|

برقراری ارتباط مؤثر با نسل Z

این روزها، خانواده‌هایی که فرزند جوان و نوجوان دارند، دچار دردسر هستند. در هفته‌های اخیر، چند باری تماس گرفتند و از من خواستند که با پسرم بنشینم، حرف بزنم و نصیحتش کنم که در اعتراضات دانشگاه شرکت نکند.

این روزها، خانواده‌هایی که فرزند جوان و نوجوان دارند، دچار دردسر هستند. در هفته‌های اخیر، چند باری تماس گرفتند و از من خواستند که با پسرم بنشینم، حرف بزنم و نصیحتش کنم که در اعتراضات دانشگاه شرکت نکند. شماره‌شان نمی‌افتد، خودشان را هم معرفی نمی‌کنند و نمی‌گویند که از کجا تلفن می‌کنند. لابد حراست دانشگاه است یا جایی شبیه آن. بار آخر گفته که اگر گوش نکنید، پسرتان میهمان ما خواهد بود. گفتم فرزند من اصلا در تهران نیست؛ پسرم می‌گوید به خانواده همه دانشجویان زنگ می‌زنند. خدا را شکر، برای دخترم هنوز زنگ نزده‌اند. جوان‌ها سر پرشوری دارند و خانواده‌ها را مضطرب و دلواپس کرده‌اند.

از من می‌پرسند چگونه با این دهه‌هشتادی‌ها یا نسل زِد (Z)، ارتباط اثربخش برقرار کنیم؟ در این یادداشت می‌خواهم روش درست ارتباط با این فرزندان را به اختصار توضیح دهم. علی‌اصغر سیدآبادی، پژوهشگر ادبیات کودک و نوجوان ایران، معتقد است همیشه بین نوجوان و خانواده تنش‌هایی وجود دارد؛ اما خانواده ایرانی به‌تدریج نسبت به نوجوانان مهربان‌تر و پذیراتر شده. اکنون خانواده ایرانی از یک خانواده مردسالار به خانواده مدنی و دموکراتیک تبدیل شده؛ در‌حالی‌که قوانین و ساختارهای سیاسی و اجرائی کماکان مردسالارانه است. در خانواده و جامعه مدنی‌تر، نوجوانان صدای‌شان شنیده می‌شود؛ اما در ساختار سیاسی نه. ساختار سیاسی از جامعه و خانواده عقب افتاده است و بخشی از تنش‌ها، حاصل همین عقب‌افتادن است. در گذشته جامعه و خانواده و ساختار سیاسی در یک جبهه بودند و نوجوان در جبهه دیگری، الان خانواده و جامعه در برابر ساختار سیاسی از نوجوان حمایت می‌کنند. قبلا اگر مدیر مدرسه‌ای، والدین دانش‌آموز نوجوانی را احضار می‌کرد و تذکری می‌داد، والدین اغلب طرف مدرسه بودند، اما الان طرف دانش‌آموزند. این از منظر نظام تصمیم‌گیری در خانواده و همچنین حقوق کودک، تحولی بنیادین است.

بنابراین والدین در ارتباط با فرزندان خود مشکل چندانی ندارند؛ اما در تعارض با ساختار، والدین باید بتوانند میان‌داری کنند تا فرزندشان دچار صدمه نشود. اصل اول در ارتباط مؤثر با فرزندان جوان و نوجوان، به رسمیت شناختن‌شان است. آنها را همان‌گونه که هستند و فکر می‌کنند، بپذیرید و به آنان احترام بگذارید. درصدد تحمیل فکر و ایده خود نباشید که تأثیری نخواهد داشت. برخی والدین، عادت دارند از موضع بالا با فرزندشان ارتباط برقرار کنند. خود را عاقل‌تر و مجرب‌تر می‌دانند و انتظار دارند آنها حرف‌گوش‌کن و مطیع باشند. نسل Z این‌چنین نیستند و در اتمسفر دیگری سیر می‌کنند. پس در یک موضع برابر و با احترام به عقاید و دیدگاه‌های آنها ارتباط برقرار کنید.

