|

روایتگری رسانه در هنگامه آتش‌بس

در میانه آتش‌بس، هنگامی که واژگان جای سلاح‌ها را می‌گیرند، مسئله دیگر نه آغاز جنگ است و نه پایان آن؛ مسئله «روایت» است. آنچه در حافظه جمعی می‌ماند، فقط آنچه اتفاق افتاده نیست، بلکه آن‌گونه‌ای است که روایت شده است. در این میانه، رسانه نه‌تنها یک ابزار انتقال خبر؛ صحنه‌ای تمدنی برای کنشگری معرفتی است. اگر جنگ، بحران حقیقت باشد، صلح، فرصتی برای بازسازی حقیقت از خاکستر روایت‌های متناقض است و اگر آتش‌بس، وقفه‌ای در خشونت فیزیکی باشد، آنچه ادامه دارد، نبرد روایت‌هاست. روایت‌هایی که آینده ادراک جمعی، خاطره ملی و کنش عمومی را شکل خواهند داد.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

مهدی یارمحمدی-مشاور رسانه: در میانه آتش‌بس، هنگامی که واژگان جای سلاح‌ها را می‌گیرند، مسئله دیگر نه آغاز جنگ است و نه پایان آن؛ مسئله «روایت» است. آنچه در حافظه جمعی می‌ماند، فقط آنچه اتفاق افتاده نیست، بلکه آن‌گونه‌ای است که روایت شده است. در این میانه، رسانه نه‌تنها یک ابزار انتقال خبر؛ صحنه‌ای تمدنی برای کنشگری معرفتی است. اگر جنگ، بحران حقیقت باشد، صلح، فرصتی برای بازسازی حقیقت از خاکستر روایت‌های متناقض است و اگر آتش‌بس، وقفه‌ای در خشونت فیزیکی باشد، آنچه ادامه دارد، نبرد روایت‌هاست. روایت‌هایی که آینده ادراک جمعی، خاطره ملی و کنش عمومی را شکل خواهند داد. در این بستر، رسانه نمی‌تواند تنها یک گزارشگر بماند. بلکه در لحظاتی که تجربه‌ جمعی از رنج و اضطراب در حال رسوب است، رسانه لازم است به نقش خود نه به‌عنوان بازتاب‌دهنده واقعیت، بلکه به‌عنوان سازنده افق‌های نوین فهم و گفت‌وگو بیندیشد. در این هنگامه، رسانه در مقام یک نهاد معرفتی، بر سه ستون استوار است: حقیقت مستند، به دور از هیجان سطحی: جامعه پس از بحران، آمادگی پذیرش افراط در روایت را دارد؛ روایت‌هایی که تخدیرکننده‌اند یا التهاب‌آفرین. در این میان رسانه لازم است هم‌زمان با حفظ کرانه‌های حقیقت با تکیه بر مستندات، چندمنبعی‌بودن، تحلیل میان‌رشته‌ای و پرهیز از قطب‌زدگی، برای روایت حقیقت به ژرفای اطلاعات و واقعیات نفوذ کند. کرامت انسانی به‌عنوان مبنای داوری: در هر روایت رسانه‌ای، انتخاب واژگان، چینش خبر، تصویر همراه و انتخاب و شیوه تیترنویسی مهم و مسیردهنده است. در آتش‌بس، آنچه به رسانه اصالت می‌بخشد، ارزش‌دهی به کرامت انسانی است، ارزش‌دهی بدون افراط و تبعیض و حذف، همراه با به‌رسمیت‌شناختن انسان در کنار رنج‌ها و شادی‌ها. ترسیم آینده و پرهیز از ماندن در گذشته: لازم است رسانه در مواجهه با پرسش بنیادین مخاطب - درباره آنچه باید انجام دهد- افق‌هایی از امکان بسازد؛ امکان‌هایی برای بازاندیشی و بازتعریف کنش جمعی، چراکه رسانه‌ای که تنها راوی دیروز است، آینده را به دست نخواهد آورد. پژوهشگران رسانه‌ای در این هنگامه نقشی ویژه دارند. آنها راهبران عمق‌بخشیدن به رسانه‌ها به سمت روایت‌های معنادار هستند، از گزارش به تحلیل و از انتقال به تأثیر. برای خلق تأثیر دوسویه؛ تا پژوهش به رسانه عمق دهد و رسانه برای پژوهش افق بسازد، تا مخاطب در جایگاه حقیقی خود، نه مصرف‌کننده، بلکه مشارکت‌کننده در خلق معنا باشد. یک «معماری ارتباطی» دیگرگونه لازم است، تا دانشگاهیان، سیاست‌گذاران، نخبگان و مردم را گرد آورد؛ تا روایت‌ها به کنش و فهم را به تصمیم نزدیک کند. در آتش‌بس، فراموشی یا تحریف، خطر است. روایاتی که رنج را عادی یا ابزار قدرت می‌دانند، لازم است با نگاهی چندلایه و واضح، با زبانی دقیق و انسانی، با نیتی روشن، وجدان بیدارگر و روشنگر جامعه باشند. اگر صداقت در این هنگامه دشوار به نظر آید، شرافت در روایت، دشوارتر است و جایگاه رسانه به‌عنوان یک نهاد معرفتی و مسئول در برابر تاریخ، مهم‌تر است. آینده حکمرانی، نه‌تنها توسط نهادهای سیاسی یا نظامی، بلکه با مشارکت روایتگران ساخته می‌شود. روایت، امکان خلق معناست و معنا، می‌تواند ترمیم‌گر و زندگی‌بخش باشد.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.