|

از دلایل ناکارآمدی سیاست‌های فرهنگی ایران

توسعه اینترنت، فرهنگ‌های بومی و ملی را‌ از‌جمله در ایران به چالش کشیده است. تلقی ستیز در عرصه فرهنگ، نوعی احساس ضعف، بیم و هراس را به نمایش می‌گذارد. اما...‌

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

توسعه اینترنت، فرهنگ‌های بومی و ملی را‌ از‌جمله در ایران به چالش کشیده است. تلقی ستیز در عرصه فرهنگ، نوعی احساس ضعف، بیم و هراس را به نمایش می‌گذارد. اما...‌

تاریخ طولانی ایران فقط یک افتخار ساده نیست، بلکه حاکی از عناصر بنیادین ریز و درشت‌ و پنهان و آشکاری است که درون جامعه ایران رسوخ کرده و در هویت ایرانی پایدار شده و آن را قدرت داده‌اند. بزرگ‌ترین واقعه سیاسی تاریخ ایران که عمیق‌ترین اثرات فرهنگی، اجتماعی، سیاسی و حقوقی را بر جای گذاشت، ورود اسلام با حمله اعراب به ایران است. آنچه پس از اسلام به‌عنوان یک دین تازه و استوار در ایران رخ داد، امتزاج تدریجی عوامل هویتی پیشااسلام و پسااسلام بود که منتهی به «درهم‌شدگی» آنها شد.‌ «درهم‌شدگی» از نوع اختلاط دو ماده قابل تفکیک، مثلا مخلوط مروارید و فیروزه نبوده‌ که بتوان آنها را از هم جدا کرد، بلکه امتزاجی غیر‌قابل تفکیک بوده است، مانند امتزاج شیر و شکر که نمی‌توان آنها را از هم جدا کرد. در میراث فرهنگی ایران، از شعر و موسیقی تا معماری، اندیشه و آداب و رسوم مردمان، هم‌بودگی دو پایه هویتی یادشده کاملا پیداست. پس از حمله اعراب و پذیرش اسلام، ایرانیان تنها مردمانی بودند که زبان خود را حفظ کردند و توسعه دادند.‌ غنی‌ترین متون دینی، فقهی و فکری اسلامی به زبان فارسی نوشته شدند. برخی مناسک پیشااسلام به مظاهر اسلامی مزین شدند و برخی آداب و سنن و مناسک دینی از سنت‌های پیشااسلامی متأثر شدند.

بر سر سفره هفت‌سین قرآن نشست.

در عید فطر با حافظ تبریک می‌گوییم که عید رمضان آمد و ماه رمضان رفت/ صد شکر که این آمد و صد حیف که آن رفت.

میرزا جواد آقای ملکی‌تبریزی، فقیه و عارف معروف معاصر، در نمازهای نافله خود در قنوت بیت حافظ می‌خواند که زان پیش‌تر که عالم فانی شود خراب/ ما را ز جام باده گلگون خراب کن.

مثال‌ها به شماره نمی‌آیند.

فرهنگ ایرانی یعنی نظام فرهنگی گسترده و عمیقی که از امتزاج اسلام و میراث پیشا‌اسلامی شکل گرفته است. همین امتزاج قدرتی آفرید که ایران را در برابر بیگانه حفظ کرد. بیگانگان آمدند اما ایرانیان آنها را تسلیم خود کردند و به لباس و دین و زبان خود درآوردند. حتی در زمان سلطه بیگانگان، همیشه فارسی زبان دیوانی و ادبی بود؛ الجایتویِ مغول شد محمد خدابنده.

اغلب احکام شرعی قرن‌ها در زندگی روزمره ایرانیان رسوخ کردند و پایدار شدند و حتی به‌صورت عرف درآمدند. طی قرن‌ها، عرف زندگی حقوقی و اخلاقی ایرانیان بسیار متأثر از شرع بوده است. خیلی از مردمان بدون آنکه الزاما بدانند، به حسب عرف، مطابق یا متأثر از همان فتاوای فقها عمل می‌کرده‌اند.

در فرایند تاریخی هر دو عنصر کاملا در هم ممزوج شده و به یک چیز بدل شدند.

در نظام‌های سیاسی معاصر ایران، این امتزاج و هم‌بودگی درست فهم نشد؛ هر زمان یک بخش را بر بخش دیگر برتری دادند؛ در دوره پهلوی بخش ایرانی و در عصر جمهوری اسلامی‌ بخش اسلامی برتری داده شدند. این تفکیک یک فرهنگ بارور و درخشان و مولد را دچار دوگانگی کرد و به ضعف و نزاعی درونی کشاند. این نزاع ناحق با سیاست‌های رضاشاهی شروع شد که در برابر مظاهر فرهنگ دینی مانند چادر و مناسک عزاداری عاشورایی و اجتماعات دینی و مدارس علمیه پرچم ستیز برداشته شد. حمله نظامی به مسجد گوهرشاد این نزاع را به اوج رساند. در عصر جمهوری اسلامی نیز آنچه‌ تصور می‌شد ایرانی است و ربطی به اسلام ندارد، تضعیف می‌شد؛ نوروز خفیف شمرده شد، سیزده‌بدر به روز طبیعت تغییر کرد، فرهنگ در اموری مانند حجاب، موسیقی و‌... شکل دستوری یافت.

تعبیر «فرهنگ ایرانی-اسلامی» می‌تواند چنین تفسیر شود که جامعه ایران دو فرهنگ منفک از هم دارد که یکی ایرانی است و دیگری اسلامی که در تقابل هستند و ما باید بین آنها صلح برقرار کنیم. در مثل مناقشه نیست. جنگ‌های داخلی کشورها را از درون ضعیف و مستعد هجوم بیگانه می‌کنند. این نوع تفکیک عناصر فرهنگی، منازعه‌ای ناخواسته درون یک نظام فرهنگی یکدست و واحد می‌سازد که مستعد آسیب هجوم فرهنگ بیگانه است که باید از آن بیمناک بود و با آن ستیز کرد‌. نزاع درونی فرهنگ که رضاشاه پایه گذاشت و تضعیف فرهنگ ایران و کاهش قدرت رقابتش با سایر فرهنگ‌های جهان را به دنبال داشت، تا امروز ادامه یافته و منتهی به بیم و هراس فرهنگی در برابر بیگانه شده است.‌

نظم حقوق فرهنگی ایران براساس چنین تقابلی تعریف شده است. تعبیر «فرهنگ ایرانی» بیانگر یک نظام فرهنگی منهای اسلام نیست، بلکه بیانگر حقیقت جوهری فرهنگی است که در آن دو عنصر مهم و‌ انکارنشدنی که یکی‌ از آنها اسلام است، درهم‌تنیده و یکی شده‌اند. قوانین و مقررات اگر منطبق با واقعیت نباشند، موفق نخواهند بود. از دلایل عدم توفیق قوانین و مقررات حوزه فرهنگ در ایران، غلبه نگاه تفکیکی در حوزه نظام حقوقی فرهنگ است که با حقیقت هویت فرهنگ ایرانی ناسازگار است. در طول تاریخ، فرهنگ ایرانی چنان قوتی داشته ‌که همواره خود را محفوظ داشته و با حفظ اصول، خود را با زمانه سازگار کرده است.

این قدرت در جهان اینترنتی‌شده هم همچنان می‌تواند باقی بماند؛ شرطش آن است که در سیاست‌های فرهنگی و قانون‌گذاری فرهنگی دیدگاه تفکیک تقابلی فرهنگ کشور جای خود را به حقیقت این فرهنگ بدهد که در آن عناصر مشکله فرهنگ ایران‌ که اسلام بخش مهمی از آن است، ممزوج و غیرقابل انشقاق و تفکیک‌ هستند و یکی شده‌اند.

 

آخرین اخبار سرمقاله را از طریق این لینک پیگیری کنید.