|

پيتزا بهانه بود

داوود فرجی‌پور، صاحب پیتزا داوود درگذشت. او صاحب قدیمی‌ترین پیتزافروشی تهران بود و بسیاری از مغازه او در این 60 سال گذشته در کوچه لولاگر خاطره خوش دارند.
مغازه‌ای قدیمی در کوچه قرینه تهران که به قدیمی‌ترین پیتزافروشی شهر معروف شده بود و پیتزاهایش طعم و مزه‌ای منحصر به خودش داشت. حتی سفارت فرانسه نیز درگذشت او را تسلیت گفت. در شبکه‌های اجتماعی در چند روز گذشته بسیاری از او نوشته‌اند. «عمو داوود» این پیتزافروشی را در سال ۱۳۴۰ به‌همراه یکی از دوستان «ارمنی» خود راه‌اندازی کرد. داوود در آن پیتزافروشی شاگرد یک آقای ارمنی بود، بعد از رفتن صاحب قبلی، داوود آنجا را زنده نگه می‌دارد و در همه این سال‌ها میان اولین پیتزاپزبودن او و پیتزا پنتری حرف بود. تهرانی‌های قدیم، جوانان دانشجو و هنرمندان، خاطرات بسیاری با پیتزا داوود دارند. برخی در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند عمو داوود صاحب نوستالژیک‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین پیتزافروشی تهران بود و البته ذکر خیر کالباس‌های او که در کنار پیتزا قرار می‌داد نیز همیشه هست. یکی از کاربران نوشت: «پیتزاهاش آشغال بود، کالباسای‌ قبل از پیتزاهاش آشغال‌تر». دیگری نوشته بود: «یه لایه نازک خمیر با حجم زیاد کالباس مارتادلا و پنیر پیتزا‌ در اولین پیتزافروشی تهران». اما در اهل دل بودن او کسی شک نداشت و او را چنین توصیف کردند: «آقا داوود مؤسس و صاحب اونجا بی‌نظیر بود، خوش‌برخورد و خوش‌خنده و شوخ» یا دیگری نوشته بود: «همین که یه پاتوق درست کرده بود ته بن‌بست لولاگر که خیلیامون باهاش خاطره خوش داشته باشیم، باعث می‌شه برای شادی روحش یه فاتحه‌ای بخونیم. روحش شاد». یکی دیگر نوشته بود: «خدا رحمت کنه مرحوم رو. یه چیزی از نوستالژی شنیده بود و تا تهش رفته بود. فکر کنم خودش هم باورش نمی‌شد کالباس این‌رنگی طرفدار داشته باشه و با پیتزاش واسه عده‌ای خاطره‌سازی کنه. از طرفداران آن مرحوم خواهشمندم از کوچه لولاگر تعریف کنن، از ظاهر مغازه، از اخلاق مرحوم. ولی غذا نه!!». دیگری نوشت: «خدا بیامرز چقدر آشغال مشتی و کالباس درجه ۳ ریخت تو حلق مردم/ ولی آدم باصفایی بود».
یکی هم سؤالی پرسیده که بسیاری جوابی برایش ندارند: «خدا رحمت کند عمو داوود را، ما بالاخره نفهمیدیم دلیل ماندگاری پیترا داوود چه بود، چون هر چه بود کیفیت نبود!» و البته دیگری جواب داده: «حالا هی رو بدمزه‌بودن پیتزاش مانور بدید ما نمی‌رفتیم پیتزا بخوریم می‌رفتیم دو کلام با داوود اختلاط کنیم. داوود به ما درس زندگی می‌داد». پول اولویتش نبود، مشتری باید راضی بیرون می‌رفت؛ مشتری هم فقط برای پیتزا پیش داوود نمیومد، میومد که مرام و معرفت و دوستی ازیادرفته رو تجدید یاد کنه!/ پیتزا بهانه بود؛ مشتری‌هایش اغلب جوان‌هایی بودند که انگار می‌‌خواستند در زمان سفر کنند و دوره‌ای از تهران را ببینند که موسیقی توی نبضش می‌تپید. عمو داوود با تهران و خاطرات روزگاران آهنگین خداحافظی کرد». دیگری توصیف کرده بود: «سلطان پیتزا داوود آن‌قدر لوتی بود که باید یه جوری تنظیم می‌کردی کالباس جلوت تموم نشه، والا ناراحت می‌شد اگر نمی‌ذاشتی دوباره برات کالباس بذاره».

داوود فرجی‌پور، صاحب پیتزا داوود درگذشت. او صاحب قدیمی‌ترین پیتزافروشی تهران بود و بسیاری از مغازه او در این 60 سال گذشته در کوچه لولاگر خاطره خوش دارند.
مغازه‌ای قدیمی در کوچه قرینه تهران که به قدیمی‌ترین پیتزافروشی شهر معروف شده بود و پیتزاهایش طعم و مزه‌ای منحصر به خودش داشت. حتی سفارت فرانسه نیز درگذشت او را تسلیت گفت. در شبکه‌های اجتماعی در چند روز گذشته بسیاری از او نوشته‌اند. «عمو داوود» این پیتزافروشی را در سال ۱۳۴۰ به‌همراه یکی از دوستان «ارمنی» خود راه‌اندازی کرد. داوود در آن پیتزافروشی شاگرد یک آقای ارمنی بود، بعد از رفتن صاحب قبلی، داوود آنجا را زنده نگه می‌دارد و در همه این سال‌ها میان اولین پیتزاپزبودن او و پیتزا پنتری حرف بود. تهرانی‌های قدیم، جوانان دانشجو و هنرمندان، خاطرات بسیاری با پیتزا داوود دارند. برخی در شبکه‌های اجتماعی نوشته‌اند عمو داوود صاحب نوستالژیک‌ترین و بی‌کیفیت‌ترین پیتزافروشی تهران بود و البته ذکر خیر کالباس‌های او که در کنار پیتزا قرار می‌داد نیز همیشه هست. یکی از کاربران نوشت: «پیتزاهاش آشغال بود، کالباسای‌ قبل از پیتزاهاش آشغال‌تر». دیگری نوشته بود: «یه لایه نازک خمیر با حجم زیاد کالباس مارتادلا و پنیر پیتزا‌ در اولین پیتزافروشی تهران». اما در اهل دل بودن او کسی شک نداشت و او را چنین توصیف کردند: «آقا داوود مؤسس و صاحب اونجا بی‌نظیر بود، خوش‌برخورد و خوش‌خنده و شوخ» یا دیگری نوشته بود: «همین که یه پاتوق درست کرده بود ته بن‌بست لولاگر که خیلیامون باهاش خاطره خوش داشته باشیم، باعث می‌شه برای شادی روحش یه فاتحه‌ای بخونیم. روحش شاد». یکی دیگر نوشته بود: «خدا رحمت کنه مرحوم رو. یه چیزی از نوستالژی شنیده بود و تا تهش رفته بود. فکر کنم خودش هم باورش نمی‌شد کالباس این‌رنگی طرفدار داشته باشه و با پیتزاش واسه عده‌ای خاطره‌سازی کنه. از طرفداران آن مرحوم خواهشمندم از کوچه لولاگر تعریف کنن، از ظاهر مغازه، از اخلاق مرحوم. ولی غذا نه!!». دیگری نوشت: «خدا بیامرز چقدر آشغال مشتی و کالباس درجه ۳ ریخت تو حلق مردم/ ولی آدم باصفایی بود».
یکی هم سؤالی پرسیده که بسیاری جوابی برایش ندارند: «خدا رحمت کند عمو داوود را، ما بالاخره نفهمیدیم دلیل ماندگاری پیترا داوود چه بود، چون هر چه بود کیفیت نبود!» و البته دیگری جواب داده: «حالا هی رو بدمزه‌بودن پیتزاش مانور بدید ما نمی‌رفتیم پیتزا بخوریم می‌رفتیم دو کلام با داوود اختلاط کنیم. داوود به ما درس زندگی می‌داد». پول اولویتش نبود، مشتری باید راضی بیرون می‌رفت؛ مشتری هم فقط برای پیتزا پیش داوود نمیومد، میومد که مرام و معرفت و دوستی ازیادرفته رو تجدید یاد کنه!/ پیتزا بهانه بود؛ مشتری‌هایش اغلب جوان‌هایی بودند که انگار می‌‌خواستند در زمان سفر کنند و دوره‌ای از تهران را ببینند که موسیقی توی نبضش می‌تپید. عمو داوود با تهران و خاطرات روزگاران آهنگین خداحافظی کرد». دیگری توصیف کرده بود: «سلطان پیتزا داوود آن‌قدر لوتی بود که باید یه جوری تنظیم می‌کردی کالباس جلوت تموم نشه، والا ناراحت می‌شد اگر نمی‌ذاشتی دوباره برات کالباس بذاره».

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها