مسئله کارآفرینی در ایران
کارآفرینی مفهومی پرتکرار در میان پژوهشگران، مدیران و عموم مردم است. اکثر سازمانها و نهادها از دانشگاه تا شهرداری و حتی سازمانهای خصوصی نیز بخش کارآفرینی دارند. امروزه تصور میشود کارآفرینی راهحل نهایی برای مسئله بیکاری، رشد اقتصادی، کاهش فقر و به طور کلی نوشداروی همه دردهاست. در همه جا نیز عبارت «از کارآفرین حمایت کنیم» درج شده است. اما مسئله این است که مفهوم کارآفرینی روشن و واضح نیست و رویکردهای نظری برای درک و فهم آن در ایران ارائه نشده است. این مفهوم را در همه سیاستها و برنامهریزیها استفاده میکنیم و آن را اقدامی مناسب تلقی میکنیم در حالی که روشن نیست کارآفرینی چگونه فعالیتی است. در اکثر مواقع کارآفرین را فردی قهرمان و جداافتاده از جامعه درک میکنیم که به جهت خصوصیات خاص و ویژهای که او دارد و دیگران ندارند، دست به کار بزرگی میزند. گاهی برعکس، تولید و ارائه خدمات خردهکالایی را به مثابه کارآفرین در نظر میگیریم هرچند فعالیتی غیررسمی باشد. تا زمانی که درک روشنی از کارآفرینی نداشته باشیم، اقداماتی که مبتنی بر آن انجام میشود راه به جایی نمیبرد. در این یادداشت سعی میکنم برخی ابعاد این مسئله را روشن کنم. مطالعات کارآفرینی را میتوان در سه طبقه «چه، چرا و چگونه» تقسیمبندی کرد. بحث درباره کارآفرینی در ایران بیشتر بر پیامدها یا همان «چه» تمرکز دارد، یعنی با اقدام کارآفرینان چه چیزی اتفاقی میافتد. مثلا رشد اقتصادی، کاهش بیکاری یا ارزشآفرینی شکل میگیرد. گاهی مباحث بر «چرا» متمرکز است که تبیینکننده دلایل اقدام کارآفرینانه است. یعنی چرا در برخی جوامع و در میان برخی گروهها کارآفرینی بیشتر و در برخی جاها کمتر رخ میدهد. اما بحث سوم یعنی «چگونه» فعالیتی انجام شود تا عنوان کارآفرینی را بتوان بر آن گذاشت، کمتر مورد توجه بوده است. با بررسی پژوهشها و اقدامات کارآفرینی بر اساس تجربیات جهانی، تعاریف گوناگون کارآفرینی را میتوان در چهار رویکرد تقسیمبندی کرد 1- برخی محققان، مشاغلی را که دارای سرمایه بالا و رشد زیادی هستند، موضوع بررسی کارآفرینی قرار میدهند تا از مشاغلی سنتی با رشد پایین مجزا شوند. 2- بر اساس نظریه شومپیتر و برخی پژوهشگران، کارآفرینی فعالیتی نوآور تلقی میشود که منجر به تولید جدید، روش جدید و بازار جدید میشود. 3- برخی محققان معتقدند تشخیص فرصت مفهوم اساسی کارآفرینی و فعالیت کارآفرینی است. بر اساس این تعریف، افرادی که توانایی شناخت و کشف فرصت را نسبت به سایرین دارند، کارآفرین هستند. 4- پژوهشگران دیگری از این موضوع بحث میکنند که کارآفرین در نهایت میخواهد کاری انجام دهد که بیشک ایجاد یک سازمان جدید است. جامعهشناسان بیشتر از همه در شکلگیری و گسترش این رویکرد کارآفرینی نقش دارند. چراکه خلق سازمان جدید یک روند اجتماعی- اقتصادی است. بر این اساس، محققان کارآفرینی باید بر رفتارها و فعالیتهای گروهی مردم که سعی میکنند سازمان جدیدی خلق کنند، متمرکز باشند تا بر ویژگیهای شخصیتی آنها. بنابراین، کارآفرینی فعالیتی است که موجب شکلگیری سازمان رسمی جدیدی میشود. لازم است قید رسمی را به تعریف کارآفرینی اضافه کرد تا از سازمان غیررسمی مجزا شود. بنابراین، کارآفرینی را نخست باید از بحث فردگرایی غیراجتماعی متمایز کرد.
کارآفرینی به این معنا را باید از کارآفرینی به منزله شخصیت منفرد انسانی که به تنهایی یک امپراتوری ثروت به وجود میآورند، متفاوت کرد. کارآفرینانی که سازمان به وجود میآورند، تحت تأثیر منافع شخصی و منابعی قرار میگیرند که عاملین اجتماعی در جامعه از آنها بهرهمند میشوند. این معنا و مفهوم از کارآفرینی در ایران کمتر مورد توجه قرار گرفته و باعث شده است که برخی افراد به دلیل نفوذ در بوروکراسی دولت و با استفاده از رانت، منابعی به دست بیاورند و خود را کارآفرین معرفی کنند. در یادداشتهای بعدی به این مبحث بیشتر میپردازم.