|

قاتل سرباز پلیس در انتظار محاکمه

شرق: مرد سارق که سرباز بدرقه را به قتل رسانده است، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
به گزارش خبرنگار ما، مرداد سال جاری سرباز وظیفه‌ای به نام عبدالجبار در حال انتقال متهم ۲۸‌ساله‌ای به نام علی از دادسرا به کلانتری ۱۱۰ شهدا بود که متهم گریخت. سپس سربازپلیس به تعقیب او پرداخت. متهم در جریان تعقیب‌و‌گریز سرباز وظیفه را با ضربات چاقو به‌شدت زخمی کرد. پیکر نیمه‌جان سرباز وظیفه به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد به‌‌خاطر شدت خون‌ریزی به شهادت رسید و بعد از آن ردیابی گسترده عامل جنایت آغاز شد.
مأموران با تحقیقات پلیسی رد علی را در حوالی کرج یافتند و او را در‌حالی‌که سوار بر موتور سرقتی بود، بازداشت کردند.
علی در بازجویی‌ها به درگیری خونین با سرباز وظیفه اعتراف کرد و گفت: من آشپز بودم و در دو دانشگاه آشپزی می‌کردم، اما مدتی قبل بی‌کار شدم. بی‌کاری باعث شد با همسرم اختلاف پیدا کنم. همسرم از من جدا شد و همراه دختر هشت‌ساله‌ام به تویسرکان رفت. بعد از آن از سال ۹۸ شروع به سرقت موتور کردم و از این طریق خرج زندگی‌ام را تأمین می‌کردم.
متهم ادامه داد: پنج روز قبل از حادثه، مقابل بیمارستان فجر رفتم و یک موتور هوندا ۱۲۵ را سرقت کردم. سپس به خیابان محلاتی رفتم و آنجا وقتی یک موتور آپاچی را دیدم، موتور هوندا را رها کردم و آپاچی را دزدیدم. چند روز بعد بار دیگر برای سرقت مقابل بیمارستان ‌فجر رفتم. محیط بیرونی بیمارستان طوری بود که آنجا سرقت موتور برایم راحت‌تر بود. من در حال سرقت یک موتور آپاچی بودم که صاحب موتوری که چند روز قبل آن را دزدیده بودم و تصویرم را در دوربین مداربسته دیده بود، من را شناخت و همراه برادرهایش به من حمله کردند و من را به‌شدت کتک زدند. سپس آنها با پلیس تماس گرفتند.
علی در ادامه اعترافاتش گفت: در‌حالی‌که سروصورت و دستم به‌شدت آسیب دیده بود، من را به کلانتری ۱۱۰ شهدا بردند، اما چون زخمی بودم، من را برای درمان به بیمارستان امام سجاد ناجا منتقل کردند تا کتفم را جا بیندازند. پزشکان دستم را باند‌پیچی کردند و آتل بستند. آنها گفتند چند روزی باید در بیمارستان بمانم؛ اما به اصرار سرباز وظیفه از بیمارستان مرخص شدم و به کلانتری برگشتم.
این متهم درباره نحوه فرار گفت: صبح روز بعد سرباز عبدالجبار من را برای بازجویی به دادسرایی در شرق تهران برد و آنجا قاضی برایم وثیقه صد‌میلیونی صادر کرد. همان‌جا دستبند یک متهم را که قاضی حکم آزادی‌اش را صادر کرده بود، باز کردند و به دست من زدند. حتی به پایم هم پابند زدند. سپس من و سرباز عبدالجبار سوار تاکسی شدیم تا از دادسرا به کلانتری برگردیم. وسایل شخصی من از‌جمله یک قبضه چاقو که همیشه همراه داشتم، داخل یک کیسه بود که آن را به دستم دادند. در نزدیکی کلانتری ما از ماشین پیاده شدیم تا ساندویچ بخریم. من کنار درخت نشسته بودم که سرباز پابندم را باز کرد و آن را داخل کیسه انداخت و کیسه را به دستم داد. من تا آنجا قصد فرار نداشتم. قرار بود همان‌جا کنار خیابان با هم ساندویچ بخوریم؛ اما سرباز وظیفه پشیمان شد و گفت بهتر است به کلانتری برویم و غذای‌مان را در کلانتری بخوریم. آن‌ موقع بود که یکباره به فکر فرار افتادم. من در یک لحظه از داخل کیسه، چاقویم را بیرون آوردم و آن را داخل جیبم گذاشتم و در یک لحظه از غفلت سرباز استفاده کردم. کیسه را به سمت او پرتاب کردم و گریختم؛ اما او من را تعقیب کرد و با هم گلاویز شدیم. من فقط برای اینکه او رهایم کند، چند ضربه چاقو به سینه و شکم او زدم. سپس به سمت میدان اصلی رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم. چون به یکی از دست‌هایم دستبند بود، آن را با باند پوشاندم تا کسی به من شک نکند. سپس سوار تاکسی شدم و به پاکدشت رفتم.
متهم ادامه داد: من آنجا یک قیچی آهن‌بر خریدم و دستبند را از دستم باز کردم و آن را داخل کانال آبی در پاکدشت انداختم. سپس به سمت کرج رفتم و یک موتور سرقت کردم که دوباره بازداشت شدم. من واقعا قصد کشتن سرباز وظیفه را نداشتم و فقط می‌خواستم از دست او فرار کنم که با هم گلاویز شدیم و در یک لحظه او را با چاقو زدم.
با اعترافات متهم بازپرس سوابق او را بررسی کرد و مشخص شد این مرد از مدتی قبل دست به سرقت موتور می‌زده و سارق سابقه‌دار است. علت جدایی همسرش از او نیز همین مسئله بود. این در حالی بود که خانواده سرباز جوان نیز از مرد متهم شکایت کردند و خواستار مجازات او شدند.
پدر و مادر عبدالجبار گفتند: ما برای بزرگ‌کردن پسرمان تلاش زیادی کرده بودیم. او قرار بود بعد از پایان دوران سربازی با دختری که دوست داشت ازدواج کند و خانواده تشکیل دهد. حتی برای خودش شغلی پیدا کرده بود. پسر ما 20‌ساله بود و اینکه به شکلی فجیع به قتل برسد، اصلا منصفانه نیست؛ به‌همین‌دلیل درخواست قصاص برای متهم را داریم.
با پایان جلسات بازجویی و اخذ آخرین دفاع در مرحله دادسرا از متهم، پرونده دزد سابقه‌دار با صدور کیفرخواست در کوتاه‌ترین زمان ممکن به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود.
مرد سارق به اتهام قتل عمدی، جرح غیرمؤثر در قتل، سرقت و تخریب دستبند، تمرد از فرمان مأمور پلیس، حمل سلاح سرد و سرقت موتورسیکلت محاکمه می‌شود.

شرق: مرد سارق که سرباز بدرقه را به قتل رسانده است، به‌زودی در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه می‌شود.
به گزارش خبرنگار ما، مرداد سال جاری سرباز وظیفه‌ای به نام عبدالجبار در حال انتقال متهم ۲۸‌ساله‌ای به نام علی از دادسرا به کلانتری ۱۱۰ شهدا بود که متهم گریخت. سپس سربازپلیس به تعقیب او پرداخت. متهم در جریان تعقیب‌و‌گریز سرباز وظیفه را با ضربات چاقو به‌شدت زخمی کرد. پیکر نیمه‌جان سرباز وظیفه به بیمارستان منتقل شد، اما ساعتی بعد به‌‌خاطر شدت خون‌ریزی به شهادت رسید و بعد از آن ردیابی گسترده عامل جنایت آغاز شد.
مأموران با تحقیقات پلیسی رد علی را در حوالی کرج یافتند و او را در‌حالی‌که سوار بر موتور سرقتی بود، بازداشت کردند.
علی در بازجویی‌ها به درگیری خونین با سرباز وظیفه اعتراف کرد و گفت: من آشپز بودم و در دو دانشگاه آشپزی می‌کردم، اما مدتی قبل بی‌کار شدم. بی‌کاری باعث شد با همسرم اختلاف پیدا کنم. همسرم از من جدا شد و همراه دختر هشت‌ساله‌ام به تویسرکان رفت. بعد از آن از سال ۹۸ شروع به سرقت موتور کردم و از این طریق خرج زندگی‌ام را تأمین می‌کردم.
متهم ادامه داد: پنج روز قبل از حادثه، مقابل بیمارستان فجر رفتم و یک موتور هوندا ۱۲۵ را سرقت کردم. سپس به خیابان محلاتی رفتم و آنجا وقتی یک موتور آپاچی را دیدم، موتور هوندا را رها کردم و آپاچی را دزدیدم. چند روز بعد بار دیگر برای سرقت مقابل بیمارستان ‌فجر رفتم. محیط بیرونی بیمارستان طوری بود که آنجا سرقت موتور برایم راحت‌تر بود. من در حال سرقت یک موتور آپاچی بودم که صاحب موتوری که چند روز قبل آن را دزدیده بودم و تصویرم را در دوربین مداربسته دیده بود، من را شناخت و همراه برادرهایش به من حمله کردند و من را به‌شدت کتک زدند. سپس آنها با پلیس تماس گرفتند.
علی در ادامه اعترافاتش گفت: در‌حالی‌که سروصورت و دستم به‌شدت آسیب دیده بود، من را به کلانتری ۱۱۰ شهدا بردند، اما چون زخمی بودم، من را برای درمان به بیمارستان امام سجاد ناجا منتقل کردند تا کتفم را جا بیندازند. پزشکان دستم را باند‌پیچی کردند و آتل بستند. آنها گفتند چند روزی باید در بیمارستان بمانم؛ اما به اصرار سرباز وظیفه از بیمارستان مرخص شدم و به کلانتری برگشتم.
این متهم درباره نحوه فرار گفت: صبح روز بعد سرباز عبدالجبار من را برای بازجویی به دادسرایی در شرق تهران برد و آنجا قاضی برایم وثیقه صد‌میلیونی صادر کرد. همان‌جا دستبند یک متهم را که قاضی حکم آزادی‌اش را صادر کرده بود، باز کردند و به دست من زدند. حتی به پایم هم پابند زدند. سپس من و سرباز عبدالجبار سوار تاکسی شدیم تا از دادسرا به کلانتری برگردیم. وسایل شخصی من از‌جمله یک قبضه چاقو که همیشه همراه داشتم، داخل یک کیسه بود که آن را به دستم دادند. در نزدیکی کلانتری ما از ماشین پیاده شدیم تا ساندویچ بخریم. من کنار درخت نشسته بودم که سرباز پابندم را باز کرد و آن را داخل کیسه انداخت و کیسه را به دستم داد. من تا آنجا قصد فرار نداشتم. قرار بود همان‌جا کنار خیابان با هم ساندویچ بخوریم؛ اما سرباز وظیفه پشیمان شد و گفت بهتر است به کلانتری برویم و غذای‌مان را در کلانتری بخوریم. آن‌ موقع بود که یکباره به فکر فرار افتادم. من در یک لحظه از داخل کیسه، چاقویم را بیرون آوردم و آن را داخل جیبم گذاشتم و در یک لحظه از غفلت سرباز استفاده کردم. کیسه را به سمت او پرتاب کردم و گریختم؛ اما او من را تعقیب کرد و با هم گلاویز شدیم. من فقط برای اینکه او رهایم کند، چند ضربه چاقو به سینه و شکم او زدم. سپس به سمت میدان اصلی رفتم و پشت یک خودرو پنهان شدم. چون به یکی از دست‌هایم دستبند بود، آن را با باند پوشاندم تا کسی به من شک نکند. سپس سوار تاکسی شدم و به پاکدشت رفتم.
متهم ادامه داد: من آنجا یک قیچی آهن‌بر خریدم و دستبند را از دستم باز کردم و آن را داخل کانال آبی در پاکدشت انداختم. سپس به سمت کرج رفتم و یک موتور سرقت کردم که دوباره بازداشت شدم. من واقعا قصد کشتن سرباز وظیفه را نداشتم و فقط می‌خواستم از دست او فرار کنم که با هم گلاویز شدیم و در یک لحظه او را با چاقو زدم.
با اعترافات متهم بازپرس سوابق او را بررسی کرد و مشخص شد این مرد از مدتی قبل دست به سرقت موتور می‌زده و سارق سابقه‌دار است. علت جدایی همسرش از او نیز همین مسئله بود. این در حالی بود که خانواده سرباز جوان نیز از مرد متهم شکایت کردند و خواستار مجازات او شدند.
پدر و مادر عبدالجبار گفتند: ما برای بزرگ‌کردن پسرمان تلاش زیادی کرده بودیم. او قرار بود بعد از پایان دوران سربازی با دختری که دوست داشت ازدواج کند و خانواده تشکیل دهد. حتی برای خودش شغلی پیدا کرده بود. پسر ما 20‌ساله بود و اینکه به شکلی فجیع به قتل برسد، اصلا منصفانه نیست؛ به‌همین‌دلیل درخواست قصاص برای متهم را داریم.
با پایان جلسات بازجویی و اخذ آخرین دفاع در مرحله دادسرا از متهم، پرونده دزد سابقه‌دار با صدور کیفرخواست در کوتاه‌ترین زمان ممکن به دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد تا به جرم او رسیدگی شود.
مرد سارق به اتهام قتل عمدی، جرح غیرمؤثر در قتل، سرقت و تخریب دستبند، تمرد از فرمان مأمور پلیس، حمل سلاح سرد و سرقت موتورسیکلت محاکمه می‌شود.

 

اخبار مرتبط سایر رسانه ها