• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    سرنوشت دانشگاه تهران و خیابان‌های اطراف آن

    همه می‌دانیم که دانشگاه تهران پرآوازه‌ترین و قدیمی‌ترین دانشگاه ایران مدرن است. این دانشگاه از زمانی که در دوره رضاشاه ساخته شد، قلب تپنده شهر تهران و تمام ایرانیانی بود که توسعه این کشور را دانش‌مدار می‌خواستند و گوش و چشم‌شان برای تحصیل در آن و شنیدن پیام‌ها و تپش‌های آن تیز بود.

    همه می‌دانیم که دانشگاه تهران پرآوازه‌ترین و قدیمی‌ترین دانشگاه ایران مدرن است. این دانشگاه از زمانی که در دوره رضاشاه ساخته شد، قلب تپنده شهر تهران و تمام ایرانیانی بود که توسعه این کشور را دانش‌مدار می‌خواستند و گوش و چشم‌شان برای تحصیل در آن و شنیدن پیام‌ها و تپش‌های آن تیز بود. حتی انقلاب از محل دانشگاه تهران شروع شد. از آن گذشته، امروز این دانشگاه در رنکینگ بین‌المللی از درجه خوبی برخوردار است و کلا همه از زوایای مختلف‌ به وجود آن مفتخریم.

    من نیز تمام عمرم با این محیط در تماس بودم و هستم و سرم پر از خاطرات کودکی، جوانی و پیری.‌ خوب یادم هست زمانی را که مسجد دانشگاه ساخته می‌شد (معمار آن عبدالعزیز فرمانفرما) یا خاطرات پدرم را از روزی که دانشجویانش اتومبیل فولکس‌واگن قورباغه‌ای او را بغل کرده، از پله‌های دانشکده فنی بالا برده و در وسط سرسرای ورودی دانشکده گذاشته بودند. بگذریم... قصه اینکه: چیزی حدود 20 سال پیش، مدیران دانشگاه تهران تصمیم گرفتند طرح توسعه دانشگاه را در سه بلوک شهری اطراف، در شرق و غرب و شمال آن، تهیه و اجرا کنند. قرار شد تمام ساختمان‌های مسکونی و تجاری که به شکل ردیفی از 80 سال پیش در کوچه‌های اطراف ساخته شده بود، توسط دانشگاه خریداری شده، طی طرح و برنامه‌ای به فضاهای آموزشی، پژوهشی و سبز دانشگاهی جدید تبدیل شود.

    برای این کار بودجه کلانی نیز در اختیار دانشگاه قرار گرفت که در سال‌های متمادی صرف خرید 50 درصد قطعات مسکونی در اطراف دانشگاه ‌ شده و بافت اطراف را به بافتی زخم‌خورده و متخلخل به لحاظ فیزیکی تبدیل کرده است. بخش خریداری‌شده به مرور تخریب و آسفالت شده و به محل پارکینگ موقت برای استادان و دانشجویان اختصاص یافته است. به هر حال، در این سال‌ها دانشکده‌های مختلف دانشگاه تهران نیز در کوچه‌های اطراف ریشه دوانیده، برخی دانشکده‌ها یا دپارتمان‌های آن مانند دانشکده محیط زیست یا دپارتمان بیوتکنولوژی دانشکده علوم، در کوچه‌های اطراف سامان داده شده و مرتب کار می‌کنند؛ اگر‌چه ظاهری دانشگاهی ندارند و همچنان برای محیطی آموزشی، آن‌هم در سطح دانشگاهی، ساختمان‌های کم‌کیفیتی به حساب می‌آیند. تکلیف بقیه بافت اطراف هم همچنان ‌معلوم نیست؛ نه طرحی، نه ساخت‌وسازی و نه حرکتی. هر بار که برای خرید کتاب یا جلسه و رویدادی به آن حوالی می‌روم، هم افسوس می‌خورم‌ و هم دوباره نگران می‌شوم.

