|

دگرگونی ژئوپلیتیک در اروپا

اروپا در آستانه یک دگرگونی بزرگ است. گویا ژئوپلیتیک مبتنی بر منافع قاره‌ای با منافع ملی کشور‌های عضو اتحادیه اروپا چندان سازگار نبود. گرایش‌های سیاسی کشورهای اروپایی در ساختار اتحادیه اروپا مکان مناسبی پیدا نکردند. از یک سو چپ‌گرایان جایی در ساختار اتحادیه اروپا نداشته و بر اساس باور‌های کلاسیک خود، سمت و سوی اتحادیه را کاپیتالیستی می‌پندارند.

اروپا در آستانه یک دگرگونی بزرگ است. گویا ژئوپلیتیک مبتنی بر منافع قاره‌ای با منافع ملی کشور‌های عضو اتحادیه اروپا چندان سازگار نبود. گرایش‌های سیاسی کشورهای اروپایی در ساختار اتحادیه اروپا مکان مناسبی پیدا نکردند. از یک سو چپ‌گرایان جایی در ساختار اتحادیه اروپا نداشته و بر اساس باور‌های کلاسیک خود، سمت و سوی اتحادیه را کاپیتالیستی می‌پندارند. راست‌گرایان اروپایی اجماع سیاسی و گردآمدن کشور‌های قدرتمند و کشورهای ناتوان اروپایی را منطقی نمی‌دانند. از این رو اتحادیه اروپا جولانگاه میانه‌رو‌ها شده است. ناپایداری در سرشت میانه‌روی تنیده شده و این ثبات اتحادیه اروپا را دچار تزلزل می‌کند. خروج انگلیس از اتحادیه اروپا ناشی از عدم تمایل کشوری با قدرت مالی بالا در کنار کشور‌هایی همانند یونان در یک حوزه مالی و اقتصادی است. سازوکار ژئوپلیتیکی قاره‌ای اتحادیه اروپا نتوانست به گرایشات قومی و نژادی کشورهای اروپایی پایان دهد. در سومین دهه قرن بیست‌ویکم تضادها و مخالفت‌های نژادی رو به افزایش است. هرچند اکنون گرایش‌های نژادپرستانه اروپا خود را به صورت مخالفت با حضور غیراروپاییان در این قاره نشان می‌دهد اما این فرایند در ادامه به احساسات تند ناسیونالیستی در کشور‌های اروپایی منجر خواهد شد؛ گرایشی که با قاموس همبستگی قاره‌ای اتحادیه اروپا در تضاد است. همبستگی اتحادیه اروپا حلقه‌های سستی همانند مجارستان دارد. در مجارستان گرایش‌های قومیتی فراقاره‌ای مسیر استراتژیک اتحادیه اروپا را کند می‌کند. مهاجران مجاری پیش از قرون وسطا از فرادست و استپ‌های اوراسیا به سمت میانه اروپا سرازیر شدند. آنها با خود زبان اورالی و فرهنگ پرورش اسب را به اروپا آوردند و یک فرهنگ پایدار قومیتی تنیده با اسلاوها، گرایش قومیتی که هنوز پایدار است و خود را در هماهنگی با برادران روسی اسلاو خودشان نشان می‌دهد. مجارستان مخالف گسترش اتحادیه اروپا و پیوستن اوکراین به این اتحادیه است؛ پیوستنی که ادامه آن عضویت اوکراین در ناتو است. آلمان بیش از هر کشور اروپایی در شکل‌گیری اتحادیه اروپا نقش دارد. با فروپاشی سوسیالیسم در پایین‌دست آلمان، یوگسلاوی سابق پتانسیل چشمگیری برای توسعه داشت. اولین گام تجزیه قومیتی یوگسلاوی و تشکیل چند کشور کوچک بود. این آغاز رؤیاهای ملی‌گرایان آلمانی برای تشکیل اتحادیه قاره‌ای با نقش پراهمیت این کشور بود. اما موج عدم همگرایی سیاسی و قومیت‌گرایی آرام‌آرام این رؤیا‌ها را  بر باد می‌دهد.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.