افغانستان ، پناهگاه امن تروریستها و ستیزهجویان
توماس نیکلسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان، میگوید این کشور به پناهگاه امن بسیاری از سازمانهای تندرو و ستیزهجویان تبدیل شده است. او هشدار داده که با تهدیدهای فزاینده داعش وضعیت افغانستان بدتر خواهد شد. نکته درخورتوجه در گفتههای نماینده ویژه اروپا در افغانستان هشداری است که به جهان میدهد اما جالبتر از آن این است که با همه این هشدارها جهان تعاملی بسیار سازنده با گروه طالبان دارد و در مقابل این گروه بسیار با نرمش رفتار میکند و هرچند در ظاهر با سیاستهای این گروه در افغانستان تعارض دارد اما در عمل چنین چیزی را ما شاهد نیستیم.


محمدعلی عباسیافغان: توماس نیکلسون، نماینده ویژه اتحادیه اروپا برای افغانستان، میگوید این کشور به پناهگاه امن بسیاری از سازمانهای تندرو و ستیزهجویان تبدیل شده است. او هشدار داده که با تهدیدهای فزاینده داعش وضعیت افغانستان بدتر خواهد شد. نکته درخورتوجه در گفتههای نماینده ویژه اروپا در افغانستان هشداری است که به جهان میدهد اما جالبتر از آن این است که با همه این هشدارها جهان تعاملی بسیار سازنده با گروه طالبان دارد و در مقابل این گروه بسیار با نرمش رفتار میکند و هرچند در ظاهر با سیاستهای این گروه در افغانستان تعارض دارد اما در عمل چنین چیزی را ما شاهد نیستیم. در ابتدای به قدرت رسیدن طالبان در افغانستان حداقل انتظاری که از جامعه جهانی میرفت این بود که با این گروه بهگونهای برخورد شود که از رفتارهای خشونتآمیزش با مردم افغانستان کاسته شود و راه و روش متعادلتری را هم در عرصه داخلی و هم در عرصه خارجی در پیش گیرد. اما با گذشت نزدیک به یکسالونیم از قدرتگیری این گروه، ما چنین چیزی را مشاهده نکردیم. از سویی طالبان رفتار وقیحانهتری نسبت به مردم افغانستان دارند و روزبهروز بر دامنه خشونتشان میافزایند و از طرف دیگر برای خواستههای جامعه جهانی هیچ ارزشی قائل نیستند. نقش مردم افغانستان در بازیهای سیاسی در معادلات افغانستان دیگر چندان مطرح نیست و مردم صرفا پوششی هستند برای طالبان و جامعه جهانی که میخواهند از آن بهعنوان اهرم فشار در چانهزنیهای سیاسی علیه همدیگر استفاده کنند. تعامل غرب و شرق در افغانستان حداقل در صد سال تاریخ معاصر افغانستان بیسابقه بوده است و جالب است که یادآور شوم داودخان با همه زیرکیاش نتوانست از رقابتهای شرق و غرب در افغانستان به نفع خودش استفاده کند و همین حربه باعث سقوط دولتش شد اما طالبان دقیقا برخلاف دولتهای پیشین با وجود آنکه در ظاهر با تمام دنیا در تضاد هستند، در پشتپرده سیاست نشان میدهند که تعاملی خوبی با همه دنیا دارند و هیچ مشکلی بر سر راه حکومتشان وجود ندارد. رفتار طالبان بعد از گذشت یکسال و نیم از حکومتشان، با مردم افغانستان نهتنها تغییر مثبتی نکرده بلکه نسبت به اوایل حکومتشان خشونت بیشتری از خود در مقابل مردم نشان میدهند و با وجود همه هشدارهای که از طرف جامعه جهانی داده میشود، ما تأثیر چندانی در رفتار این گروه نمیبینیم و این خود نشان میدهد که تمامی این هشدارها فقط در ظاهر و برای گمراهکردن افکار عمومی مردم دنیاست وگرنه باید از خشونت رفتاری طالبان نسبت به مردم افغانستان کاسته میشد. از سوی دیگر حمایت طالبان از گروههای تندرو هم ابعاد وسیعتری به خود گرفته است و این گروهها روزبهروز به دامنه قدرتشان افزوده میشود و گزارشهای از این دست هرازگاهی در رسانههای منطقه و دنیا منتشر میشود و نکته جالب این گزارشها هم این است که فقط در حد همین گزارش باقی میماند و عمل یا عکسالعملی از طرف جامعه جهانی مشاهده نمیکنیم. نقش طالبان در گسترش نفوذ گروههای تندرو تروریستی در منطقه بر هیچکسی پوشیده نیست اما اینکه جامعه جهانی فقط در حد شعار و چند مصاحبه با آن برخورد میکند، ابعاد دیگری از رابطه پشتپرده طالبان با دنیا را به نمایش میگذارد. حتی امروزه مشخص شده است که قدرتگیری طالبان در افغانستان هم پروژهای بوده که غرب آن را به راه انداخته و امروزه هم بهخوبی این گروه را تمویل میکند. درباره اینکه چه اهداف پشتپردهای در براندازی دولت سابق افغانستان وجود داشته، حدس و گمانهایی زده میشود اما هنوز هم نمیتوان با قاطعیت در این زمینه اظهارنظر کرد. افزایش خشونتها و تنشها در پاکستان بدون شک ارتباط مستقیمی با دولت طالبان دارد و این نقش را هیچکسی انکار کرده نمیتواند و در طول تاریخ 70ساله حکومت پاکستان اینگونه دولت این کشور در مقابل شورشیان داخلی ناتوان دیده نشده است و میشود گفت که آتش افغانستان فعلا دامن دولت پاکستان را گرفته و اینکه شعلههای این آتش تا کجا کشیده خواهد شد، زمان همه چیز را روشن خواهد ساخت. دولت پاکستان به همه زیرکیاش در عرصه سیاست داخلی و خارجیاش امروزه در دام دولتی افتاده که خودش به وجود آورده و دیگر مشخص است که کنترلی بر آن ندارد. امروزه ما به نامهای طالبان افغانی و طالبان پاکستانی زیاد برخورد میکنیم اما چیزی که زیاد برای مردم منطقه روشن نیست، این است که طالب افغانی و پاکستانی فقط پوششی برای ردگمکردن است و درواقع اینها در مرام ورفتار و عملکرد عین هم هستند و تفاوتی بینشان وجود ندارد و حتی از لحاظ قومی و زبانی هم از یک رگ و ریشه هستند. همه دنیا باید بداند که اتفاقات امروز در افغانستان اگر کنترل نشود و جلوی آن گرفته نشود، عواقب بسیار بدتر و وحشتناکتری خواهد داشت که نهتنها افغانستان و منطقه بلکه دنیا را متأثر خواهد کرد اما پرواضح است که جهان به عواقب اتفاقات در افغانستان هرگز فکر هم نکرده است. تعامل با یک گروه تروریست و تندرو، بهایی است که دیر یا زود هم منطقه و هم جهان تاوان آن را خواهد داد.