|

این اسپرسونبات ما چی شد پسر؟

امروز خبر خاصی مشاهده نشده. آقای پزشکیان دوچرخه‌سواری می‌کند و از مسیر لذت می‌برد. از آن طرف مخالفان دولت چون حس کرده‌اند بعد از جنگ اوضاع کشور یک مقدار یکنواخت و کسل‌کننده شده و سطح آدرنالین پایین آمده، دوباره بحث حجاب را پیش کشیده‌اند که ملت بیفتند به جان همدیگر و فضای کشور، آن پویایی گذشته را به دست آورد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امروز خبر خاصی مشاهده نشده. آقای پزشکیان دوچرخه‌سواری می‌کند و از مسیر لذت می‌برد. از آن طرف مخالفان دولت چون حس کرده‌اند بعد از جنگ اوضاع کشور یک مقدار یکنواخت و کسل‌کننده شده و سطح آدرنالین پایین آمده، دوباره بحث حجاب را پیش کشیده‌اند که ملت بیفتند به جان همدیگر و فضای کشور، آن پویایی گذشته را به دست آورد. ستار جان هاشمی که هر دو، سه ماه یک بار با تأسف و ناراحتی از میزان استفاده از فیلترشکن آپدیت می‌دهد، گفته 80 درصد مردم از فیلترشکن استفاده می‌کنند.

فریادهای هوادار روشندل پرسپولیس بالاخره باعث رفتن یک نفر شد و رضا درویش از مدیریت پرسپولیس استعفا داد. فعال سیاسی اصولگرا گفته مردم از سخنرانی‌های بی‌معنی پزشکیان عصبانی‌اند ولی نگفته که رئیس‌جمهور بالاخره باید چه کار کند؛ با معنی سخنرانی می‌کند شما عصبانی می‌شوید، بی‌معنی سخنرانی کند مردم عصبانی می‌شوند. اما در میان این اخبار کم‌اهمیت، خبر مهمی گم شد که آن هم توقیف 12 کیلو قهوه آغشته به تریاک در فرودگاه بود. قاچاقچیان دیگر دارند دست به کارهای عجیبی می‌زنند. خوشحالیم که این قهوه‌ها وارد کشور نشد. شما یک لحظه تصور کنید به‌جای این جوانان شلوارک‌پوش نسل زد که جلوی لمیز و ساعدی‌نیا صف می‌بندند، یک‌سری پیرمرد مبتلا به زانودرد، جلوی این مغازه‌ها، یک‌وری لم می‌دادند روی متکا و هر پنج دقیقه داد می‌زدند پس این اسپرسونبات ما چی شد؟ حتما تصدیق می‌فرمایید که تصویر جالبی ایجاد نمی‌شد. یا مثلا می‌رفتیم کافه، می‌دیدیم ویتر، قهوه فرانسه را به‌جای فرنچ‌پرس توی قُل‌قُلی آورده. دیگر بحث اینکه موقع خرید قهوه پرسیده شود چند درصد عربیکاست و چند درصد روبوستا مطرح نبود. همه مجبور بودیم 30 مورفین، 70 کدئین با خاستگاه هرات تهیه کنیم. یک‌سری جوانان ورزشکار را حتما دیده‌اید که سر صبح یک قهوه سنگین می‌خورند و می‌روند باشگاه.

اگر قهوه آغشته به تریاک وارد کشور می‌شود، باز هم این‌جوری نبود که این جوانان نروند باشگاه. می‌رفتند باشگاه ولی به‌جای پرس سینه و پلانک، می‌نشستند دور هم شرایط منطقه را تحلیل می‌کردند. مربی هم گهگاهی می‌آمد تذکر می‌داد که لطفا طبق برنامه‌ای که برایتان نوشته‌ام پیش بروید. اول با قفقاز جنوبی شروع می‌کنید بعد میرید رو اوکراین و روسیه، یه ربع آخر هم گلگشتی داریم درباره قیمت بنزین. علاوه بر جوانان ورزشکار، میانسالان هوس‌باز هم به دردسر می‌افتادند. طرف دیگر نمی‌توانست با جمله «می‌تونم یه قهوه مهمونتون کنم؟» به شکار طعمه موردنظر برود. برای اینکه طعمه نترسد، باید می‌گفت «یه چایی‌نبات نزنیم؟» تا طرف خیالش راحت شود که برنامه هرچه باشد، لااقل به اعتیاد ختم نمی‌شود. یک‌سری شوخی بی‌مزه دیگر هم با آتقی آینه عبرت به ذهنم می‌رسد که از آن عبور می‌کنم و همین‌جا مطلب را به پایان می‌رسانم.

 

 

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.