«تاریخ بیهقی» به مثابه رمان تاریخی
«تاریخ بیهقی» اگرچه گزارشی تاریخی است اما شیوه روایت بیهقی و نثر او سبب شده این کتاب بهلحاظ ادبی نیز مورد توجه زیادی قرار بگیرد. محمدرضا مرعشیپور در کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» تلاش کرده مواجههای خلاقانه با این اثر داشته باشد و روایتی امروزی از آن به دست دهد.
به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: «تاریخ بیهقی» اگرچه گزارشی تاریخی است اما شیوه روایت بیهقی و نثر او سبب شده این کتاب بهلحاظ ادبی نیز مورد توجه زیادی قرار بگیرد. محمدرضا مرعشیپور در کتاب «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» تلاش کرده مواجههای خلاقانه با این اثر داشته باشد و روایتی امروزی از آن به دست دهد. نقل شده که «تاریخ بیهقی» اثری در 30 جلد بوده است. بیهقی سیر وقایع را از سال 409 هجری قمری پی گرفته اما از این میان ما امروز فقط بخشی از اثر را در دست داریم یعنی از اواسط جلد پنج تا جلد نهم که زندگی مسعود را از نوجوانی تا حرکتش به هند دربرگرفته و نیز جلد دهم را داریم که به تاریخ خوارزم مربوط است.
مرعشیپور در «تاریخ بیهقی به روایتی دیگر» به سراغ زندگی سلطان مسعود رفته و معتقد است که این بخش یک رمان تاریخی به شمار میآید و گزارشی رئالیستی از زندگی این پادشاه غزنوی است. او توضیح داده که بیهقی، به هر دلیلی، روند وقایع را با توالی منظم زمان پیگیری نکرده یعنی گاه به عقب برمیگردد و گاه اشاراتی به آینده میکند. همچنین در این بین داستانوارههایی از تاریخ میآورد تا نمونههایی مشابه از حوادث را در گذشته بنمایاند و برای اندرزگویی و عبرت از آنها بهرهبرداری کند.
مرعشیپور اما وقایع را پیدرپی آورده تا دنبالکردن و دریافت آنها برای خواننده آسانتر باشد و آنطورکه نوشته در این مورد از ویرایش جعفر مدرسصادقی از «تاریخ بیهقی» استفاده کرده است. به این ترتیب روایت او به زندگی مسعود از نوجوانی تا راهیشدنش به هند را دربرگرفته اما برای اینکه سرنوشت او را تا انتها دنبال کرده باشد، بخش آخر را از دیگر منابع تاریخی گرفته و اینگونه بر رمان نقطه پایان گذاشته است. او معتقد است که بهترین بخش «تاریخ بیهقی» همین بخش است چون در جایگاهی قرار داشته که از نزدیک گواه بسیاری از رخدادها بوده و با شخصیتهای رمانش مثل مسعود و بونصر مشکان و احمد حسن میمندی و احمد عبدالصمد و بوسهل زوزنی و دیگران سروکار داشته و جنگهای مهم را دیده و شاهد برآمدن سلجوقیان و بسیاری حوادث دیگر بوده است.
مرعشیپور در بخشی از یادداشت ابتدایی کتاب درباره شیوه واقعگرایی «تاریخ بیهقی» نوشته: «بیهقی در هنر به شیوه واقعگرایی دلبسته است. شعری را میپسندد که از واقعیت سخن بگوید و پندی در آن جلوه کند، و تاریخ از نظر او باید بیان عین رخدادها باشد و از آن عبرتی حاصل آید و غیر از این را، هرچه که هست، بیهوده میانگارد؛ چنانکه به هزار و یکشب اشاره میکند و افسانهاش میخواند و مورد نقدش قرار میدهد و از شاهنامه فردوسی حتی نام نمیبرد، و تاریخ خود را بر پایه همین اندیشه نوشته است، با نثری بسیار زیبا، نثری که از دوره سامانیان به او رسیده و اینک دارد به سوی نثر فنی مصنوع و متکلف دوره بعد میرود. نه آن سادگی نثر تاریخ بلعمی را دارد و نه همچون نثر کلیله و دمنه ابوالمعالی مغلق است و مصنوعی. واژههای عربی را به کار نمیگیرد مگر آنجا که رساتر و آسانتر از واژههای پارسی، یا اصطلاحات اداری و مذهبی باشند. جملههایش، بسانی که در نثر مرسل میبینیم، همه ساده و کوتاه نیستند و به مناسبت آمدهاند که گاه موجز و کوبنده و گاه طولانیاند و گاهی هم از نثر عربی تأثیر پذیرفتهاند».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.