوح گزارشی که ما از همه استان‌ها داریم این است که گرایش خانم‌ها به ژیمناستیک چند برابر و ماندگاری قهرمانان‌مان هم در ژیمناستیک خیلی بیشتر شده است. قبلا به یک سطحی که می‌رسیدند، می‌گفتند ما‌ آینده نداریم و بنابراین علی‌رغم اینکه قهرمانان خوبی برای ژیمناستیک بودند، به رشته‌های دیگر می‌پرداختند، اما امروز در ژیمناستیک باقی می‌مانند. وقتی خانم‌ها اعزام می‌شوند، اتفاقات خوبی به دنبال آن رخ می‌دهد و من این بخش را به‌عنوان یک یادگاری خوب مدیریتی برای خودم نگه می‌دارم. تا قبل از این اعزام‌ها، ما گهگاه شاهد این بودیم که دختران‌مان برای اینکه مسابقه بدهند حتی ممکن بود مهاجرت کنند و این اتفاق خوبی نبود و موفق نمی‌شدند در مسابقات خارجی شرکت کنند.‌ این سودا، این تصور و این تفکر شاید آنها را وادار می‌کرد‌‌ از خانه‌شان فاصله بگیرند. اما امروز دختران ما شب خانه پدری‌شان می‌خوابند، صبح با یک پاسپورت در کیف‌شان، با احترام در مسابقات رسمی که رزومه زندگی ورزشی آینده‌شان حساب می‌شود، شرکت می‌کنند و در امنیت کامل به خانه برمی‌گردند. این امنیت و‌ شرایط خوب شرکت را‌ واقعا فکر می‌کنم‌ می‌توانیم به‌عنوان یک نقطه طلایی در ژیمناستیک ثبت کنیم و شرکت دختران در مسابقات بین‌المللی خارج از ایران به نظر من به اندازه یک طلای المپیک در ژیمناستیک مؤثر بود و باید به یاد بماند.

 چه راهی طی شد که بالاخره مسیر اعزام ترامپولین به مسابقات برون‌مرزی هموار شد؟ چون معمولا فدراسیون‌های جهانی روی مسئله پوشش و آسیب‌زا‌نبودن لباس برای ورزشکار‌ حساسیت‌هایی دارند.

من دوره اول که وارد فدراسیون ژیمناستیک شدم، سعی کردم ارتباطات خوبی با فدراسیون جهانی ژیمناستیک برقرار کنم. الان که‌ برای دور دوم رئیس شدم، عضو کمیسیون تساوی جنسیتی جهان هستم و فکر می‌کنم هشت عضو دارد. به نظرم راهی که طی کردیم منطقی بود و اینکه اول ژیمناستیک ایران را به دنیا بشناسانیم. خیلی‌ها حتی فکر می‌کردند ما دختر ژیمناست در ایران نداریم و شرایط فرهنگی ایران به‌گونه‌ای است که دختران ژیمناستیک ندارند که این باور را سعی کردیم تغییر دهیم. سال ۹۷ من در حاشیه اجلاس فدراسیون جهانی ژیمناستیک با خانم «نیلی کیم» که نایب اول فدراسیون جهانی ژیمناستیک بود، دیدار کردم و ایشان را با خودم به ایران آوردم. اجلاس در کشور جمهوری آذربایجان برگزار شد و خب به ایران نزدیک بود. وقتی او عملکرد دختران را دید، گفت‌ فکر نمی‌کردم دختران‌تان در این سطح باشند. گفتم به خاطر قوانین فدراسیون جهانی دختران ما از شرکت در مسابقات محروم هستند، کمک کنید که این مشکل حل شود. فدراسیون جهانی ژیمناستیک هم رویکرد خوبی را به ما نشان داد و در آن بخش‌هایی که می‌شد، مجوز را توانستیم به صورت نامه از آنها بگیریم که با هر پوششی که ایران اجازه می‌دهد، ‌به دختران شما اجازه شرکت می‌دهیم.

 قطعا برای چنین اتفاقی نیازمند تأیید و موافقت ارگان‌ها یا بخش‌هایی بودید که به نظر می‌رسد همراهی لازم صورت گرفته است.

من با تجربه‌ای که از دوره قبل داشتم و در نهایت همکاری نشد، در دوره جدید هم از همان روزهای اول دوباره به فکر اعزام دختران بودم. صحبت‌هایی که کرده بودیم منجر به این شد که کتاب داوری ترامپولین در صفحه ۲۷ حجاب را به‌عنوان پوشش پذیرفته‌شده بنویسد. این نقطه خوبی بود که با نامه فرق داشت. مثل تفاوت پژوهشی است که در مقاله نوشته شود یا در تکست‌بوک‌های علمی. وقتی مقاله‌ای در تکست‌بوک وارد شود، دیگر قابل بحث نیست. بنابراین ما روی ترامپولین سرمایه‌گذاری کردیم. لباس را خیلی سریع طراحی کردیم و خواستیم برای تصویب آن از فدراسیون جهانی به ایران بیایند، اما چون این ذهنیت را داشتم که ممکن است دوباره طول بکشد و این اتفاق نیفتد، سعی کردم مسیرهای دیگری را هم طی کنم. یکی از آنها درخواست از صداوسیما بود که بریده‌هایی از مسابقات دختران را حین ژیمناستیک پخش کنند؛ چون کاملا پوشیده بودند و حرکات هم هیچ موردی نداشت و صداوسیما این کار را کرد که من همین‌جا می‌گویم ممنون هستم، زیرا حرکت تأثیرگذاری بود. از طرف دیگر، با ستاد امر به معروف و نهی از منکر صحبت کردم و خیلی خوشحال هستم که آنها هم رویکرد مثبتی به این قضیه نشان دادند. من یک روز رفتم ستاد امر به معروف و نهی از منکر، صحبت کردم راجع به اینکه ورزش به هر حال یک معروف شناخته می‌شود و خواستم از ما برای اعزام دختران‌مان حمایت کنند. آنها برای بازدید میدانی به فدراسیون آمدند. دختران ما با همان حجاب کار کردند و مسئولان بانوان‌شان بازدید را انجام دادند، موافقت کردند و به دختران ما خسته نباشید گفتند. به هر حال فکر می‌کنم ضوابط سخت‌گیرانه صداوسیما وقتی اجازه پخش این تصاویر را داد و وقتی‌ ستاد امر به معروف و نهی از منکر آمد و موافقت کرد و‌ در‌واقع ‌وقتی این دو بخش به ما کمک کردند، وزارت ورزش هم راحت‌تر این بار تصمیم‌گیری کرد و ما با مشکلات دفعه پیش مواجه نشدیم.

 اعزام بعدی تیم زنان به مسابقات بین‌المللی مشخص است؟

رویکردمان این بود که در زمستان هم تیم را به مسابقات دیگری اعزام کنیم، اما با توجه به شرایطی که در حال حاضر ایجاد کرده‌اند، حتی قهرمانان ما از ثبت‌نام «ورد چمپیون‌شیپ» هم باز‌ماندند. امیدوارم هر‌چه سریع‌تر این ماجراهایی که در واقع برای فدراسیون ژیمناستیک درست می‌کنند، تمام شود و ما بتوانیم تمرکزمان را روی کارهای فنی بگذاریم.

 دقیقا چه ماجراهایی؟

پرونده‌سازی‌هایی که از قدیم وجود داشته و امروز با جدیت پیگیری می‌شود. پرونده‌ای که سه سال از عمر آن گذشته. مسئله‌ای که دوست ندارد زهرا درگاهی دیگر رئیس فدراسیون باشد.

آیا صحبت مستقیمی با وزیر ورزش یا دیگر مسئولان وزارتخانه داشته‌اید که مشکلات و موانع را مطرح کنید؟

خیلی وقت است ‌صحبت مستقیم نداشته‌ایم. امیدوارم زمانی برای صحبت اختصاص داده شود و رویکردی باشد که نقش وزارتخانه به‌عنوان بزرگ‌تر و وظیفه‌ای که برای وزارتخانه‌ها تعریف می‌شود، یعنی تسهیل‌گری امور را شاهد باشیم. برای مثال، ‌فکر می‌کنم کنسلی مجمع فدراسیون ژیمناستیک در ماه گذشته از منظر قانونی با نقض اساسنامه همراه بود. جالب اینجاست اتفاقی که باعث شد مجمع کنسل شود، گزارش فردی بود که از سَمت وزارتخانه باید گزارشی را می‌داد و کوتاهی کرد و در تاریخ مقرر این گزارش را ارائه نکرد و به استناد همان، وزارتخانه مجمع ملی یک فدراسیون را کنسل کرد. ما از این بابت گله‌مند هستیم و دل‌مان می‌خواست‌ کسی به ما توضیح بدهد. یک هفته قبل از آن هم اتفاق جالبی افتاد. بعد از آتش‌بس بود که تلاش شد به خاطر بلاتکلیفی یک استان که تخلفاتش، تخلفات چشمگیری هم بود و البته مستنداتش هم هست، مجمع را کنسل کنند. آن مشکل را هم حل کردیم؛ یعنی مجبور شدیم برای کسی که نمی‌شناختیم، ابلاغ بزنیم و آن شخص سرپرست هیئت ژیمناستیک استان شود. معمولا من ژیمناستیک را به‌عنوان یک امانت نگاه می‌کنم و دوست ندارم دست کسانی که نمی‌شناسم بسپارم، اما ما را مجبور کردند ابلاغ بزنیم. ابلاغ را هم زدیم و مشکل ظاهرا برطرف شد. چند روز بعد به بهانه دیگری دوباره مجمع ما را کنسل کردند. شاید من اشتباه می‌کنم، اما انگار قرار نبود اصلا این مجمع برگزار شود. ما دوباره بعد از کنسلی شهریور، نامه دادیم و یک‌ بازه زمانی را تعریف کردیم که در این مقطع مجمع برگزار شود، اما جوابی برای آن نامه هم نگرفتیم. پیگیری مجددی کردیم که در مهرماه و آبان‌ماه بتوانیم مجمع فدراسیون را برگزار کنیم، زیرا برگزاری مجمع جزء وظایف ماست، اما فکر می‌کنم با پیگیری که کردیم از عهده ما ساقط شده باشد و حداقل ما متهم به کوتاهی در برگزاری مجمع نشویم. البته این مسائل فقط بخش‌هایی از مشکلات ماست.

 چه مشکلات بزرگ دیگری موجود است؟

زمان آقای سلطانی‌فر، زمین در مجموعه ورزشی آزادی خواستیم که ‌پاسخی به آن داده نشد. زمان آقای کیومرث هاشمی که من دوباره به فدراسیون برگشتم، این درخواست را تکرار کردم که مورد موافقت و دستور وزیر قرار گرفت. حتی به ما گفتند نقشه‌ها را بکشید و بیاورید برای جایی که می‌خواهید بنا احداث کنید. نقشه‌ها را کشیدیم و ارائه دادیم. فکر می‌کنم آقای اسبقیان از زمان آقای کیومرث هاشمی تا حال حاضر این دستور را داشته، اما هر چقدر پیگیری می‌کنیم، اتفاقی نمی‌افتد. البته آقای اسبقیان رقیب انتخاباتی من در دوره اول ریاستم هم بودند که امیدوارم روی نظرات‌شان از آن زمان اثر نگذاشته باشد. به هر حال همچنان زمین را‌ به ما نداده‌اند. این در حالی است که فدراسیون‌های دیگر که درخواست کرده بودند، زمین را گرفتند، ساختند و استفاده می‌کنند، ولی ما با ۳۰۰ هزار نفر جمعیت فقط دو فضای تخصصی در ژیمناستیک داریم که وقتی اردو می‌گذاریم، برنامه‌های آموزش کنسل می‌شود و وقتی کلاس آموزشی داریم، بچه‌های اردوها دچار چالش می‌شوند. از سویی پارکور هشتمین دیسیپلین ژیمناستیک است و از سال ۱۳۹۷ وارد اساسنامه فدراسیون جهانی ژیمناستیک شده و ظرف دو ماه بعد در آسیا هم مصوب و وارد اساسنامه شد، اما در سال ۱۴۰۴ هنوز متولی آن در ایران از سوی وزارت ورزش رسما معرفی نشده است. هنوز بچه‌های پارکور مسابقات قهرمانی جهان را از دست می‌دهند یا مربیان و داوران‌ کلاس‌های معتبر را از دست می‌دهند و این فرصت و عمری است که می‌سوزد. ورزشکاری که امروز در پارکور ۲۲‌ساله است،‌ ۱۰ سال دیگر که ۳۲‌ساله می‌شود، همین چابکی و آمادگی را دارد؟ اینها ضررهایی است که از سر لجبازی به منافع ملی ما وارد می‌شود. من این را محکم می‌گویم که ما فدراسیون بسیار موفقی هستیم، اما نه به ما اعتبارات می‌دهند، نه خیلی از جای خاصی همکاری می‌گیریم. ما متخصص هستیم و می‌دانیم باید چه کار کنیم، اما پرونده‌سازی می‌کنند. یک پرونده که سه سال در دادسرا نگهداری شده عین آثار باستانی حفظش می‌کنند که اگر یک روزی لازم بود از آن استفاده شود. مگر می‌شود از مدیری که هر روز ذهنش را به هم بریزید و فضای آرام کارش را بگیرید، انتظار نتیجه داشته باشید؟ پول ندهیم یا کم بدهیم و بعد هم بگوییم برو معجزه کن! من بلد نیستم.

  آقای دنیامالی تأکید کرده که حضور اقوام درجه‌یک رؤسا در فدراسیون‌ها، بحث تعارض منافع است و نباید چنین اتفاقی بیفتد. حالا یکی از نقدهایی که به شما وارد است، به حضور خواهرتان به عنوان نایب‌رئیس در فدراسیون مربوط می‌شود.

من نقد تعارض منافع را نه‌تنها می‌پذیرم بلکه احترام می‌گذارم و حاضر به همکاری همه‌جانبه برای اجرای آن هستم. اما مقوله انتخابات با انتصابات فرق دارد و در انتصابات شجاعانه باید ورود کنند. تمام فرزندان معاونان، مدیران کل و پرسنل ارشد وزارت ورزش که در بخش‌های دیگر در فدراسیون‌ها، ادارات کل و... کار می‌کنند، اجازه ندهند کار کنند و این خیلی خوب است و سالم‌سازی است. اما وقتی بحث انتخابات مطرح می‌شود، خرد جمعی و مجمع است که تصمیم می‌گیرد. خواهر من به‌عنوان یک ژیمناست سابق، مربی بین‌المللی، داور و یک متخصص ژیمناستیک در انتخابات کاندیدا شد. او اساسنامه وزارت، اساسنامه فدراسیون و آیین‌نامه را خوانده و دیده که واجد شرایط است. ثبت‌نام می‌کند، کمیسیون تطبیق وزارت در دوره جناب دنیامالی ایشان را تأیید می‌کند و به‌عنوان کاندیدا در جلسه انتخابات اسمش را امور مجامع وزارت پای تخته می‌نویسند و رأی‌گیری هم توسط نیروهای وزارت ورزش انجام شد. حتی من به احترام آقای اسبقیان از مجمع خواستم که ایشان به‌عنوان رئیس مجمع انتخاب شوند و ایشان متولی و برگزارکننده انتخاباتی بود که امروز قبولش ندارند. مگر می‌شود از شهریور پارسال صورت‌جلسه را امضا نکنند؟ انتخابات برگزار شده و اساسنامه می‌گوید مجمع، عالی‌ترین رکن تصمیم‌گیری است. اگر انتخابات منعی برای ورود نداشته و این خانم و بقیه وارد انتخاب شدند، دیگر ما نمی‌توانیم بگوییم حالا نظرمان عوض شده است. وقتی قانون تعریفش بازدارنده‌ نباشد و این اجازه را به فرد می‌دهد که انتخاب شود، سه چهار ماه بعد بگویند حالا به ایشان بگویید استعفا بدهند، به نظرم این کار نه اخلاقی است، نه درست، نه قانونی و نه قابل دفاع. من فکر می‌کنم پیشنهادات به فدراسیون‌ها و به افراد باید بر پایه‌‌ عدالت و اخلاق‌مداری باشد. بنابراین فکر می‌کنم بحث حضور خواهر من در سمت نایب‌رئیس به‌عنوان منتخب مجمع، بسیار قابل دفاع است.

  در ابتدای گفت‌وگو از اینکه تعداد کمتری از زنان برای ریاست فدراسیون‌ها اقدام می‌کنند، انتقاد کردم. اما به نظر می‌رسد همچنان گروه یا بخشی در کشور هستند که چندان موافق حضور زنان در رده‌های مدیریتی نیستند؛ نظر شما چیست؟

شاید بعضی‌ها این‌گونه دوست داشته باشند، اما یادمان نرود زن‌ها نیمی از جامعه ما را تشکیل می‌دهند. کمی تاریخ را مرور کنیم. به هر حال ادواری بوده که زنان در جامعه اصلا برایشان زمینه فعالیت‌های اجتماعی فراهم نبوده، مثلا ادواری بوده که زنان حتی در کشورهای دیگر و فقط مختص ایران نیست، حق رأی نداشتند و خیلی موارد دیگر. نمی‌دانم شاید این نگاه یک ریشه تاریخی دارد که زنان را در رده دوم به پایین تصور کنند و شاید هم بخش از مشکلات من به خاطر این است که زنی هستم که برای صندلی اول ورود کردم و یک عده از این قضیه اصلا خوششان نمی‌آید و سعی می‌کنند من دیگر نباشم، اما من محکم سر جای خودم نشسته‌ام. خدا را شکر کارنامه پاکی داریم، رزومه موفقی داریم و من فکر می‌کنم اینها فاکتورهایی است که وقتی یک مدیر از آن برخوردار باشد، ممکن است ناملایمات را تجربه کند اما نتیجه حتما خوب است.

