|

«اجرای هملت در سرمای کی‌یف»

اریک رومر، فیلم‌ساز بی‌نظیر فرانسوی، همواره در آثارش به روابط میان انسان‌ها می‌پردازد؛ زن‌ها و شوهرهایی که عاشق می‌شوند، پارتنرهایی که در چرخه‌ بی‌پایان عشق و نفرت گرفتار می‌شوند، انسان‌هایی که از یکدیگر جدا می‌شوند و دوباره از نو زندگی دیگر و چرخه دیگری را آغاز می‌کنند.

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

سیاوش رزمند:  اریک رومر، فیلم‌ساز بی‌نظیر فرانسوی، همواره در آثارش به روابط میان انسان‌ها می‌پردازد؛ زن‌ها و شوهرهایی که عاشق می‌شوند، پارتنرهایی که در چرخه‌ بی‌پایان عشق و نفرت گرفتار می‌شوند، انسان‌هایی که از یکدیگر جدا می‌شوند و دوباره از نو زندگی دیگر و چرخه دیگری را آغاز می‌کنند. در اینجا نمی‌خواهیم درباره سینما یا روایط عاطفی حرف بزنیم، اما آنچه شاید به سیاست جهان یا هر نام دیگری نزدیک باشد، همین چرخه عشق، نفرت و بازتولید روابط است. امروز اوکراینی که زلنسکی از فولاد می‌خواندش، همچون هر فلزی در حال شکستن است. در پراگ پرچم‌های اوکراین را دیگر پایین آورده‌اند و شاید لیورپول که دوآتشه پشت اوکراین و مردمش ایستاده بود هم کم‌کم خسته شود. فساد ساختاری در اوکراین که از همان ابتدای استقلال این کشور از اتحاد شوروی گریبانش را گرفته و تقریبا تمامی صاحب‌نظران توافق بر الیگارشی سیستماتیک دولت‌های «پیشا‌میدان» (جنبش یورو-میدان) دارند، حتی پس از انقلاب و تحولات هم از پا ننشست و قضایای «پترو پروشنکو» سلطان شکلات و رشوه و دوپارگی شرق از غرب کشور در کنار جنبشی نئونازی هرچند کوچک ولی سازماندهی‌شده، تمام آنچه را از زیبایی «انقلاب نارنجی» و «انقلاب میدان» بود، بر باد داد. امروز ولودیمیر زلنسکی درگیر همین ساختار و ازهم‌پاشیدگی است که دیگر باران همیشگی لندن که ناگهان بر چهره‌اش در وست مینستر می‌ریخت و آفتاب کمیاب لندن بر او می‌تابید، از او روی برگردانده است.

مردم اوکراین امروز خسته از جنگ و بی‌خانمانی، گرفتار بدهی‌های عظیمی هستند که تا مدت‌ها بر گرده آنها مانده است؛ حق زندگی عادی و عضویت در ناتو یا اتحادیه اروپا. اوکراین دلیرانه و به همراه کمک‌های فراوان غرب تاب مقاومت علیه ارتش قدرتمند روسیه را آورد، اما شاید زمان و حتی اعتبار و صد‌البته حقانیت اوکراین رو به پایان است و زلنسکی و اوکراینی‌ها تنها تبدیل به نیروی نیابتی اتحادیه اروپا علیه شرق شده‌اند.

امروز ولودیمیر زلنسکی باید تصمیم بگیرد که آیا ‌مانند فیلم‌های اریک رومر در چرخه روابط عشق و نفرت میان روسیه و اروپا (بخوانید غرب) باقی بماند یا اینکه از گذشته هرچند خونین و دردناک گذر کند و هزینه گزاف را بپردازد تا کشوری به نام اوکراین باقی بماند. فهم و درک این مسئله سخت نیست که برای رهبران آلمان، لهستان، لیتوانی، فرانسه یا دیگران، اوکراین هیچ ارزشی ندارد و تنها به دشمنی با روسیه و حفاظت از مرز‌های خود می‌اندیشند و اوکراین تنها قربانی جانی و مالی برای مرزهای آنها محسوب می‌شود. ولودیمیر جوان می‌تواند همچنان با رهبر کرملین به مذاکره بنشیند و به راه‌حلی که قرن‌ها از زمان «کی‌یف روس» تا «اتحاد جماهیر شوروی» وجود داشت، برسد و در عین حال همچنان استقلال اوکراین را از فساد، خون‌ریزی و اشغال حفظ کند.

این تصمیمی بی‌انتها دشوار است، اما آن‌گونه که شکسپیر در هملت گفته است: «... و نیز همه پیشامدهای خرد و کلانی که مرا بر آن داشتند تا ... و دیگر خاموشی است».*

تصمیم نهایی را ولودیمیر جوان در کی‌یف می‌داند.

*شکپیر، ویلیام. هملت (پرده پنجم، صحنه دوم) ترجمه علیرضا مهدی‌پور، نشر چشمه

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.