|

نظم اجتماعی در دوران قاجار

«زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» پژوهشی است از رضا رئیس‌طوسی درباره ایران بین سال‌های 1226 و 1286 یعنی دوره‌ای که دو همسایه بزرگ ایران یعنی روسیه و امپراتوری بریتانیا از طریق تحمیل امتیازات مختلف اقتصادی و سیاسی تأثیر چشمگیری بر سرنوشت کشور داشتند. این پژوهش که بر اساس اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا صورت گرفته، دوره حکومت‌های سه پادشاه ایران، یعنی ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه را دربرمی‌گیرد.

نظم اجتماعی در دوران قاجار

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: «زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» پژوهشی است از رضا رئیس‌طوسی درباره ایران بین سال‌های 1226 و 1286 یعنی دوره‌ای که دو همسایه بزرگ ایران یعنی روسیه و امپراتوری بریتانیا از طریق تحمیل امتیازات مختلف اقتصادی و سیاسی تأثیر چشمگیری بر سرنوشت کشور داشتند. این پژوهش که بر اساس اسناد آرشیو وزارت خارجه بریتانیا صورت گرفته، دوره حکومت‌های سه پادشاه ایران، یعنی ناصرالدین شاه، مظفرالدین شاه و محمدعلی شاه را دربرمی‌گیرد.

«زوال نظام اجتماعی و فروپاشی دولت قاجار» شامل هفت فصل است که به بسترهای انحطاط دولت و زمینه‌های اجتماعی و سیاسی انقلاب مشروطیت ایران اختصاص دارند. عناوین فصل‌های کتاب به ترتیب عبارت‌اند از: کشاورزان، وضع اقتصادی و سیاسی-اجتماعی جامعه شهری، ایلات، سلطنت و دولت دوران ناصرالدین شاه، ارتش ایران، رقابت امپریالیستی دو قدرت روس و انگلیس، دهه‌های ناآرامی و خیزش انقلابی.

در مقدمه کتاب درباره فصل‌های هفت‌گانه اثر توضیحاتی داده شده که تصویری ابتدایی از مباحث کتاب به دست داده است. فصل اول مطالعه‌ای است درباره مسائل مربوط به جامعه دهقانی ایران که در آن دوره بزرگ‌ترین سهم را در جمعیت ایران داشت. در این فصل نظام سهم‌بری، مالیات‌های بخش کشاورزی، مسائل آبیاری، آثار حکمرانی سوء و رقابت قدرت‌های بزرگ در ویران‌شدن مناطق حاصلخیز مورد بررسی قرار گرفته است. تغییر جهت نظام اقتصاد بومی در راستای نیازهای اقتصادی بریتانیا و روسیه، آثار نوسانات پولی و مهاجرت دهقانان از نواحی کشاورزی کشور نیز مورد بررسی قرار گرفته‌اند. در بخشی از این فصل می‌خوانیم: «کشاورزان که اکثر جمعیت ایران را شامل می‌شدند و عمده‌ترین تولید ملی بخش کشاورزی ایران را تأمین می‌کردند، تحت ستم بودند و در محرومیت شدید به سر می‌بردند. تمام گزارش‌های افراد مطلع غربی نشان می‌دهد که از آخرین دهه‌های قرن نوزدهم تقریبا همه کشاورزان زندگی بخور و نمیری با بدترین نوع تغذیه و مسکن داشتند. در آن دوره جمعیت روستایی در 15 هزار و 200 ده در سراسر کشور ساکن بودند. در هر ده 50 تا 5 هزار نفر سکونت داشتند. این روستاها و دهکده‌های کوچک‌تر در سراسر ایران –سرزمینی بسیار متنوع، با وسعت 1626500 کیلومتر مربع و سه برابر وسعت خاک فرانسه- پراکنده بودند و بیشتر آنها به علت نبود راه، راه‌آهن و دیگر تسهیلات حمل‌ونقل دور و بی‌خبر از هم بودند. در این روستاها کشاورزان که عملا حکم برده را داشتند، برای ارباب‌ها کشت و زرع می‌کردند و زیر فشار انواع اخاذی‌هایی بودند که هم از سوی دولت و هم از سوی متصدیان محلی اعمال می‌شد. فقر، جهل، بیماری و وابستگی با سرنوشت آنان گره خورده بود. بنا به یک گزارش رسمی، عدالت حتی در روستاهایی که در نزدیکی مراکز شهری بودند غالبا به معنی تنبیهات بدنی توسط ارباب‌ها بود. تنها مأمور دولتی که به روستاها می‌آمد، مأمور جمع‌آوری مالیات بود. مشکلات کشاورزان بومی بیش از آنکه ناشی از شرایط فیزیکی کشور باشد، در اخاذی اربابان و مقامات دولتی و به‌طور غیرمستقیم در نفوذ دو همسایه استعمارگر در شمال و جنوب کشور –روس و انگلیس- ریشه داشت. موقعیت جغرافیایی و وسعت ایران، به سبب وجود ارتفاعات و دشت‌های مرکزی، تنوع گسترده آب و هوایی و پوشش گیاهی پدید می‌آورد».

فصل دوم به بررسی اقشار مختلف جامعه شهری ایران، یعنی علما، تجار، زمین‌داران و کارگران شهری پرداخته است و روابط این اقشار اجتماعی با هم و نفوذ قدرت‌های خارجی بر آن‌ها را نیز مورد مطالعه قرار داده است.

فصل سوم، به بررسی سومین لایه بزرگ جمعیت ایران در آن دوران یعنی ایلات و عشایر و مداخلات دو قدرت بزرگ در میان آنان در شمال و جنوب کشور پرداخته است.

چهارمین فصل کتاب به سلطنت و نظام حکومتی و گستره نفوذ روسیه و انگلستان در دربار و در میان مقامات حکومتی و شاهزادگان اختصاص دارد. حمایت از این شاهزادگان و استفاده از رقابت‌های موجود بین آنها به منظور پیشبرد سیاست‌های این دو قدرت بزرگ براساس آرشیو وزارت خارجه بریتانیا و منابع تاریخی دیگر، در این فصل مورد بررسی قرار گرفته است.

فصل پنجم به مطالعه ارتش و قوای نظامی ایران در دوره قاجار اختصاص دارد. در این فصل پس از بحثی درمورد سیاست‌های بریتانیا و روسیه درمورد ارتش ایران، نحوه اداره ارتش و قوای چهارگانه آن بررسی شده است.

در فصل ششم، اختصاص امتیازات اقتصادی واگذارشده به قدرت‌های خارجی و وام‌های سیاسی دریافت‌شده از این قدرت‌ها را مورد بررسی قرار داده است. در این فصل به بررسی آثار این امتیازات و وام‌ها بر انحطاط اقتصادی ایران و روابطش با دو قدرت بزرگ پرداخته شده است.

فصل هفتم تلاشی برای بررسی منابع و ریشه‌های اندیشه تغییر و اصلاح در این دوره سیاسی است و مراحل تطور جنبش‌ مردمی در مقابل حکومت خودکامه و نفوذ خارجی و سرانجام این تحول را بررسی کرده است. نویسنده توضیح داده که این کتاب عمدتا براساس اسناد آرشیوهای وزارت خارجه بریتانیا، اداره هند و کتاب‌ها و مقالات در نشریه‌های تخصصی انگلیسی‌زبان در حوزه مطالعات مربوط به سیاست قدرت‌های استعماری قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم میلادی انجام شده است. منابع فارسی مربوط به تاریخ ایران در این دوره نیز تا زمان تشکیل پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است.

در توضیحات خود کتاب آمده: «لرد کرزن، نایب‌السلطنه‌ بریتانیا در هند، درباره‌ امتیازی که دولت ناصرالدین شاه قاجار در سال ۱۲۵۱ به بارون رویتر داد می‌گوید: این کامل‌ترین و عجیب‌ترین واگذاری کل منابع صنعتی یک کشور به فردی خارجی است که کسی در تاریخ خواب آن را نتواند دید، چه رسد به آنکه عملا امضا شده باشد». دولتی که چنین امتیازهایی به بیگانگان می‌داد دمار از رعیت خود هم درمی‌آورد، اما در عین حال قدرت هم نداشت! این کتاب روایت زوال دولت قاجار در دهه‌های آخر عمر آن و نبرد چندجانبه‌ای است که در این دوره بین دو قدرت بزرگ استعماری روسیه و انگلستان، اقشار فقیر و میانیِ شهر و روستا، رؤسای ایل‌های بزرگ، درباریان و علما درگرفت و زمینه‌های انقلاب مشروطه را فراهم کرد؛ مشروطه‌ای که به علت استمرار دخالت‌های آن دو قدرتِ استعماری و ضعف نیروهای اجتماعی ناتمام ماند. امتیاز این کتاب استفاده گسترده از منابع دست اول و اسنادِ آرشیوهای وزارت خارجه بریتانیا و دقت مؤلف در روایت جزئیات داده‌های اقتصادی و اجتماعی ایران قبل از  مشروطه است».

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.