خودنمایی بینالمللی به سبک اروپایی
هفته پیش امانوئل مکرون در مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر بر راهحل دوکشوری برای منازعه اسرائیل و فلسطین تأکید و فرانسه را به عنوان حامی صلح معرفی کرد. این اقدام، همانطور که تحلیلگران میگویند، بیشتر شبیه یک جشن دیپلماتیک و خودنمایی بینالمللی است تا یک تغییر واقعی در وضعیت میدان.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
علی کیا: هفته پیش امانوئل مکرون در مجمع عمومی سازمان ملل بار دیگر بر راهحل دوکشوری برای منازعه اسرائیل و فلسطین تأکید و فرانسه را به عنوان حامی صلح معرفی کرد. این اقدام، همانطور که تحلیلگران میگویند، بیشتر شبیه یک جشن دیپلماتیک و خودنمایی بینالمللی است تا یک تغییر واقعی در وضعیت میدان. راهحل دوکشوری در ظاهر وعده تشکیل دو کشور مستقل اسرائیل و فلسطین در کنار هم و بر پایه مرزهای ۱۹۶۷ را میدهد؛ چارچوبی که میتواند عدالت، امنیت و صلح را برای هر دو طرف به ارمغان بیاورد. اما تجربه چند دهه گذشته نشان داده که تحقق این هدف، پیچیدهتر و دشوارتر از آن چیزی است که در سخنرانیها و بیانیههای رسمی مطرح میشود. اسرائیل با گسترش شهرکها در کرانه باختری، محدودکردن حاکمیت فلسطینیها و اصرار بر ایده «اسرائیل بزرگ»، عملا امکان تشکیل یک کشور فلسطینی پیوسته و مستقل را از بین برده است. شهرکها زمینهای راهحل دوکشوری را تکهتکه کرده و فرصتهای واقعی مذاکره و اجرای صلح را کاهش دادهاند.
از سوی دیگر، حاکمیت داخلی فلسطینیها، بهویژه اختلافات میان فتح و حماس و کنترل محدود غزه و بخشهایی از کرانه باختری، روند شکلگیری نهادی قوی برای کشور مستقل فلسطین را دشوار میکند. این عوامل باعث شده فاصله میان وعدهها و واقعیت میدانی به حدی برسد که امید به اجرای کامل راهحل دوکشوری کمرنگ شود.
حمایت مداوم آمریکا و سکوت نسبی اروپا، نهتنها هزینههای نقض تعهدات بینالمللی را کاهش داده، بلکه امنیت اسرائیل را در برابر فشارهای جهانی تضمین کرده است. حتی دولتهای اروپایی که در ظاهر از راهحل دوکشوری دفاع میکنند، در پشت صحنه بیشتر به دنبال کنترل افکار عمومی داخلی و مدیریت فضای سیاسی هستند تا اجرای واقعی صلح.
در نتیجه، راهحل دوکشوری بیش از آنکه یک مسیر عملی برای پایاندادن به دههها منازعه باشد، به ابزاری سیاسی و نمادین بدل شده است.
این وضعیت نشان میدهد نهتنها اختلافات میدانی، بلکه مصالح قدرتهای بینالمللی و سیاستهای داخلی کشورها باور به امکان تحقق راهحل دوکشوری را کاهش داده است. حتی کشورهایی که بهظاهر حامی صلحاند، بیشتر به دنبال ثبات سیاسی داخلی و مشروعیت دیپلماتیک خود هستند تا تحقق عملی راهحل. به بیان دیگر، «راهحل دوکشوری» بیش از آنکه یک برنامه عملی و واقعی برای پایان منازعه باشد، به یک نشانه صلح آرمانی و دیپلماتیک تبدیل شده است.
راهحل دوکشوری همچنان چارچوب رسمی مورد پذیرش جامعه جهانی است، ولی واقعیتهای سیاسی و میدانی نشان میدهد اجرای کامل آن در آینده نزدیک بعید است. این ابزار بیشتر جنبه نمادین دارد و به کشورها اجازه میدهد نماینده صلح و عدالت جهانی به نظر برسند، بدون آنکه در عمل تغییراتی اساسی ایجاد کنند.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.