|

پایان فرصت کمی از این، کمی از آن

به رخدادهای دو سال گذشته که نگاه می‌کنیم، سرعت وقایع را بسیار زیاد می‌بینیم، ولی تصمیم‌گیری‌های ما در مقابل آن، سرعت لازم را ندارد؛ حتی شاید بتوان گفت در مقابل این‌همه سرعت، سلانه‌سلانه حرکت می‌کنیم و نه‌تنها حرکت‌مان خیلی کند است، بلکه گویی از دور فقط قافله‌ای پرشتاب را تماشا می‌کنیم و از سیر وقایع عقب‌تر افتاده‌ایم.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

به رخدادهای دو سال گذشته که نگاه می‌کنیم، سرعت وقایع را بسیار زیاد می‌بینیم، ولی تصمیم‌گیری‌های ما در مقابل آن، سرعت لازم را ندارد؛ حتی شاید بتوان گفت در مقابل این‌همه سرعت، سلانه‌سلانه حرکت می‌کنیم و نه‌تنها حرکت‌مان خیلی کند است، بلکه گویی از دور فقط قافله‌ای پرشتاب را تماشا می‌کنیم و از سیر وقایع عقب‌تر افتاده‌ایم. این دیگر تکراری است که بگوییم بسیاری از آنچه را که رخ داده، دلسوزان از پیش هشدار دادند و ناشنیده گرفته شد.

چه بسیاری که بارها و بارها هشدار دادند باید تغییر بنیانی جامعه را فهمید و نباید این‌همه در مقابل تحولات اجتماعی ایستاد. ولی سرعت‌گیری تحولات، حتی بسیار بیشتر از سرعت پیشین که آن‌هم بسیار سریع بود، پذیرش تغییر را چاره‌ناپذیر کرد، اما نه تغییری که بتواند ما را همگام با تحولات کند. هرچه بود، در نهایت تصمیمی در همان حد انتخابات 1403 گرفته شد؛ تصمیمی که به وفاق معروف شد، اما بیشتر شبیه «کمی از این و کمی بیشتر از آن بود». انگار که تا آخر جهان وقت داریم و می‌توان با همین حد از تغییر کار را پیش برد. اما کاش می‌شد، ولی نشد و شتاب آنچه رخ می‌داد، بسیار بیشتر و خارج از اراده ما بود و ما نه‌تنها کار درخوری نکردیم، بلکه با همان خیالات و عوالم پیشین، در حاشیه تحولات، گویی لِی‌لِی می‌کردیم. این لِی‌لِی‌کردن را چه در داخل و چه در خارج می‌شد دید و متأسفانه شاید بتوان گفت هنوز هم می‌بینیم. هر‌چند به نظر می‌رسد که خواسته ساختار، تغییر است، ولی به هر دلیل گویا برای این تغییر، سرعت چندانی یافت نمی‌شود. اما چرا می‌گویم به نظر می‌رسد که خواسته ساختار کشورمان تغییر است؟ این را بر‌اساس برخی شواهد می‌گویم.

در همین 10 روز گذشته شاهد برخی سخنان و رفتارها بودیم که به گمان من حتی فراتر از انتخابات 1403 است. مثلا بعد از آن انتخابات، رئیس‌جمهور پزشکیان که شخص دوم کشور است، به‌صراحت می‌گفت «اگر بزنید، دوباره می‌سازیم»، اما هفته گذشته در جواب یکی از تندروترین افرادی که کلامش بوی جنگ می‌دهد، گفت «می‌خواهی بجنگی؟ اگر بسازیم، دوباره می‌زنند». این تغییر مبتدا و خبر بسیار مهم است. اینکه بگوییم «اگر بزنید، می‌سازیم»، حالا جابه‌جایش کنیم و بگوییم «اگر بسازیم، می‌زنند». این تحول دیدگاه در طول یک‌ سال، یعنی پا‌گذاشتن بر زمین واقعیت.

هرچند برخی در اعتراض به ایشان گفته باشند که «در میانه جنگ نباید اینها را گفت»، اما پزشکیان در همان ایام انتخابات گفته بود که حقیقت را با مردم در میان خواهد گذاشت و حالا به وعده خود عمل کرده است. غیر ‌از‌ این، نشانه مهم دیگری که حکایت از تصمیم به تغییری بیش از «کمی از این و کمی از آن» دارد، سخن رئیس قوه قضائیه، جناب اژه‌ای، است که گفته برای آزادی زندانیان سیاسی، فهرست اسامی بدهید. هرچند این گفته با اعتراضاتی روبه‌رو شد که فهرست لازم نیست و خودتان می‌دانید که چه کسانی زندانی سیاسی‌اند، ولی از وجه دیگری هم به موضوع می‌توان نگریست؛ آن هم وجهی است که نشان می‌دهد گویا اراده‌ای برای آزادی زندانیان سیاسی در حال شکل‌گیری است، فقط به نوعی در این پیام، درخواستی برای همراهی مستتر است که باید از آن استقبال کرد و چرا چنین نکنیم. و به گمان من، همین که جناب عمادالدین باقی که با درک این ظرافت، فهرستی از حدود 70 زندانی سیاسی آماده و ارسال کرده، یعنی به استقبال تغییر خط‌‌مشی رفتن.

غیر از این دو، یعنی آن سخنان رئیس‌جمهور و این پیام جناب اژه‌ای، بازگشت جناب لاریجانی، بعد از به حاشیه رفتن اجباری نیز پیامی قابل فهم از اراده تغییر است که نشان می‌دهد فهمی از تحولات و ضرورت استفاده از ظرفیت‌های موجود وجود دارد. اما و اما؛ کاش همان‌طور که در بالاتر گفتم، تا آخر جهان وقت داشتیم، ولی نداریم. واقعیت روی زمین که باعث این سه اتفاق معنی‌دار شده، نیاز به اراده‌ای بسیار قدرتمندتر برای تغییر از اینکه عیان شده، دارد و آن واقعیت این است که ایران و بقای آن مهم‌تر از هر چیز و هر باور و مرام برای همه ما ایرانیان است و برای بقای ایران لازم است که از همه ظرفیت‌های موجود بهره برد و وفاق را باید فراتر از کمی از این و کمی از آن تعریف کرد. لازم است از همه ظرفیت‌های موجود بهره ببریم. ظرفیت‌هایی که می‌توان بخشی از آن را فراتر از افرادی مانند لاریجانی دانست و با بهره‌بردن از نیروهای توانمند و صاحب ایده و نظری مانند خاتمی و روحانی و ظریف و بسیاری افراد دیگر یافت. ظرفیت‌هایی که فراتر از شعار مبهم بازگرداندن نخبگان به کشور باشد‌. این اراده را باید به‌روشنی برای اتحادی معنادار و به‌کارگیری همه ظرفیت‌های کشور به صورت آشکار نشان دهیم. امروز نشان دهیم که قطعا بهتر از فردا‌ست.

 

آخرین اخبار یادداشت را از طریق این لینک پیگیری کنید.