• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    تأثیرات تغییرات اقلیمی بر معماری امنیت بین‌الملل و چالش‌های سیاست داخلی ایران

    با تشدید آثار تغییرات اقلیمی، امنیت بین‌الملل وارد قلمرو جدیدی شده است؛ جایی که خشک‌سالی‌های پی‌درپی و سیلاب‌های بی‌سابقه تنها به تضعیف زیست‌بوم محدود نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان محرکی برای بازتعریف معادلات ژئوپلیتیک و فشارهای اجتماعی عمل می‌کنند. در ایران، کشوری که در زمره مناطق خشک و نیمه‌خشک جهان قرار گرفته، کمبود منابع آبی و نوسان شدید الگوهای بارش موجب افت کیفیت خاک و کاهش تولیدات کشاورزی شده است؛ مسئله‌ای که نه‌تنها امنیت غذایی را به‌ خطر می‌اندازد، بلکه مردم را به مهاجرت درون‌مرزی یا حتی فرامرزی سوق می‌دهد و در نهایت زمینه‌ساز تنش‌های جدید در پیرامون مرزها می‌شود.

    فاتیما انصاری، دکترای روابط بین‌الملل: با تشدید آثار تغییرات اقلیمی، امنیت بین‌الملل وارد قلمرو جدیدی شده است؛ جایی که خشک‌سالی‌های پی‌درپی و سیلاب‌های بی‌سابقه تنها به تضعیف زیست‌بوم محدود نمی‌شوند، بلکه به‌عنوان محرکی برای بازتعریف معادلات ژئوپلیتیک و فشارهای اجتماعی عمل می‌کنند. در ایران، کشوری که در زمره مناطق خشک و نیمه‌خشک جهان قرار گرفته، کمبود منابع آبی و نوسان شدید الگوهای بارش موجب افت کیفیت خاک و کاهش تولیدات کشاورزی شده است؛ مسئله‌ای که نه‌تنها امنیت غذایی را به‌ خطر می‌اندازد، بلکه مردم را به مهاجرت درون‌مرزی یا حتی فرامرزی سوق می‌دهد و در نهایت زمینه‌ساز تنش‌های جدید در پیرامون مرزها می‌شود.

    تجربه کشورهای همسایه، از ترکیه تا عراق، نشان داده که مدیریت ناپایدار منابع آب می‌تواند به برهم‌ریختگی ساختارهای اجتماعی-اقتصادی و گسترش نارضایتی‌های عمومی بینجامد؛ بنابراین پیوستن ایران به توافق‌نامه‌هایی مانند پیمان پاریس و بهره‌گیری از فناوری‌های نوین آبیاری و سنجش از دور، فرصتی طلایی برای ارتقای دیپلماسی زیست‌محیطی و بهبود وضعیت داخلی فراهم می‌آورد.

    از منظر ژئوپلیتیک، این تغییرات اقلیمی را باید عامل بازتعریف‌کننده قدرت و روابط بین کشورها دانست. پروژه‌های انتقال آب از رشته‌کوه‌های همسایه، مذاکرات دوجانبه یا چندجانبه درباره حقابه‌ها و تشکیل ائتلاف‌های منطقه‌ای برای تأمین انرژی پایدار همگی نمودهای دیپلماسی اقلیمی هستند که توانایی جابه‌جایی معادلات قدرت را دارا بوده و می‌توانند رقابت یا همکاری را در یک ائتلاف هم‌زمان پیش ببرند. ایران، با داشتن شبکه گسترده دیپلماتیک و مؤسسات پژوهشی فعال، می‌تواند نقش میانجی و مدیریت فنی را در چنین توافق‌هایی ایفا کند؛ به‌ویژه اگر چارچوبی چندلایه تدوین شود که سطوح محلی، ملی و فراگیر منطقه‌ای را به‌ هم پیوند دهد.

    در داخل کشور، نشانه‌های بحران اقلیمی دیگر قابل چشم‌پوشی نیستند: سدها با مخازن خالی روبه‌رو شده و پدیده گردوغبار و افزایش دما تا فراتر از آستانه سلامت در کلان‌شهرها، فشارهای شدیدی بر نهادهای مسئول وارد کرده است. فقدان هماهنگی میان وزارتخانه‌های مرتبط، نبود بودجه کافی برای پروژه‌های پایش مستمر محیط‌ زیست و ضعف در نظام تصمیم‌گیری چندجانبه، باعث شده که سیاست‌های پیشگیرانه و واکنش سریع به بحران‌ها نتواند به شکل اثربخشی اجرا شود. از منظر نظریه امنیت انسانی، تهدید اقلیمی یکی از پایه‌های اصلی ناامنی شهروندان است، بنابراین طراحی راهبردی با رویکرد مبتنی بر مشارکت جامعه‌ مدنی، استفاده از داده‌های سنجش از دور و استقرار سازمان ملی پایش اقلیم، می‌تواند به ارتقای ظرفیت پاسخ‌گویی کشور بینجامد.

    هم‌زمان، الگوهای موفق جهانی نیز در دسترس‌اند؛ سنگاپور با بهره‌گیری از سیستم‌های ذخیره‌سازی آب باران و یونان با اصلاح الگوی مصرف شهری، نشان داده‌اند که تلفیق فناوری و مدیریت هوشمند منابع تا چه اندازه می‌تواند اثرات منفی تغییرات اقلیم را کاهش دهد. مفهوم «جرم محیطی» یا Ecocide که امروز در بحث‌های حقوق بین‌الملل به‌ سمت الزام‌آوری پیش می‌رود، می‌تواند در ایران به‌عنوان چارچوبی بازدارنده علیه تخریب نظام‌مند محیط‌ زیست تصویب شده و به بازداشتگاه فکری برای قانون‌گذاران تبدیل شود. اگر ایران بتواند با تصویب قوانین سخت‌گیرانه، ارتقای آگاهی عمومی درباره حقوق زیست‌محیطی و تقویت نهادهای نظارتی، از یک سو دیپلماسی محیط‌زیستی خود را در سطح بین‌الملل تقویت کند و از سوی دیگر توان داخلی را برای مدیریت بحران‌های اقلیمی بالا ببرد، گامی مؤثر در راستای توسعه پایدار و تضمین امنیت ملی برداشته است.

    در نهایت، ادغام اراده سیاسی، مشارکت مردمی و دانش تخصصی، زیربنای هر راهبرد موفقی خواهد بود. تنها از طریق همکاری مستمر میان دانشگاه‌ها، سازمان‌های مردم‌نهاد و نهادهای حکومتی است که می‌توان سامانه‌ای یکپارچه برای پیش‌بینی بحران‌ها و پاسخ سریع ایجاد کرد. ایران، با ظرفیت‌های فراوان علمی و تجربه دیپلماتیک، در موقعیتی استثنائی قرار دارد تا نه‌تنها به‌عنوان بهره‌بردار، بلکه به‌عنوان پیشگام در دیپلماسی اقلیمی و حقوق محیط‌ زیست مطرح شود و مسیر حفظ امنیت داخلی و بین‌المللی خود را هموار کند.