|

درس‌های آتش هیرکانی؛ زنگ بیدارباش برای مدیریت بحران

آتش‌سوزی اخیر هیرکانی نشان داد میان مدیریت رسمی و جامعه محلی یک گسست ساختاری شکل گرفته است؛ گسستی که در لحظه‌های حیاتی، فاصله تصمیم تا اقدام را طولانی می‌کند و بار حفاظت از میراث طبیعی را بر دوش مردم ‌می‌‌گذارد. جنگل‌های هیرکانی میراث میلیون‌ها سال تاریخ طبیعی این سرزمین‌ هستند؛

درس‌های آتش هیرکانی؛ زنگ بیدارباش برای مدیریت بحران

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

آتش‌سوزی اخیر هیرکانی نشان داد میان مدیریت رسمی و جامعه محلی یک گسست ساختاری شکل گرفته است؛ گسستی که در لحظه‌های حیاتی، فاصله تصمیم تا اقدام را طولانی می‌کند و بار حفاظت از میراث طبیعی را بر دوش مردم ‌می‌‌گذارد. جنگل‌های هیرکانی میراث میلیون‌ها سال تاریخ طبیعی این سرزمین‌ هستند؛ زیستگاهی بی‌بدیل که ارزش آن بر هیچ‌کس پوشیده نیست. امروز اما مسئله ما دیگر اثبات اهمیت هیرکانی نیست، بلکه مسئله این است که چرا با علم به این اهمیت، دولت و ساختارهای رسمی کشور همچنان در حفاظت از آن ناکارآمد و کُند عمل می‌کنند؟ حریق جنگلی-مرتعی در ذات خود پدیده‌ای پیچیده است، اما خسارات آن روشن و سنگین؛ نابودی پوشش گیاهی، از بین رفتن تنوع زیستی، تشدید فرسایش خاک و تغییر اقلیم. با‌این‌حال، آنچه بیش از آتش نگران‌کننده است، سیاست‌گذاری واکنشی به‌جای اقدامات پیشگیرانه است؛ رویکردی که سال‌هاست بر مدیریت بحران کشور سایه افکنده‌.

مؤثرترین راه مقابله با حریق، پیشگیری است و ابزار اصلی پیشگیری، آموزش. بااین‌حال، تجربه نشان داده است وقتی آموزش توسط دولت ارائه می‌شود، اغلب با بی‌اعتمادی عمومی مواجه است؛ در مقابل، آموزش چهره‌به‌چهره توسط سمن‌ها و جوامع محلی، اثرگذاری بیشتری دارد. اینجا همان نقطه‌ضعف دولت است: نه سمن‌ها را آنچنان که باید جدی می‌گیرد، نه آنها را تقویت می‌کند‌ و نه نگاهش به مشارکت عمومی را بازتعریف کرده است؛ دولت هنوز به ظرفیت مردم به ‌عنوان سرمایه‌ای واقعی و نه صرفا نیروی کمکی،‌ باور ندارد.

در شمال کشور، جایی که جنگل‌های هیرکانی گسترده‌اند، باید سازمان‌های مردم‌نهاد محیط‌زیستی مورد اعتماد واقع شده و تقویت شوند، هم از نظر تعداد و هم کیفیت؛ چراکه نخستین افرادی که دود را می‌بینند و نخستین کسانی که برای اطفا‌ وارد میدان می‌شوند، مردم محلی‌ هستند، نه مسئولان اداری. این واقعیت را دولت هنوز نپذیرفته است. در مرحله مقابله نیز دولت به‌جای برنامه‌ریزی هوشمند و تجهیز میدانی، همچنان به ساختارهای سنتی و کُند خود تکیه می‌کند؛ تجهیز نیروهای آگاه محلی به ابزاری ساده مانند دمنده که توان جلوگیری از گسترش آتش در ساعات اولیه را دارد، مسئله‌ای بسیار ابتدایی است که سال‌هاست انجام آن به تأخیر افتاده است. به ‌عنوان کسی که بارها تجربه حضور در آتش‌سوزی‌های جنگلی وسیع را دارد، معتقدم در آتش‌سوزی اخیر هیرکانی، بار دیگر ضعف در بخش مهمی از ساختار رسمی کشور در حوزه بحران آتش‌سوزی آشکار شد: هماهنگی اعزام بالگرد به‌سختی، با تأخیر و با اتلاف زمان طلایی اطفا انجام گرفت. اعتراض فعالان محیط زیست و مردم نیز دقیقا همین نقطه را نشانه رفت. بسیاری از کارشناسان معتقدند اگر یک یا دو بالگرد در همان آغاز وارد عملیات اطفا‌ی حریق هیرکانی می‌شد، آتش مهار‌پذیر بود، اما تأخیر باعث گسترش حریق شد تا جایی که ناچار به درخواست کمک خارجی شدیم و این یعنی‌ دولتمردان محلی نه‌تنها به امر پیشگیری کم‌توجه بوده‌اند، بلکه واکنش اضطراری مؤثر را نیز نداشته‌اند. از سوی دیگر، رفتار پیچیده و غیرقابل پیش‌بینی آتش ‌-که چند بار باعث اعلام خاموشی کاذب حریق شد- نشان داد دانش تئوریک و توان تحلیلی مدیریت بحران در استانی با ظرفیت بالای آتش‌سوزی‌های وسیع هنوز با واقعیت‌های میدانی فاصله معناداری دارد و این آسیب، نتایج روانی و اجتماعی مخربی بر جای گذاشت؛ هم بی‌اعتمادی عمومی و هم تضعیف روحیه نیروهای اطفاکننده. ‌با همه این نقدها، باید حقیقت دیگری را با صدای بلند گفت: اگر هیرکانی هنوز ایستاده، بخش بزرگی از آن به‌ خاطر مردم است. اما نه‌فقط مردم، در میان نیروهای دولتی نیز مدیران‌، کارشناسان‌ و محیط‌بانانی هستند که با جان و دل و فراتر از وظیفه اداری، هفته‌ها در میدان جنگیدند و باید قدردان زحمات آنها نیز بود؛ چراکه ضعف اصلی در سیاست‌گذاری اطفای حریق‌های این‌چنین است. شیب تند زمین، مسیرهای صعب‌العبور، حجم سنگین لاش‌برگ‌ها و تنه‌های خشک‌شده سال‌های گذشته، کار را حتی برای حرفه‌ای‌ترین تیم‌ها دشوار کرده است.‌ با این همه، کسانی که با جان و توان خود به دل آتش زدند -داوطلبان محلی، نیروهای مردمی، جوانان روستایی، طبیعت‌دوستان واقعی- آنها بودند که در سخت‌ترین شرایط ایستادند. از انصاف دور است اگر ذره‌ای از تلاش‌شان نادیده گرفته شود. آنها با دست‌های خالی و قلب‌های پرحرارت جنگیدند، هر قدم‌شان روی خاک داغ همراه با خطر بود و هر لحظه بیم محاصره شعله‌ها وجود داشت، اما آنها شرافت نگهبانی از خاک را عملی کردند؛ همان وظیفه‌ای که بخش‌ عمده‌ای از دولتمردان در انجامش ضعیف ظاهر شدند و بخش کوچک دیگری با تعهد و ازخودگذشتگی در کنار مردم ایستادند.

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.