|

مردم، شادی‌های کوچک و خطای دید نخبگان

بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه‌ در اظهارنظری گفته است مردم دروغ می‌گویند وقتی از تنگنای معیشتی سخن می‌گویند، چرا که او مشاهده کرده مردم خریدهایشان در تره‌بار را با چهار دست حمل‌ می‌کنند (البته آدمی‌زاد دو دست بیشتر ندارد!)، در پارک‌ها بوی کباب بلند است و به محض چند روز تعطیلی راهی شمال می‌شوند. این نوع برداشت آن هم از سوی یک استاد دانشگاه، علاوه بر بی‌اعتنایی و انکار احساسات عمومی جامعه نسبت به وضعیت درد‌ناک اقتصادی و معیشتی مردم، از منظر متدلوژی علمی نیز واجد اشکال و خطای اساسی ا‌ست.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

رامیز قلی‌نژاد-کارشناس رسانه و ارتباطات:  بیژن عبدالکریمی، استاد فلسفه‌ در اظهارنظری گفته است مردم دروغ می‌گویند وقتی از تنگنای معیشتی سخن می‌گویند، چرا که او مشاهده کرده مردم خریدهایشان در تره‌بار را با چهار دست حمل‌ می‌کنند (البته آدمی‌زاد دو دست بیشتر ندارد!)، در پارک‌ها بوی کباب بلند است و به محض چند روز تعطیلی راهی شمال می‌شوند. این نوع برداشت آن هم از سوی یک استاد دانشگاه، علاوه بر بی‌اعتنایی و انکار احساسات عمومی جامعه نسبت به وضعیت درد‌ناک اقتصادی و معیشتی مردم، از منظر متدلوژی علمی نیز واجد اشکال و خطای اساسی ا‌ست.

لئونارد لودر (رئیس شرکت استی‌ لادر) در اوایل دهه ۲۰۰۰ پدیده‌ای به نام اثر رژ لب (Lipstick Effect) را در اقتصاد رفتاری شرح داد. او مشاهده کرده بود که در دوره‌های رکود اقتصادی، فروش رژ لب و کالاهای آرایشی کوچک افزایش می‌یابد؛ زیرا زنان به‌ دلیل ناتوانی در خرید کالاهای لوکس و گران‌قیمت، به سراغ کالاهای ارزان‌تر اما شادی‌بخش می‌روند (نیویورک‌تایمز، ۲۰۰۱).

پژوهش‌های بعدی در اقتصاد رفتاری (مانند هیل، رودهفر، گریسکویشوس، دورانت و وایت در مجله شخصیت و روان‌شناسی اجتماعی، ۲۰۱۲ ) نیز این پدیده را تأیید کردند و نشان دادند که در شرایط دشوار اقتصادی، مردم به‌جای کالاهای سرمایه‌ای یا هزینه‌های بزرگ (مثل خرید خانه یا خودرو)، به مصرف کالاها و تجربه‌های کوچک و قابل ‌دسترس روی می‌آورند. بنابراین این شواهد ظاهری نه نشانه رونق اقتصادی و رفاه اجتماعی، بلکه دقیقا نشانه بحران و ناتوانی در رفع نیازهای بنیادین‌اند و مردم ناگزیر، لذت‌های کوچک را با نیازهای بزرگ، جای‌گزین می‌کنند.