 خانم دکتر، بخش درمانی را رها کردید یا به امور مطب هم می‌رسید؟

چقدر دلم تنگ شده برای روزهایی که فقط و فقط دکتر بودم. چند وقت پیش به دوستی می‌گفتم دلم تنگ شده برای روزهایی که‌ پیرمردها و پیرزن‌ها‌ می‌گفتند خیر ببینی، خدا حفظت کند. من چهار سال جایزه پزشک نمونه را گرفتم. یک سال در محل خدمتی بود که برای خدمات دولتی آنجا کار می‌کردم و سه سال بعدش در مراسم رسمی نظام پزشکی سراسر کشور بود و این افتخار را داشتم که جزء برگزیدگان کشوری باشم و هیچ‌وقت شخصیت پزشکی‌ام را فراموش نمی‌کنم. الان هم کار درمانی می‌کنم اما خیلی کم. هفته‌ای یک روز کار درمانی خیلی جزئی فقط برای بعضی از مریض‌هایم که از قدیم بودند و وابسته به یک‌سری ویزیت‌های دوره‌ای و نگهداری‌ها هستند کار انجام می‌دهم اما بیمار جدید نمی‌پذیرم.

 کمی درباره تخصص‌تان توضیح می‌دهید؟

من طب فیزیکی و توانبخشی خواندم. در حال حاضر عضو انجمن علمی طب فیزیکی و توانبخشی ایران و یکی از هفت عضو هیئت‌مدیره‌اش هستم. مقالات پژوهشی، کتاب‌های تألیف‌شده و ترجمه‌شده در حوزه پزشکی دارم. تخصص من بیماری‌های موسکواسکلتال است و بیماری‌های سیستم‌های اعصاب محیطی و... که کار تشخیصی‌شان یا کار درمان‌شان را انجام می‌دهیم؛ مثل دیسک، آرتروز، صدمات ورزشی، آسیب‌هایی که سیستم اسکلتی و عضلانی آسیب می‌بینند.

 دوومیدانی، شنا و ژیمناستیک رشته‌های پایه و مادر هستند. در این شرایط چقدر از تخصص‌تان در اصلاح اسکلتی ورزشکاران که زیر نظر فدراسیون ژیمناستیک هستند می‌توانید استفاده کنید؟

رویکردی که در فدراسیون داریم یک رویکرد بسیار علمی است. ما در کنار کلاس‌های آموزش مربیگری که می‌گذاریم سعی می‌کنیم دوره‌های دانش‌افزایی را نیز تعریف کنیم. در این دوره‌ها مربیان ما با taping و ماساژ ورزشی و آشنایی با حرکات اصلاحی و کشف زودهنگام ناهنجاری‌های اسکلتی و چگونگی برخورد با آنها‌ آشنا می‌شوند. من یکی از کتاب‌هایی که نوشتم «ورزش مادر و کودک است» که از روز اول تولد تا هفت‌سالگی مادر یا والد –‌نه الزاما مادر‌- را به‌عنوان اولین مربی ورزش کودک معرفی می‌کند. حرکاتی را توضیح داده که به‌عنوان حرکات ورزشی در خانه با بچه‌ها تمرین می‌شود و در سنین کم اگر یک ناهنجاری اسکلتی داشته باشند، والد می‌تواند شک کند که بچه‌ها مشکلی دارند یا خیر و بتواند آنها را زود‌هنگام کشف کند.

 در سال‌های اخیر به شکل محسوسی علاقه خانم‌ها به ورزش بیشتر شده است. شما به‌عنوان یک متخصص، عمده ضعف‌های اسکلتی در بدن زنان را در چه مواردی می‌بینید؟

شاید مشکلی که جامعه الان دارد sedentary lifestyle یا زندگی نشسته‌ای است که مردم دارند. کم‌تحرکی معمولا باعث می‌شود یک‌سری از بیماری‌های نه‌فقط اسکلتی، عضلانی، بیماری‌های سیستمیک هم تظاهر پیدا کند و سلامت جامعه و افراد را تحت تأثیر قرار دهد. مسئله‌ای که ما الان خصوصا در مورد زنان داریم، کم‌تحرکی برای زنان خیلی قابل توجه است. یک بخش این است که ورزش منظم می‌تواند میکروتروماهایی را که مثلا ‌هنگام حرکات جهشی و پرشی به صورت حرکاتی ‌با یک ایمپکشن حتی متوسط انجام می‌شود و‌ استخوان‌های آنها را محکم‌تر کند و استعداد پوکی استخوان در سنین بعدی را کمتر کند یا به تعویق بیندازد. یکی از درمان‌هایی که حتی وقتی پوکی استخوان حادث می‌شود برای خانم‌ها در نظر می‌گیریم، پیاده‌روی حداقل پنج روز در هفته است. وقتی در سنین پایین ورزش می‌کنند، استخوان‌ها «دانسیته» محکم‌تری دارند. حتی اگر فرد دچار پوکی استخوان هم شده باشد، ورزش پیاده‌روی حرکاتی با ضرباهنگ‌های حتی ملایم تا متوسط می‌تواند به اینکه دانسیته استخوان و تراکم استخوان را افزایش دهد کمک کند؛ البته در کنار رعایت رژیم غذایی و اگر محتاج درمان در سنین بالاتر هستند که استخوان پوک شده، حتما باید برایشان درمان‌هایی تجویز شود. از طرف دیگر، خم‌شدگی‌ها، زوایایی که به خاطر استفاده از گوشی‌های هوشمند افراد به اسکلت و ستون‌فقراتشان می‌دهند و «پُستچر» آنها بدن را هم تحت‌الشعاع قرار می‌دهد و از آن حالت مطلوب خودش خارج می‌کند. در واقع وقتی آن حالت طبیعی قامت و فُرم بدن فرد به هم می‌خورد، روی بخش‌هایی که نباید فشار بیاید بیشتر فشار می‌آید و ممکن است در نقاطی که ما انتظار نداشتیم که حالا مشکل‌دار شود شاهد این باشیم که یک‌سری علائم ظاهر می‌شود. چند وقت پیش به یکی از دوستان پزشک می‌گفتم که آرتروز زانو خیلی شایع است اما ما الان شاهد این هستیم که به تدریج مفاصلی که در انگشتان دست هست و روی گوشی کار می‌کنند هم گرفتار می‌شود. یک اتفاق دیگر هم ورزش به نظر من رقم می‌زند؛ ساعتی که شما ورزش می‌کنید گوشی دست نمی‌گیرید و ساعتی که ورزش می‌کنید بدن در حالت بد قرار نمی‌گیرد که قامتتان خراب شود و اسکلت ناهنجار شود. بنابراین ورزش خیر چندگانه‌ای دارد و خانم‌ها با توجه به شرایط فیزیکی‌شان فکر می‌کنم که خیلی به ورزش نیاز دارند و هر زنی برای سلامتی‌اش حداقل هفته‌ای سه تا پنج روز ورزش لازم دارد.

 تحولاتی که بدن زن در طول عمرش دارد هم لازم است که با ورزش این مراحل را عقب‌تر بیندازد.

دقیقا، مادری که بخواهد توانمند و سالم باشد و برای کودکانش تا سنین بزرگسالی مادر توانمندی باشد، حتما باید به خاطر علاقه به فرزندانش هم که شده خودش را دوست داشته باشد و ورزش کند.

 در پایان می‌خواهم این را بپرسم که با همه مشکلاتی که پیش‌تر ذکر کردید، اگر زهرا اینچه‌درگاهی به سال ۹۵ برگردد، باز هم به ورزش می‌آید؟

قطعا! در این مدت اتفاقات خیلی خوبی در ژیمناستیک افتاد. شاید افراد دیگری هم بودند که بتوانند این کارها را انجام بدهند، ولی تعداد آنها زیاد نبود و من خوشحالم یکی از آنها هستم که توانستم در این جایگاه درست قرار بگیرم. جایی که تخصصش را دارم، با عشق واردش شدم، با انگیزه کار کردم و با همه سختی‌ها و مواردی که خیلی وقت‌ها ناراحت و دلسردم کرده، توانستم مقابله کنم. امروز وقتی ژیمناستیک ایران را در قله و در سکوی خوب و موفق جهان و آسیا می‌بینم، احساس غرور و لذت ملی این‌قدر زیاد است که جبران همه اذیت‌ها را می‌کند و به من انگیزه می‌دهد که بخواهم با ثبات بیشتری به کارم  ادامه بدهم.

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.