اصل دوم این است که خوب گوش کنیم. گاهی ما والدین، دوست داریم حرف بزنیم و فرزندمان گوش کند و اگر سؤالی دارد، محترمانه بپرسد. بعد کفایت مذاکرات می‌کنیم و معمولا دوست نداریم با مخالفت و تخطئه و انتقاد آنها روبه‌رو شویم. درست این است که سعی کنیم با حوصله و طمأنینه، به حرف جوان، همدلانه گوش دهیم. وسط حرفش نپریم. اشتباه او را به‌سرعت به رخش نکشیم. خود را عاقل‌تر و بالاتر جلوه ندهیم؛ حتی در مواردی که مخالفت جدی با حرف‌های او داریم و از مواضعش عصبانی هستیم، خود را آرام نشان دهیم و اجازه دهیم همه حرف‌های خود را بزند. موقع حرف‌زدن فرزندمان، ارتباط چشمی بگیریم و با تکان‌دادن سر، نشان دهیم که داریم خوب گوش می‌کنیم. به والدین عزیز توصیه می‌کنم صریح و صادق باشید. ابهام و عدم صداقت، سرمنشأ اختلال در ارتباط است. اگر ارتباطی فاقد صراحت و صداقت باشد، بدون‌شک یا قطع خواهد شد یا به شکل مخدوش، مبهم و ناسالم ادامه می‌یابد. اگر نتوانیم یا نخواهیم منظور خود را با صراحت به فرزندمان بیان کنیم، او به اشتباه می‌افتد و با توسل به حدس و گمان، از واقعیت دور می‌شود. در همین قضایای اخیر، بسیاری از خانواده‌ها، با فرزندان خود همدل هستند. آنها از شرایط کشور رضایت ندارند؛ اما برای حفظ فرزند خود از خطرات، دیدگاهی را مطرح می‌کنند که واقعا آن را قبول ندارند. یادش بخیر، در دوران جنگ، غالبا فرزندان با والدین خود برای کسب اجازه اعزام به جبهه مشکل داشتند. والدین اگرچه با آنها همدل بودند که باید در جنگ حضور یافت و از مام میهن دفاع کرد؛ اما نمی‌خواستند برای سلامتی فرزندشان مسئله‌ای پیش بیاید؛ بنابراین همدلی خود را پنهان می‌ساختند و سعی می‌کردند که تصمیم فرزندشان را تغییر دهند. الان هم اغلب خانواده‌ها در اعتراض به تبعیض و ناکارآمدی و مشکلات عدیده دیگر، هم‌داستان هستند؛ اما راضی نمی‌شوند که فرزندشان دچار خطر شود و صدمه‌ای ببیند. در اینجا لازم است والدین با صراحت کامل صحبت کنند و بر رعایت چارچوب‌ها و ظرفیت‌ها و امکانات اعتراض و اظهارنظر و لزوم پرهیز از خشونت و تندروی تأکید داشته باشند. نسل Z دوست دارد افکار، آرزوها، تمایلات، نگرانی‌ها و ترس‌های خود را آشکار کند و نیاز دارد ما درک درستی از نظراتش داشته باشیم و با او در نگرانی‌ها، ترس‌ها و مشکلات، همدلی و همدردی کنیم. همدردی تلاشی است برای درک و فهم دنیای ذهنی او. برای همدلی، باید بتوانیم خودمان را جای جوان و نوجوان‌مان بگذاریم و از دریچه چشم او، نگاه و احساس کنیم. در برخورد همدلانه لازم نیست نظر او را بپذیرید؛ به جای آن با تکرارصحبت او احساساتش را تصدیق کنید. همچنین نیازی نیست در مقابل حرف‌های فرزندتان، قضاوت و نتیجه‌گیری کنید. ما اغلب درصدد ارزیابی فرزندان خود هستیم و فکر می‌کنیم یا باید نظرات و احساسات آنها را رد کنیم یا به نوعی نظرات و احساسات خودمان را تحمیل کنیم. پذیرفتن این نکته که فرزند ما، الزاما مانند ما فکر نمی‌کند، احساس نمی‌کند و به روش خود به دنیا نگاه می‌کند، بسیار اساسی است.

حال اگر پذیرفتیم که فرزند من، مثل من نیست، آن‌گاه می‌توانیم به شیوه مناسب با نظرات و عقاید آنها که به نظر ما صحیح نیستند، مخالفت کنیم و بدون بحث و جدل مخرب که غالبا همراه با بلندکردن صدا، داد و فریاد، خشم و غضب است، به نتیجه مناسب دست یابیم. خوب است این روزها در کنار فرزندان‌مان باشیم. محبت کنیم. دست نوازش بر سرشان بکشیم. ببوسیم، ببوییم و آنها را تنها نگذاریم. با نسل Z دوستی کنیم.

 

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها