|

‌تراژدی بهای اکسیژن

دکتر حسین زارع، دکتر منال اعتمادی: از همان روزهای اول پاندمی، تصمیمات متعددی در نظام سلامت کشور با هدف کاهش بار مالی بیماری بر مردم اتخاذ شد. از حذف ارزیابی وسع و پوشش یارانه‌ای افراد فاقد بیمه تا اضافه‌شدن داروهای گران‌قیمت در لیست تعهدات سازمان‌های بیمه‌گر. اما آنچه همه ما می‌دانیم آن است که در شرایط کمبود منابع مالی اولویت‌بندی بر اساس نیازهای حیاتی ضروری‌ است. پس سؤال اصلی تخصیص منابع محدود این است که از بین نیازهای متفاوت مرتبط با این بیماری، کدام‌یک از آنها باید برای تخصیص منابع انتخاب شوند. در شرایط فقدان معیار شفاف برای اولویت‌بندی بین نیازها، منابع به صورت نامتناسب صرف خرید خدماتی می‌شود که تأثیر اندکی بر سلامت دارند و این خدمات نیز به صورت نامتناسبی تنها برای افراد با وضعیت مالی بهتر کار می‌کند. مایلیم نوشته خود را با مثالی از نیازهای سلامت مرتبط با کرونا ادامه دهیم. «اکسیژن‌تراپی» یکی از نیازهای اصلی مرتبط با کروناست و کپسول اکسیژن برای بستری بیماران کرونایی در منزل ضروری است. قرار بود مراقبت در منزل را گسترش دهیم که هم خیرش به نظام سلامت برسد و هم به بیمار، اما هنوز نه نظام ارائه خدمت تعریف‌شده‌ای دارد، نه بسته خدمتی تعیین‌ شده و نه نظام پرداخت مشخص، از سوی دیگر، در تعرفه‌های خدمات پرستاری در منزل مرتبط با اکسیژن‌تراپی، تنها تعرفه آموزش و اتصال به اکسیژن در نظر گرفته شده و نه منبع اصلی هزینه‌های اکسیژن‌درمانی و این یعنی تأمین اکسیژن از جیب بیمار!

موضوع خیلی هم پیچیده نیست، هیچ موجود زنده‌ای نمی‌تواند بدون اکسیژن زنده بماند، صحبت روز و ماه نیست بحث دقیقه و ثانیه است، خیلی هم محاسبات پیچیده‌ای لازم ندارد، اکسیژن شرط حیات است. تراژدی آنجا شروع می‌شود که نفس‌کشیدن به جیب گره می‌خورد و بحث مرگ و زندگی در میان است. از منظر اقتصادی در این شرایط اکسیژن به پرکشش‌ترین کالایی تبدیل می‌شود که به زبان ساده، قیمت در میزان مصرف آن هیچ تأثیری ندارد، البته می‌توان با جان آن را پرداخت کرد. موضوع هنگامی دردناک‌تر است که در شرایطی که بیماری کرونا شریان‌های حیاتی تنفسی را مورد هجوم قرار داده و جان بیمار را به اکسیژن دریافتی از ریه‌ها گره زده است، هیچ‌یک از سازمان‌های بیمه ‌پایه کشور اکسیژن‌درمانی در منزل را تحت پوشش خود ندارند. کرونا تنها زنگ هشداری است برای دست‌اندرکاران بخش سلامت تا اندکی به این بیندیشند که بیماران تنفسی نباید هزینه نفس‌کشیدن را از جیب پرداخت کنند. دغدغه مقاله حاضر مروری بر شکاف سیاستی در این حوزه و چگونگی آن است. بگذارید نگاهی به ابعاد مختلف این موضوع بیندازیم:

1- از دیدگاه حقوقی، بند 2-9 سیاست‌های کلی سلامت، کاهش سهم مردم از هزینه‌های درمان را تا آنجا کاهش می‌دهد که بیمار جز رنج بیماری، دغدغه و رنج دیگری نداشته باشد، اما به‌راستی نظام تأمین مالی سلامت کشور، دغدغه رهبری که قانون است را جامه عمل پوشانیده است یا در تار و پود «لابیرنت» پیچیده سیاست و سلامت گره زده و کارشناسان نظام سلامت هم خود را گرفتار مصوبات و بخش‌نامه‌ها کرده‌اند، به جای آنکه از نو بیندیشند چه باید کرد که در شرایط سخت اقتصادی مردم و بیماران کمتر آسیب ببینند.

2- اکسیژنی که از سوی پزشک تجویز می‌شود حکم یک داروی حیاتی را دارد نه خدمتی لوکس و غیرضروری که بتوان آن را خارج از بسته بیمه ‌پایه و وابسته به توان پرداخت بیمار تأمین کرد. موضوع به همین سادگی است، هر خدمتی که جان بیمار را در خطر قرار می‌دهد بدون سؤال لازم است تحت پوشش بخش سلامت و نه حتی بیمه‌های درمانی باشد. رهاکردن بیمار پرخطرِ نیازمند اکسیژن به دنبال تأمین هزینه‌های تنفس و محول‌کردن آن به جیب بیمار پیامدهایی چون استقراض، فروش دارایی، هزینه‌های کمرشکن، فقر و... را به دنبال دارد. به‌راستی زمان آن نرسیده است که ابعاد تئوری و بحث‌های کارشناسی را به زمینه‌های اجرائی گره زد؟ مگر تعریف پوشش همگانی سلامت فراهم‌کردن خدمات ضروری و موردنیاز بدون دشواری مالی نبود؟ چه چیز از تنفس ضروری‌تر است؟

3- از منظر ضرورت پزشکی، اکسیژن‌تراپی یکی از درمان‌های اصلی بیماران مبتلا به بیماری‌های تنفسی و در حال حاضر بیماران مبتلا به کروناست. نیازی به مطالعات پیچیده نیست که بتوان ضرورت اکسیژن را درک کرد، کافی است تنها دو دقیقه خود را در شرایطی با اکسیژن پایین قرار دهید و یا تنفس نکنید. سؤال بدیهی این است که چرا این خدمت در فهرست تعهدات بیمه درمان پایه و یا فراتر از آن در خدمات سلامت پایه قرار نگرفته است؟ به‌راستی پاسخ‌گوی مرگ عزیزانی که توانایی تأمین کامل هزینه‌های اکسیژن‌درمانی را ندارند، کیست؟ موضوعاتی شبیه این، ضرورت حضور نماینده مصرف‌کننده را در ساختار تصمیم‌گیری نهادهای سلامتی کشور ضروری می‌کند، اما آنچه در عمل اتفاق می‌افتد حقیقتی است دردناک.

4- از دیدگاه اقتصادی و هزینه اثربخشی، در شرایطی که دسترسی به پوشش اکسیژن‌درمانی منوط به بستری در بیمارستان می‌شود، تقاضا به صورت واقعی، کاذب و یا القایی برای بستری در بیمارستان ایجاد می‌شود که هم برای بیمار و هم برای نظام بیمه‌ای و کلیت نظام سلامت پرهزینه‌تر است، از سویی نگهداری بیماران تنفسی و اخیرا بیماران مبتلا به کرونا در منزل بسیار هزینه‌اثربخش‌تر است، آیا وقت آن نرسیده است که بیمارستان‌ها را به جامعه نزدیک کرد و به جای اینکه بیمار را به بیمارستان اعزام کرد، بیمارستان‌ها و مراقبین سلامت را به سمت مردم هدایت کرد، این موضوع در بسیاری از کشورها در حال اجراست.

5- راهکارهای متعددی را می‌توان در این زمینه جست‌وجو کرد، اما اصل مسلم آن است که وزارت بهداشت به عنوان متولی سلامت و شورای عالی بیمه سلامت و سازمان بیمه سلامت به عنوان متولی بیمه سلامت در اسرع وقت نسبت به این شکاف خدمتی اقدام و نیاز فوری بیماران را به دور از بحث‌ها و چالش‌های کارشناسی و مالی دنبال کنند. راهکارهایی چون خرید انبوه توسط سازمان‌های بیمه‌گر (مستند به تبصره ماده 4 آیین‌نامه خرید راهبردی، موضوع بند ز ماده 38 قانون برنامه پنجم توسعه کشور)، ارائه خدمات از سوی پرستاران بهداشت جامعه و یا در کوتاه‌مدت تقبل هزینه‌های اکسیژن‌درمانی با تجویز پزشک از سوی بیمارستان‌ها و یا پرداخت هزینه‌های اجاره دستگاه اکسیژن‌ساز، اجاره کپسول‌های اکسیژن و یا حتی ارائه رایگان آنها به بیمه‌شدگان از جمله این اقدامات است.

6- از طرفی نیاز به اکسیژن‌درمانی در منزل، نیاز موقت دوره پاندمی نیست، میلیون‌ها بیمار در کشور با بیماری‌های انسداد مزمن ریوی، فیبروز ریوی، آسم شدید، فشارخون ریوی و سیستیک فیبروزیس زندگی می‌کنند و نیاز دائم به اکسیژن‌درمانی دارند.

اکسیژن‌درمانی بخشی از فرایند درمان این بیماران هم هست که تأمین اکسیژن برای بیماران مبتلا به کرونا می‌توانست با حمایت مالی از این بیماران قرین شود.

7- اکثر کشورها مراقبت در منزل را کاملا در تعهد بیمه‌ پایه گنجانده‌اند و در دوران پاندمی آن را گسترش داده‌اند. بیمه‌های پایه سلامت در کشورهای اروپای غربی، آمریکا و کانادا اکسیژن‌تراپی در منزل را پوشش می‌دهند و در انگلستان هم اکسیژن رایگان به بیماران ارائه می‌شود. در کانادا 75 درصد هزینه اکسیژن، تجهیزات (شامل کپسول، ماسک)، ارائه خدمت در منزل، بر عهده بیمه و تنها 25 درصد بر عهده بیمار است. سالمندان، افراد ساکن در مراکز مراقبت بلندمدت و افراد بی‌بضاعت، مشمول پوشش خدمات اکسیژن‌درمانی رایگان هستند.

در نهایت انعطاف نظام تأمین مالی سلامت کشور در مقابله با شوک‌ها بسیار محدود است، قابلیت تطبیق با شرایط را ندارد و طراحی پاسخ برای نیازهای جدید را ندارد و این یعنی تأمین مالی سلامت در ایران تاب‌آور نیست. پاسخ‌گویی فوری به ضروری‌ترین و حیاتی‌ترین نیاز بیماران تنفسی و بیماران مبتلا به کرونا از سوی دست‌اندرکاران بخش سلامت و بیمه سلامت کشور شاید بتواند اندک التیامی باشد برای خانواده‌هایی که هزینه نفس‌کشیدن را هم از جیب پرداخت می‌کنند، اکسیژن اولین نیاز برای بقاست، وقتی به جیب بیماران گره بخورد، نفس‌ها به شماره می‌افتند.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها