اخراج از شبكههاي اجتماعي
فریدون مجلسی
در چند روز گذشته رویدادهای مختلفی در سپهر سیاسی آمریکا متأثر از اتفاقات روز چهارشنبه و حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره رخ داده است. رویدادهایی که به موضوعی چالشی در میان افکار عمومی هم تبدیل شده است. یکی از مهمترین موضوعات شاید مسئله قطع کامل دسترسی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا به حسابهای شبکههای اجتماعیاش باشد. اتفاقی که نخستین بار در توییتر اتفاق افتاد و این شبکه اجتماعی که به مهمترین منبع خبری مردم درباره دونالد ترامپ تبدیل شده بود، اعلام کرد که دسترسی رئیسجمهور مستقر ایالات متحده را به صورت دائمی به حساب توییتریاش قطع کرده است. بعد از این دیگر شبکههای اجتماعی هم تصمیماتی در سطوح مختلف گرفتند که همه آنها به قطع دسترسی دونالد ترامپ در این روزها به حسابهایش منجر شده است. این مسئله موجب شده تا بسیاری درباره این تصمیم مدیران شبکههای اجتماعی و ارتباط آن با آزادی بیان سؤالهایی مطرح کنند. به نظرم اقدام توییتر گامی در راستای دفاع از آزادی و مطابق با تعریف آزادی است. وقتی موضوع آزادی مطرح میشود، مسئله در مقایسه با برخی امتیازات که ممکن است حقوق پنداشته شود، قدری ضعیف میشود. برای روشنترشدن بحث باید یک خاطره بگویم. در جایی صحبت از احترام به عقاید دیگران بود و من گفتم که احترام به عقاید دیگران معنایی ندارد. عقاید در ذهن و مغز افراد است و کسی هم خبر ندارد. ضمن اینکه ممکن است ما چند عقیده را محترم بدانیم؛ اما آیا عقاید داعش، کشتن و سر بریدن شیعه، مسیحی، ایزدی و... برای ما محترم است؟! این را عرض کردم تا بگویم که تفاوت آزادی با اینگونه توهمات درباره حقوق چیست. آزادی امری است که در دو، سه هزار سال اخیر تاریخ بشر روی آن کار شده و حدود آن مشخص شده است. به طور مختصر، حتی در مدرسه ابتدایی به ما درس دادهاند که حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است؛ اما عقاید میتواند مخل حقوق دیگران باشد؛ مثلا ممکن است خودخواهانه، خودبرتربینانه و با ایراداتی که مخل آزادی است، همراه باشد. این آزادی است که شناختهشده، محترم و معتبر است. بقیه حقوق باید خود را در چارچوب آزادی که حد و حدود آن مشخص است، بگنجانند. آقای ترامپ در یک مملکت دموکرات حتی اینکه اگر رئیسجمهور باشد، حق ندارد بگوید که مردم مطابق میل و سلیقه او به تبعیضات نژادی و مذهبی و اقدام علیه مهاجران قائل باشند. اینها عقیده است. آیا محترم است؟ این عقاید مغایر آزادی است و در آنجایی که آزادی لطمه میبیند، باید از اینگونه عقاید جلوگیری شود. آمریکا در مقابل متمم یکم قانون اساسی خود که آزادی بیان است، بسیار حساس است و رواداری دارد. برای همین شما میبینید که چه حرفها درباره رئیسجمهور گفته میشود، چه کاریکاتورها کشیده میشود، چه سخنان و شوخیهایی گفته میشود؛ اما برخوردی صورت نمیگیرد. درحالیکه در خیلی از ممالک با گویندگان این حرفها برخورد میشود. این یک قضاوت صریح و فوری نبود و بارها تذکر داده شد. ابتدا وقتی پیامهایی ناهمخوان با قوانین، آزادی و حقوق دیگران منتشر شد، تذکر داده شد؛ اما کار به جایی رسید که ترامپ با تحریک مردم به شورش موجب اعمالی شد که خودش بعدا ناچار شد با خواندن متنی که گفتنش از عهده او برنمیآمد و برایش نوشته بودند، خواست بهنوعی خودش را مبرا کند. در این مرحله دیگر صحبت از یک شوخی یا کاریکاتور نبود؛ صحبت از تجاوز به آزادی و حقوق ملتی است که پایههای خود را بر مبنای آرای عمومی و دموکراسی گذاشته است. رویه ترامپ موجب تهدید امر مهمی مثل دموکراسی بود که در یک رویه دموکراتیک حیاتی است و با آن مقابله شد.
در چند روز گذشته رویدادهای مختلفی در سپهر سیاسی آمریکا متأثر از اتفاقات روز چهارشنبه و حمله طرفداران ترامپ به ساختمان کنگره رخ داده است. رویدادهایی که به موضوعی چالشی در میان افکار عمومی هم تبدیل شده است. یکی از مهمترین موضوعات شاید مسئله قطع کامل دسترسی رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا به حسابهای شبکههای اجتماعیاش باشد. اتفاقی که نخستین بار در توییتر اتفاق افتاد و این شبکه اجتماعی که به مهمترین منبع خبری مردم درباره دونالد ترامپ تبدیل شده بود، اعلام کرد که دسترسی رئیسجمهور مستقر ایالات متحده را به صورت دائمی به حساب توییتریاش قطع کرده است. بعد از این دیگر شبکههای اجتماعی هم تصمیماتی در سطوح مختلف گرفتند که همه آنها به قطع دسترسی دونالد ترامپ در این روزها به حسابهایش منجر شده است. این مسئله موجب شده تا بسیاری درباره این تصمیم مدیران شبکههای اجتماعی و ارتباط آن با آزادی بیان سؤالهایی مطرح کنند. به نظرم اقدام توییتر گامی در راستای دفاع از آزادی و مطابق با تعریف آزادی است. وقتی موضوع آزادی مطرح میشود، مسئله در مقایسه با برخی امتیازات که ممکن است حقوق پنداشته شود، قدری ضعیف میشود. برای روشنترشدن بحث باید یک خاطره بگویم. در جایی صحبت از احترام به عقاید دیگران بود و من گفتم که احترام به عقاید دیگران معنایی ندارد. عقاید در ذهن و مغز افراد است و کسی هم خبر ندارد. ضمن اینکه ممکن است ما چند عقیده را محترم بدانیم؛ اما آیا عقاید داعش، کشتن و سر بریدن شیعه، مسیحی، ایزدی و... برای ما محترم است؟! این را عرض کردم تا بگویم که تفاوت آزادی با اینگونه توهمات درباره حقوق چیست. آزادی امری است که در دو، سه هزار سال اخیر تاریخ بشر روی آن کار شده و حدود آن مشخص شده است. به طور مختصر، حتی در مدرسه ابتدایی به ما درس دادهاند که حد و مرز آزادی، آزادی دیگران است؛ اما عقاید میتواند مخل حقوق دیگران باشد؛ مثلا ممکن است خودخواهانه، خودبرتربینانه و با ایراداتی که مخل آزادی است، همراه باشد. این آزادی است که شناختهشده، محترم و معتبر است. بقیه حقوق باید خود را در چارچوب آزادی که حد و حدود آن مشخص است، بگنجانند. آقای ترامپ در یک مملکت دموکرات حتی اینکه اگر رئیسجمهور باشد، حق ندارد بگوید که مردم مطابق میل و سلیقه او به تبعیضات نژادی و مذهبی و اقدام علیه مهاجران قائل باشند. اینها عقیده است. آیا محترم است؟ این عقاید مغایر آزادی است و در آنجایی که آزادی لطمه میبیند، باید از اینگونه عقاید جلوگیری شود. آمریکا در مقابل متمم یکم قانون اساسی خود که آزادی بیان است، بسیار حساس است و رواداری دارد. برای همین شما میبینید که چه حرفها درباره رئیسجمهور گفته میشود، چه کاریکاتورها کشیده میشود، چه سخنان و شوخیهایی گفته میشود؛ اما برخوردی صورت نمیگیرد. درحالیکه در خیلی از ممالک با گویندگان این حرفها برخورد میشود. این یک قضاوت صریح و فوری نبود و بارها تذکر داده شد. ابتدا وقتی پیامهایی ناهمخوان با قوانین، آزادی و حقوق دیگران منتشر شد، تذکر داده شد؛ اما کار به جایی رسید که ترامپ با تحریک مردم به شورش موجب اعمالی شد که خودش بعدا ناچار شد با خواندن متنی که گفتنش از عهده او برنمیآمد و برایش نوشته بودند، خواست بهنوعی خودش را مبرا کند. در این مرحله دیگر صحبت از یک شوخی یا کاریکاتور نبود؛ صحبت از تجاوز به آزادی و حقوق ملتی است که پایههای خود را بر مبنای آرای عمومی و دموکراسی گذاشته است. رویه ترامپ موجب تهدید امر مهمی مثل دموکراسی بود که در یک رویه دموکراتیک حیاتی است و با آن مقابله شد.