    پارسال هم یادداشتی درباره نگرانی‌های دیگر تهران‌اندیشان نوشتم. نامه‌ای از طرف مؤسسه مطالعات کلان‌شهری تهران بود که در انتهایش می‌گفت «امروز بافت شهری ارزشمند معاصر شهر تهران در باکیفیت‌ترین بخش آن در حال تغییر، تخریب و دگرگونی است، متأسفانه این بار باید با دانشگاه تهران مخالفت کرد. از دانشکده‌های معماری و شهرسازی دانشگاه تهران و از جامعه حرفه‌ای معماران و شهرسازان، از شورای عالی شهرسازی و معماری ایران و از وزارت میراث فرهنگی و گردشگری می‌توان انتظار داشت که با این تخریب گسترده در بافت ارزشمند شهری معاصر همراه نشوند و خواستار توقف آن شوند. جامعه حرفه‌ای نباید در مقابل آن سکوت کند و به نظر می‌رسد این بار دانشگاه تهران نیازمند آموزش است». ‌خبر دومی نیز بود که به اختصار اعلام می‌کرد «شورای‌ عالی شهرسازی و معماری نقشه‌ها و مدارک طرح تفصیلی بافت اطراف دانشگاه تهران را تصویب و به شهرداری تهران و شورای شهر ابلاغ نمود». اما معلوم نبود ساخت‌وسازهایی که سال‌ها به خاطر فریز‌ماندن به مدت 25 سال امروز می‌خواهند از شهرداری منطقه 6 مجوز ساخت‌وساز جدید بگیرند با چه شروطی روبه‌رو خواهند بود.

    با اینکه از سال‌ها پیش از آن، توسعه بعضی دانشکده‌ها از فضای دانشگاه تهران به شکل منفصل اتفاق افتاده بود -مثلا دانشکده کشاورزی از ابتدا در کرج احداث شد یا دانشکده فنی ساختمان‌های جدیدش را به امیرآباد شمالی برد‌- اما باز ایده توسعه دانشگاه‌های وسط شهر تهران همه‌گیر شد‌ و این تصمیم گرفته شد که بیاییم بافت مسکونی دور دانشگاه تهران، با شش هزار نفر ساکن را بکوبیم و هر‌طور خواستیم بسازیم. هیچ‌کس هم نگفت که ساکنان محله زنده و چراغی روشن در شب ممکن است، به درد بخورد. انگار نه انگار که این محله اطراف عمرش به اندازه دانشگاه است و بافت شهری و جامعه شهری و کارکرد شهری‌اش 90 سال دانشگاه تهران را همراهی کرده و طی سالیان محیط پرنَفَسی را در آن اطراف ایجاد کرده و تاریخی و سابقه‌ای دارد. هر شهروند تهرانی که شهرش را دوست دارد از این وضعیت افسوس می‌خورد. سؤال این است که آیا نمی‌شود از بخشی از آن بودجه کلان باقی‌مانده -که در زمان آقای احمدی‌نژاد هیچ استفاده نشد، چون تشخیص داده بودند‌ این طرح درست نیست!- از همین امسال صرف بازسازی و احداث بناهای جدید هماهنگ با حجم بناهای موجود دانشگاه و محوطه‌سازی زمین‌های خریداری‌شده و رها‌شده در محدوده بافت اطراف بشود‌ و نقشه‌ها را هم بهترین معماران شهرمان بدهند؟!‌ تازه، توسعه که فقط ساختمان‌سازی نیست. بخشی از بودجه‌ها هم می‌توانند صرف تجهیز فضاهای آموزشی موجود برای استفاده بهتر از این فضاها‌ شوند. 

    این گزینه حی و حاضرتر هم هست.

    در کافه‌ای در خیابان آناتول فرانس سابق نشسته‌ام و دانشجویانی را نظاره می‌کنم که مثل گنجشک‌ها سروصدا می‌کنند. چرا نباید این فضاها از همین امروز در اطراف دانشگاه تکثیر شوند و شور و نشاط را به جوانان ارزشمندمان بازگردانند.