|

رؤیاپردازی از بخش کشاورزی

در دو، سه دهه گذشته و در مقاطعی که قرار است مدیریت جدیدی در بخش کشاورزی بر سر کار بیاید اغراق‌های شگفت‌انگیزی از توان بالقوه تولید این بخش و از تریبون‌های مرتبط ارائه می‌شود. اغراق‌هایی که هم نشان از نگاه ذهنی این تریبون‌ها به این حوزه‌ها را داشته و هم با آدرس‌های اشتباهی چه‌بسا به سردرگمی بیشتر بالاسری‌ها می‌افزاید. این بزرگ‌نمایی‌ها اتفاقا هم‌زمان با شتاب در تخریب و کاهش منابع تولید به‌خصوص آب و خاک در کشور صورت می‌گیرد.

عبدالحسین طوطیایی پژوهشگر کشاورزی

در دو، سه دهه گذشته و در مقاطعی که قرار است مدیریت جدیدی در بخش کشاورزی بر سر کار بیاید اغراق‌های شگفت‌انگیزی از توان بالقوه تولید این بخش و از تریبون‌های مرتبط ارائه می‌شود. اغراق‌هایی که هم نشان از نگاه ذهنی این تریبون‌ها به این حوزه‌ها را داشته و هم با آدرس‌های اشتباهی چه‌بسا به سردرگمی بیشتر بالاسری‌ها می‌افزاید. این بزرگ‌نمایی‌ها اتفاقا هم‌زمان با شتاب در تخریب و کاهش منابع تولید به‌خصوص آب و خاک در کشور صورت می‌گیرد.

به‌تازگی آقای میرمراد زهی عضو کمیسیون کشاورزی مجلس نیز همسو با چند تریبون دیگر اظهار داشته‌اند که ظرفیت‌های بخش کشاورزی کشور توان تولید غذا برای 150 میلیون نفر را دارد. ایشان برای این منظور به افزایش راندمان آبیاری از 34 به 84 درصد توصیه داشتند. البته در مقایسه با مواضع وزیر جهاد کشاورزی دولت نهم که این ظرفیت را برای 300 میلیون نفر اعلام کرده بود، باید قدردان این تعدیل هم باشیم.

این نوع نظرات غیرکارشناسی و از جانب تریبون‌های رسمی موجب سلب اعتماد نسبت به دستگاه‌هایی می‌شود که با هزینه از اعتبارات عمومی و منابع ملی در تلاش اثبات آرزوهای شیرین خود هستند. آرزوهایی که اصرار دارند که در بازه زمانی مدیریت خود به انجام هم برسد. در چنین نگاهی به سادگی به افزایش راندمان به 84 درصد به‌گونه‌ای اشاره می‌شود که گویی عرصه‌های متنوع کشاورزی کشور را در مقیاس یک گلخانه کوچک می‌بینند. در حال حاضر جدای از نیاز فضای سبز، تالاب‌ها و بخش صنعت، سرانه مصرف مستقیم و غیرمستقیم آب در کشور حدود هزارو 600 مترمکعب در سال برآورد شده است که برای جمعیت حدود 90 میلیونی کنونی و برای دستیابی به خودکفایی با راندمان آبیاری موجود، مستلزم وجود 144 میلیارد مترمکعب آب قابل دسترس است. درحالی‌که در خوش‌بینانه‌ترین برآورد حداکثر 110 میلیارد مترمکعب آب برای تمامی مصارف وجود دارد؛ بنابراین برای تأمین امنیت غذایی حال حاضر ناگزیر به 40 تا 45 درصد واردات کالاهای اساسی نیاز است. اگر حتی فرضیه ناممکن ایشان را در افزایش راندمان آبیاری به دو برابر هم بپذیریم برای جمعیت 150 میلیونی به 150 میلیارد مترمکعب منابع آب پایدار نیاز داریم که 1.5 برابر تمامی آب قابل دسترس سالانه کشور است. چنین آرزوهایی در شرایطی بر زبان بعضی از صاحبان کرسی جاری می‌شود که در چهار دهه گذشته تعداد چاه‌های کشور 16 برابر و به حدود 800 هزار حلقه رسیده است. سالانه 50 میلیارد مترمکعب از سفره‌های در حال خشک‌شدن زیرزمینی برداشت می‌کنیم. تراز منفی ذخایر آب زیرزمینی در حال حاضر حدود 300 میلیارد مترمکعب است که آب از کیسه آیندگان ستانده و آنها را به شمار 150 میلیون نفر بر این سفره بی‌آب فرامی‌خوانیم.                                  ‌

این عضو محترم کمیسیون کشاورزی و امثال ایشان اگر تنها آمار واردات کالاهای اساسی در 1400 را مرور کنند، درمی‌یابند که ادعای دستیابی به ضریب خودکفایی 80 درصد برای محصولات اساسی نیز بر واقعیت منطبق نیست.

کلام آخر آنکه اگر همکاران ایشان علاقه‌مندند که در انتخاب مدیریت جدید ارزیابی درست و مبتنی بر منافع ملی داشته باشند بهتر است به جای آرزوهای دست‌نیافتنی، به برنامه‌ای توجه داشته باشند که بر توسعه و نیز بهره‌وری پایدار و حفاظت از منابع تولید تأکید کند.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها