|

پیش‌زمینه‌های فاشیسم

فاشیسم جنبشی بود که برای اولین بار در تاریخ بعد از جنگ جهانی اول در ایتالیا به وجود آمد. جنبش فاشیستی در ایتالیا جنبشی خودجوش از توده‌های بزرگ بود، با رهبران جدیدی از صفوف آن جنبش. این جنبش در اصل یک حرکت عوامانه بود که توسط قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری هدایت و تأمین مالی می‌شد. این جنبش از درون خرده‌بورژوازی، کارگران حاشیه‌نشین و حتی تا حدی از درون توده‌های کارگران بیرون آمد. موسولینی، سوسیالیست سابق، یک مرد «خودساخته» بود که از این جنبش سر برآورد. جنبش فاشیستی در آلمان، تا حد زیادی به نسخه ایتالیایی‌اش شبیه بود؛ جنبشی توده‌ای با هادياني که به مقدار بسیار از عوام‌فریبی سوسیالیستی بهره می‌بردند. این موضوع برای ساختن آن جنبش توده‌ای ضروری بود. پایه اصیل برای فاشیسم همواره خرده‌بورژوازی است. این طبقه در ایتالیا پایگاه بسیار بزرگی داشت؛ خرده‌بورژوازی شهرستان‌ها و شهرها و دهقانان. کتاب «فاشیسم چیست و چگونه می‌شود با آن مبارزه کرد؟» نوشته لئون تروتسکی که تحلیلی مارکسیستی از چگونگی برآمدن جنبش‌های فاشیستی در اروپای بین دو جنگ است به تازگی با ترجمه محمد رادمنش از سوی نشر طلایه پرسو روانه بازار کتاب شده است. در این کتاب در بحبوحه مبارزه علیه جنبش روبه‌رشد فاشیسم در اروپای دهه ۱۹۳۰، تروتسکی منشأ و ماهیت فاشیسم را به مثابه یک پدیده جدید اجتماعی در عصر امپریالیسم بررسی می‌کند و برای مبارزه با آن، استراتژی طبقه کارگری را ارائه می‌دهد.
در این کتاب، تروتسکی ویژگی‌های این جنبش، شرایط و بحران‌های اجتماعی‌ای را که باعث شیوع آن شد و بدان پروبال داد، از بدو پیدایش آن تشریح می‌کند. بعد از ایتالیا، فاشیسم با همان ویژگی‌ها و بر مبنای همان انگیزه‌ها در آلمان و بعضی کشورهای دیگر در اروپا شکل گرفت و منجر به استقرار دیکتاتوری‌های فاشیستی شد. در این کتاب می‌خوانیم که در تمامی آن کشورهای امپریالیست سرمایه مالی در تقلا برای حفظ حیاتش در مقابل طبقه متخاصم ناگزیر به فاشیسم متوسل شد. نویسنده تأکید می‌کند که دیکتاتوری فاشیستی دیکتاتوری ویژه‌ای است متفاوت از سایر دیکتاتوری‌ها که نیاز به تحلیل دارد و غیرعلمی است اگر به هر نوع دیکتاتوری برچسب فاشیسم زده شود. زمانی که سرمایه‌داران در مقابله با بحران‌های شدید دیگر قادر نیستند با توسل به ابزار دموکراتیک حکومت کرده و بر اوضاع مسلط شوند، به فاشیسم متوسل می‌شوند. عملکرد تاریخی فاشیسم، درهم‌کوبیدن طبقه کارگر، نابودسازی سازمان‌هایش و خفه‌کردن آزادی‌های سیاسی مردم است. بخش‌های کتاب مقاطع مختلف یک دوره ده‌ساله را پوشش می‌دهند که شامل بر تشریح مرحله به مرحله خطر پیدایش و رشد فاشیسم، مبارزه علیه آن، عقب‌نشینی احزاب توده‌ای در مقابل تهاجم‌ آن و بالاخره پیروزی نازیسم در آلمان است. همچنین شامل برنامه علمی‌ای است که تروتسکی در هر مرحله و در تداوم با برنامه انقلاب اکتبر عرضه و برای رهبری‌اش مبارزه کرد؛ مبارزه‌ای که البته موفق به قبولاندن برنامه به احزاب توده‌ای نشد و نتیجه‌اش شکست طبقه کارگر در اروپا در ابعادی گسترده و سرنوشت‌ساز بود.
جنگ جهانی دوم که از فجایع آن، ویرانی‌ها، کشتارها، نسل‌کشی‌ها و نخستین استفاده از بمب اتم بود، ریشه در شکست چپ و پیروزی فاشیسم داشت. این فجایع در این کتاب کوچک، که قبل از شروع آن جنگ نوشته شده، مطرح نشده‌اند. اما همان فجایع که پیامد آن شکست بودند، خود بیانگر اهمیت تاریخی کوشش‌هایی هستند که در این کتاب مستند شده است. این کتاب که نخستین بار در سال 1944 منتشر شد، دربردارنده قطعاتی از نوشته‌های تروتسکی از سال 1930 تا زمان مرگ او است. ویراست دومی از کتاب نیز در سال 1969 منتشر شد. تروتسکی معتقد است فاشیسم ایتالیا نتیجه بی‌واسطه خیانت رفرمیست‌ها به قیام پرولتاریای ایتالیا بود. از زمانی که جنگ جهانی اول پایان یافت، جنبش انقلابی در ایتالیا روند روبه‌رشدی داشت که در سپتامبر 1920 منجر به تصرف کارخانه‌ها و صنایع توسط کارگران شد. به عقیده تروتسکی دیکتاتوری پرولتاریا در آن زمان یک واقعیت بالفعل بود؛ تنها لازم بود سازماندهی شود و همه نتایج ضروری از آن بیرون کشیده شود. سوسیال‌دموکراسی وحشت کرد و عقب نشست و پس از آن پرولتاریا پس از کوشش‌های جسورانه رها شد تا با خلأ روبه‌رو شود. این اختلال در جنبش انقلابی به مهم‌ترین عامل در رشد فاشیسم تبدیل شد. در سپتامبر، پیشروی انقلابی به نقطه توقف کامل رسید و ماه نوامبر شاهد نخستین تظاهرات بزرگ فاشیست‌ها بود. پایه‌گذار فاشیسم در ایتالیا «بنیتو موسولینی» بود. وی در 1883 متولد شد. او در جوانی مدیر یک روزنامه سوسیالیستی به نام «آوانتی» بود که در شهر میلان منتشر می‌شد. طی جنگ جهانی اول ابتدا مخالف جنگ بود ولی ناگهان تغییر عقیده داد و هوادار پیوستن ایتالیا به متفقین شد و چون اندیشه‌های جنگ‌طلبانه را تبلیغ می‌کرد از حزب سوسیالیست اخراج شد. کمی بعد موسولینی به عنوان داوطلب وارد خدمت نظامی شد و به صورت سرباز ساده در جبهه جنگ خدمت کرد و در یکی از جنگ‌ها مجروح شد.
پس از جنگ در 23 ژانویه سال 1919 حزب فاشیسم را تشکیل داد. حزب موسولینی برای جلب همه گروه‌ها شعارهایی کاملا متضاد را مطرح می‌کرد. فاشیست‌ها روز به روز نیرومندتر می‌شدند تا سرانجام در اکتبر 1922 گروه‌های فاشیست تحت فرمان ژنرال‌های ارتش از میلان به سوی رم حرکت کردند. نخست‌وزیر ایتالیا، بونومی، که تا آن زمان فعالیت فاشیست‌ها را تحمل می‌کرد حکومت نظامی اعلام کرد. اما دیگر خیلی دیر شده بود. خود پادشاه هم‌اکنون از موسولینی جانبداری می‌کرد. وی با اعلام حکومت نظامی مخالفت کرد و سرانجام استعفای کابینه بونومی را پذیرفت و از موسولینی دعوت کرد که تشکیل کابینه جدید را بپذیرد. ارتش فاشیست‌ها روز 30 اکتبر 1922 به رم رسید و در همان روز موسولینی با قطار از «میلان» به رم وارد شد تا نخست‌وزیر شود و بدین‌گونه فاشیست‌ها قدرت را در دست گرفتند. موسولینی پس از به‌دست‌گرفتن قدرت برای تعطیلی روزنامه‌های مخالف، انحلال احزاب و گروه‌های سوسیالیستی و مذهبی و ایجاد سانسور اقدام کرد. آنچه امروزه برای ما ممکن است شگفت‌انگیز باشد طرفداری و حمایت گروه‌های عظیمی از مردم ایتالیا از اقدامات سرکوبگرانه موسولینی و حزب فاشیست است. برای درک این طرفداری باید شعارها و شیوه‌های حکومت فاشیستی را بیشتر بررسی کرد. امروزه وقتی سخن از حکومت فاشیستی به میان می‌آید فورا یک حکومت ظالم و ستمگر در ذهن تداعی می‌شود که احزاب را سرکوب و آزادی‌های اجتماعی را محدود می‌کند؛ اما در آن روزها واژه فاشیسم در ایتالیا این معانی را تداعی نمی‌کرد و حتی گروهی افتخار می‌کردند که عضو حزب فاشیست هستند.

فاشیسم جنبشی بود که برای اولین بار در تاریخ بعد از جنگ جهانی اول در ایتالیا به وجود آمد. جنبش فاشیستی در ایتالیا جنبشی خودجوش از توده‌های بزرگ بود، با رهبران جدیدی از صفوف آن جنبش. این جنبش در اصل یک حرکت عوامانه بود که توسط قدرت‌های بزرگ سرمایه‌داری هدایت و تأمین مالی می‌شد. این جنبش از درون خرده‌بورژوازی، کارگران حاشیه‌نشین و حتی تا حدی از درون توده‌های کارگران بیرون آمد. موسولینی، سوسیالیست سابق، یک مرد «خودساخته» بود که از این جنبش سر برآورد. جنبش فاشیستی در آلمان، تا حد زیادی به نسخه ایتالیایی‌اش شبیه بود؛ جنبشی توده‌ای با هادياني که به مقدار بسیار از عوام‌فریبی سوسیالیستی بهره می‌بردند. این موضوع برای ساختن آن جنبش توده‌ای ضروری بود. پایه اصیل برای فاشیسم همواره خرده‌بورژوازی است. این طبقه در ایتالیا پایگاه بسیار بزرگی داشت؛ خرده‌بورژوازی شهرستان‌ها و شهرها و دهقانان. کتاب «فاشیسم چیست و چگونه می‌شود با آن مبارزه کرد؟» نوشته لئون تروتسکی که تحلیلی مارکسیستی از چگونگی برآمدن جنبش‌های فاشیستی در اروپای بین دو جنگ است به تازگی با ترجمه محمد رادمنش از سوی نشر طلایه پرسو روانه بازار کتاب شده است. در این کتاب در بحبوحه مبارزه علیه جنبش روبه‌رشد فاشیسم در اروپای دهه ۱۹۳۰، تروتسکی منشأ و ماهیت فاشیسم را به مثابه یک پدیده جدید اجتماعی در عصر امپریالیسم بررسی می‌کند و برای مبارزه با آن، استراتژی طبقه کارگری را ارائه می‌دهد.
در این کتاب، تروتسکی ویژگی‌های این جنبش، شرایط و بحران‌های اجتماعی‌ای را که باعث شیوع آن شد و بدان پروبال داد، از بدو پیدایش آن تشریح می‌کند. بعد از ایتالیا، فاشیسم با همان ویژگی‌ها و بر مبنای همان انگیزه‌ها در آلمان و بعضی کشورهای دیگر در اروپا شکل گرفت و منجر به استقرار دیکتاتوری‌های فاشیستی شد. در این کتاب می‌خوانیم که در تمامی آن کشورهای امپریالیست سرمایه مالی در تقلا برای حفظ حیاتش در مقابل طبقه متخاصم ناگزیر به فاشیسم متوسل شد. نویسنده تأکید می‌کند که دیکتاتوری فاشیستی دیکتاتوری ویژه‌ای است متفاوت از سایر دیکتاتوری‌ها که نیاز به تحلیل دارد و غیرعلمی است اگر به هر نوع دیکتاتوری برچسب فاشیسم زده شود. زمانی که سرمایه‌داران در مقابله با بحران‌های شدید دیگر قادر نیستند با توسل به ابزار دموکراتیک حکومت کرده و بر اوضاع مسلط شوند، به فاشیسم متوسل می‌شوند. عملکرد تاریخی فاشیسم، درهم‌کوبیدن طبقه کارگر، نابودسازی سازمان‌هایش و خفه‌کردن آزادی‌های سیاسی مردم است. بخش‌های کتاب مقاطع مختلف یک دوره ده‌ساله را پوشش می‌دهند که شامل بر تشریح مرحله به مرحله خطر پیدایش و رشد فاشیسم، مبارزه علیه آن، عقب‌نشینی احزاب توده‌ای در مقابل تهاجم‌ آن و بالاخره پیروزی نازیسم در آلمان است. همچنین شامل برنامه علمی‌ای است که تروتسکی در هر مرحله و در تداوم با برنامه انقلاب اکتبر عرضه و برای رهبری‌اش مبارزه کرد؛ مبارزه‌ای که البته موفق به قبولاندن برنامه به احزاب توده‌ای نشد و نتیجه‌اش شکست طبقه کارگر در اروپا در ابعادی گسترده و سرنوشت‌ساز بود.
جنگ جهانی دوم که از فجایع آن، ویرانی‌ها، کشتارها، نسل‌کشی‌ها و نخستین استفاده از بمب اتم بود، ریشه در شکست چپ و پیروزی فاشیسم داشت. این فجایع در این کتاب کوچک، که قبل از شروع آن جنگ نوشته شده، مطرح نشده‌اند. اما همان فجایع که پیامد آن شکست بودند، خود بیانگر اهمیت تاریخی کوشش‌هایی هستند که در این کتاب مستند شده است. این کتاب که نخستین بار در سال 1944 منتشر شد، دربردارنده قطعاتی از نوشته‌های تروتسکی از سال 1930 تا زمان مرگ او است. ویراست دومی از کتاب نیز در سال 1969 منتشر شد. تروتسکی معتقد است فاشیسم ایتالیا نتیجه بی‌واسطه خیانت رفرمیست‌ها به قیام پرولتاریای ایتالیا بود. از زمانی که جنگ جهانی اول پایان یافت، جنبش انقلابی در ایتالیا روند روبه‌رشدی داشت که در سپتامبر 1920 منجر به تصرف کارخانه‌ها و صنایع توسط کارگران شد. به عقیده تروتسکی دیکتاتوری پرولتاریا در آن زمان یک واقعیت بالفعل بود؛ تنها لازم بود سازماندهی شود و همه نتایج ضروری از آن بیرون کشیده شود. سوسیال‌دموکراسی وحشت کرد و عقب نشست و پس از آن پرولتاریا پس از کوشش‌های جسورانه رها شد تا با خلأ روبه‌رو شود. این اختلال در جنبش انقلابی به مهم‌ترین عامل در رشد فاشیسم تبدیل شد. در سپتامبر، پیشروی انقلابی به نقطه توقف کامل رسید و ماه نوامبر شاهد نخستین تظاهرات بزرگ فاشیست‌ها بود. پایه‌گذار فاشیسم در ایتالیا «بنیتو موسولینی» بود. وی در 1883 متولد شد. او در جوانی مدیر یک روزنامه سوسیالیستی به نام «آوانتی» بود که در شهر میلان منتشر می‌شد. طی جنگ جهانی اول ابتدا مخالف جنگ بود ولی ناگهان تغییر عقیده داد و هوادار پیوستن ایتالیا به متفقین شد و چون اندیشه‌های جنگ‌طلبانه را تبلیغ می‌کرد از حزب سوسیالیست اخراج شد. کمی بعد موسولینی به عنوان داوطلب وارد خدمت نظامی شد و به صورت سرباز ساده در جبهه جنگ خدمت کرد و در یکی از جنگ‌ها مجروح شد.
پس از جنگ در 23 ژانویه سال 1919 حزب فاشیسم را تشکیل داد. حزب موسولینی برای جلب همه گروه‌ها شعارهایی کاملا متضاد را مطرح می‌کرد. فاشیست‌ها روز به روز نیرومندتر می‌شدند تا سرانجام در اکتبر 1922 گروه‌های فاشیست تحت فرمان ژنرال‌های ارتش از میلان به سوی رم حرکت کردند. نخست‌وزیر ایتالیا، بونومی، که تا آن زمان فعالیت فاشیست‌ها را تحمل می‌کرد حکومت نظامی اعلام کرد. اما دیگر خیلی دیر شده بود. خود پادشاه هم‌اکنون از موسولینی جانبداری می‌کرد. وی با اعلام حکومت نظامی مخالفت کرد و سرانجام استعفای کابینه بونومی را پذیرفت و از موسولینی دعوت کرد که تشکیل کابینه جدید را بپذیرد. ارتش فاشیست‌ها روز 30 اکتبر 1922 به رم رسید و در همان روز موسولینی با قطار از «میلان» به رم وارد شد تا نخست‌وزیر شود و بدین‌گونه فاشیست‌ها قدرت را در دست گرفتند. موسولینی پس از به‌دست‌گرفتن قدرت برای تعطیلی روزنامه‌های مخالف، انحلال احزاب و گروه‌های سوسیالیستی و مذهبی و ایجاد سانسور اقدام کرد. آنچه امروزه برای ما ممکن است شگفت‌انگیز باشد طرفداری و حمایت گروه‌های عظیمی از مردم ایتالیا از اقدامات سرکوبگرانه موسولینی و حزب فاشیست است. برای درک این طرفداری باید شعارها و شیوه‌های حکومت فاشیستی را بیشتر بررسی کرد. امروزه وقتی سخن از حکومت فاشیستی به میان می‌آید فورا یک حکومت ظالم و ستمگر در ذهن تداعی می‌شود که احزاب را سرکوب و آزادی‌های اجتماعی را محدود می‌کند؛ اما در آن روزها واژه فاشیسم در ایتالیا این معانی را تداعی نمی‌کرد و حتی گروهی افتخار می‌کردند که عضو حزب فاشیست هستند.

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.