|

دولت مسعود و دام‌های سیاست‌گذاری

هر دولتی در آغاز راه، حامل وعده‌ای تازه است؛ وعده‌ای برای اصلاح، شفافیت و بازگرداندن اعتماد. اما فاصله میان وعده و تحقق، معمولا نه‌فقط ناشی از نبود عزم و نیت است و نه‌فقط از فقر منابع؛ بلکه در بیشتر موارد، از دام‌های پنهانی سرچشمه می‌گیرد که در ذهن و ساختار سیاست‌گذاری ریشه دارند.

روزبه  کردونی    -     سیاست‌پژوه

 

 

 

هر دولتی در آغاز راه، حامل وعده‌ای تازه است؛ وعده‌ای برای اصلاح، شفافیت و بازگرداندن اعتماد. اما فاصله میان وعده و تحقق، معمولا نه‌فقط ناشی از نبود عزم و نیت است و نه‌فقط از فقر منابع؛ بلکه در بیشتر موارد، از دام‌های پنهانی سرچشمه می‌گیرد که در ذهن و ساختار سیاست‌گذاری ریشه دارند. سیاست و سیاست‌گذاری بیش از آنکه میدان قدرت باشد، میدان فهم و داوری است و هرگاه این ادراک در خطاهای نهادی و ذهنی گرفتار شود، حتی نیک‌ترین نیت‌ها نیز به نتیجه نمی‌رسند. دولت دکتر مسعود پزشکیان در نقطه‌ای ایستاده است که از «سرمایه اجتماعی صداقت» برخوردار و هم‌زمان با «انتظارات انباشته مردم» و کلکسیونی از چالش‌ها مواجه است.

در چنین بزنگاهی، موفقیت در اجرای پروژه‌ها، تحقق برنامه‌ها و رضایت‌مندی عمومی تنها زمانی ممکن است که دولت بتواند از دام‌هایی عبور کند که در ساحت سیاست‌گذاری، بسیاری از دولت‌های پیشین را در خود فروبرده‌اند. البته شواهدی می‌توان یافت که این دولت در شیوه گفت‌وگو با جامعه، در تکیه بر کارشناسان و در پرهیز از رفتار نمایشی، مشی متفاوتی در پیش گرفته است؛ رویکردی که اگر استمرار یابد، می‌تواند نشانه‌ای از آگاهی نسبت به این دام‌ها و تلاشی برای رهایی از آنها باشد. بر این اساس می‌توان به موارد زیر به‌عنوان دام‌های سیاست‌گذاری اشاره کرد تا نظام حکمرانی و سیاست‌گذاری نسبت به ایجاد تمهیدات برای پرهیز از افتادن در دام این تله‌ها، هوشمند و خلاق باشد. فهرست این دام‌ها و خطاهای سیاست‌گذاری را می‌توان به شرح ذیل برشمرد:

۱. توهم اعتبار: باور به اینکه جایگاه اداری به‌ خودی‌ خود ضامن درستی تصمیم است. توهم اعتبار زمانی رخ می‌دهد که تصمیم‌گیران احساس می‌کنند اطلاعات، تحلیل‌ها یا سیاست‌هایی که به آنها اتکا کرده‌اند، معتبر و درست‌اند درحالی‌که ممکن است چنین نباشد.

۲. سیاست‌گذاری شهودمحور: جایی که احساس و تجربه شخصی جایگزین داده و تحلیل می‌شوند. در جهان پیچیده امروز، شهود بدون شواهد، قمار با واقعیت است.

۳. مسیر گذشته: تداوم عادت‌های قدیمی با نام‌های تازه. این تله یعنی نظام تصمیم‌گیری، حتی در شرایط بحرانی، همچنان به همان الگوهای قبلی وفادار می‌ماند، صرفا به این دلیل که با آنها آشناتر است یا در گذشته روی آنها سرمایه‌گذاری نهادی شده است.

۴. داده‌گریزی و فقدان ارزیابی سیاستی: بی‌توجهی به مطالعات، شاخص‌ها و ارزیابی‌های مستقل.

۵. بوروکراسی صوری: هنگامی که فرم و گزارش، جای فهم و اقدام را می‌گیرند و ساختار اداری از ابزار به هدف بدل می‌شود.

۶. حافظه نهادی ضعیف: با هر تغییر مدیر، حافظه سازمانی پاک می‌شود و کشور در چرخه آغاز از صفر گرفتار می‌ماند.

۷. سیاست‌گذاری مشارکت‌گریز و بدون حضور ذی‌نفعان: تصمیم‌گیری بدون شنیدن صدای گروه‌های ذی‌نفع، نهادهای مدنی و بخش خصوصی. این نوع سیاست‌گذاری، سیاستی از بالا به پایین است که به‌ جای اجماع اجتماعی، مقاومت اجتماعی تولید می‌کند.

۸. نپوتیسم و حلقه بسته: رابطه جایگزین شایستگی می‌شود و حلقه‌هایی شکل می‌گیرند که نه مشورت می‌کنند و نه یاد می‌گیرند.

۹. نجواگری قدرت: تصمیم‌هایی که در سکوت و سایه گرفته می‌شوند؛ تأثیرپذیری از نجواگرانی که به نام عقل و منافع ملی و منافع مردم، در واقع به سود خود و منافع خویش زمزمه می‌کنند؛ نزدیکانی که دروغ می‌گویند و خردمندانی که سکوت می‌کنند.

۱۰. سیاست نمادین و تعویق تصمیم: نمایش به جای اقدام و وعده به جای حل مسئله.

۱۱. تنازع با ساختار: دولتی که با ساختار می‌جنگد، توان اصلاح آن را از دست می‌دهد. سیاست‌گذاری، هنر زیستن در ساختار است، نه نفی آن.

۱۲. دعوای جناحی: تصمیم‌های ملی در میدان رقابت حزبی گم می‌شوند و دولت از جایگاه «مدیر تعارض» به سطح «بازیگر تعارض» سقوط می‌کند.

۱۳. سیاست‌گذاری واحد برای سرزمین متکثر: نادیده‌گرفتن تفاوت‌های منطقه‌ای و فرهنگی. ایران، کشوری متکثر است و سیاست مؤثر، سیاستی است که تفاوت را بفهمد نه آن را حذف کند.

سیاست‌گذاری در معنای عمیق خود، فرایند ساخت معنا از واقعیت است. دولت اگر نخواهد فقط مدیریت کند، بلکه بخواهد جهت بدهد، باید میان «تصمیم» و «فهم» تمایز بگذارد. دام‌های سیاست‌گذاری دقیقا در شکاف میان این دو شکل می‌گیرند؛ آن‌گاه که قدرت از دانایی جدا می‌شود و تصمیم از ادراک. اگر این دولت بتواند از دام‌های توهم، بوروکراسی ناکارآمد، تنازع‌های ساختاری سیاسی و اداری و اثرپذیری از نجواگران قدرت عبور کند، به دولتی بدل خواهد شد که نه‌تنها سیاست‌گذار، بلکه سیاست‌فهم است و شاید در این معنا، «دولت مسعود» بتواند معنای تازه‌ای به خود گیرد: دولتی که مسعود است، زیرا دانا، شنوا و یادگیرنده است. البته در این خصوص نیاز به گفت‌وگوی بیشتر است.

 

آخرین مقالات منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.