از سوی دیگر سخنان عبدالکریمی‌ دارای خطای روش‌شناختی‌ است؛ به‌نحوی که مشاهده فردی را بدون اتکا به متدلوژی علمی و سنجش میدانی، به طرزی عجیب و حیرت‌انگیز به جامعه تعمیم می‌دهد و نتیجه می‌گیرد مردم حال‌شان خیلی خوب است و خودشان نمی‌فهمند! استاد بهتر از ما می‌داند که تحلیل پدیده‌های اجتماعی نیازمند داده‌های علمی، شاخص‌های اقتصادی و مطالعات گسترده میدانی با اتکا به آمار و ارقام مستند و معتبر است. و طبیعتا آنچه یک استاد فلسفه در تره‌بار یا پارک می‌بیند، صرفا نمونه‌ای تصادفی و غیرقابل تعمیم است. درست مانند اینکه با دیدن چند لبخند در خیابان، نتیجه بگیریم که جامعه شاد است.شاخص‌های رسمی نشان می‌دهد جوانان با بحران بیکاری، بی‌ثباتی شغلی و دوره‌های دست‌نیافتنی برای خانه‌دارشدن مواجه‌اند. برای مثال، گزارش‌های مرکز آمار ایران، بانک مرکزی و مرکز پژوهش‌های مجلس نشان می‌دهد دوره دسترسی به مسکن در تهران به بیش از ۹۰ سال رسیده است (مرکز پژوهش‌های مجلس، گزارش بازار مسکن ۱۴۰۲). بنابراین نمی‌توان با دیدن حمل چهاردستی خرید از سوی چند نفر در تره‌بار‌ یا چند منقل برپاشده در پارک، از رفاه اجتماعی سخن گفت. وقتی برآورده‌سازی نیازهای بزرگ محال می‌شود، جامعه به لذت‌های آنی و روزمره پناه می‌برد. این نه نشانه رفاه اجتماعی و معیشت خوب مردم، بلکه نوعی مکانیسمی روانی و اجتماعی برای بقا در شرایط فشارهای کمرشکن اجتماعی و اقتصادی ا‌ست. لذت‌های کوچک، نقش مُسکن را دارند و قطعا نشانه سلامت و رفاه اجتماعی نیستند.موضوع دیگری که دلیلی محکم بر رد ادعای ایشان و عموما چنین ادعاهای بی‌اساس است، اطلاعات موجود درباره سرانه مصرف گوشت در ایران است. اطلاعات و آمار رسمی درباره سرانه مصرف گوشت در ایران و مقایسه آن با میانگین جهانی و برخی کشورهای منطقه، تصویری واقعی‌تر و البته دردناک‌تر را نشان می‌دهد. براساس گزارش‌های رسانه‌ها به نقل از سازمان‌های مربوط، سرانه مصرف گوشت در ایران نزدیک به چهار کیلوگرم در سال و حدود ۱۰ گرم در روز اعلام شده است‌ (روزنامه اعتماد، ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴).

10 سال پیش، سرانه مصرف گوشت قرمز در ایران حدود ۱۳ کیلوگرم بوده که کاهشی سه‌برابری را در یک دهه نشان می‌دهد. تحریم‌های ظالمانه و در نتیجه کاهش واردات و تولید، کمبود محصول و افزایش قیمت گوشت قرمز، کاهش توان خرید خانوارها به دلیل تورم و اولویت‌دادن به پروتئین‌های ارزان‌تر یا جایگزین‌های غیرگوشتی عوامل اصلی این کاهش‌اند.

این در حالی‌ است که میانگین جهانی سرانه مصرف گوشت، بیش از ۴۰ کیلوگرم و 10 برابر ایران است و سرانه مصرف گوشت در برخی کشورهای منطقه مانند کویت حدود ۷۰ کیلوگرم، عربستان ۵۴ کیلوگرم، لبنان ۱۸ کیلوگرم و حتی در کشوری مانند جیبوتی ۱۵ کیلوگرم است که حدود چهار برابر سرانه ایران است و این فاجعه‌ای تمام‌عیار با آثاری جبران‌ناپذیر مانند کاهش میانگین قد، کاهش ضریب هوشی، نرخ بالای بیماری و افزایش ویرانگر هزینه‌های سلامت و... در آینده خواهدبود.

اگر نخبگان و استادان دانشگاه به‌جای تکیه بر مشاهده‌های شخصی و شهودی، به داده‌ها و نظریه‌های علمی توجه کنند، خواهند دید بوی کباب در پارک‌ها (البته اگر عام و واقعی باشد!) نه نشانه رفاه، بلکه پژواک فشاری ا‌ست که امکان خرید خانه، ازدواج و آینده مطمئن را از مردم گرفته است. اثر رژ لب دقیقا به ما می‌گوید: وقتی دیدید مردم در بحران اقتصادی لبخندهای کوچک می‌خرند، مطمئن باشید نیازهای بزرگ‌شان دست‌نیافتنی شده است.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.