|

حکمرانی مردمی؛سپر دفاعی جامعه در برابر ناامیدی

در هنگامه‌ای که فعال‌سازی مکانیسم ماشه بار دیگر به‌ عنوان عاملی برای فشار سیاسی و روانی علیه ملت ایران مطرح می‌شود، پرسش اساسی آن است که جامعه چگونه می‌تواند در برابر موج‌های ناامیدی و بی‌اعتمادی مقاومت کند؟

حمزه نوذری جامعه‌شناس و استاد دانشگاه

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

در هنگامه‌ای که فعال‌سازی مکانیسم ماشه بار دیگر به‌ عنوان عاملی برای فشار سیاسی و روانی علیه ملت ایران مطرح می‌شود، پرسش اساسی آن است که جامعه چگونه می‌تواند در برابر موج‌های ناامیدی و بی‌اعتمادی مقاومت کند؟ پاسخ را باید در قلب حکمرانی مردمی جست؛ همان جایی که مردم از تماشاگر به کنشگر بدل می‌شوند و اعتماد به آینده، دوباره جان می‌گیرد.

در جهان امروز، تصمیم‌های سیاسی فقط در عرصه حقوق بین‌الملل معنا نمی‌یابند؛ آنها به عمق روان جمعی و احساس امنیت اجتماعی مردم نیز نفوذ می‌کنند. مکانیسم ماشه از این منظر نه‌‌فقط ابزاری در سیاست خارجی، بلکه محرکی در حوزه جامعه‌شناسی سیاسی است که می‌تواند امید اجتماعی را تحت‌ تأثیر قرار دهد؛ همان نیروی نامرئی و حیاتی که جامعه را در مسیر پایداری نگه می‌دارد. از نگاه جامعه‌شناختی، امید اجتماعی نوعی اعتماد جمعی به آینده است؛ باوری مشترک که اگر فروبپاشد، هیچ تدبیر اقتصادی یا امنیتی قادر به جایگزینی‌اش نیست. در شرایطی که جامعه با تهدیدهای بیرونی روبه‌رو است، این امید است که شکاف میان دولت و ملت را ترمیم می‌کند و جامعه را از فروغلتیدن در یأس بازمی‌دارد. در چنین بزنگاهی، حکمرانی مردمی نه یک شعار سیاسی، بلکه ضرورتی وجودی است. حکمرانی‌ای که با گشودن درهای مشارکت، شهروندان را از حاشیه تصمیم‌گیری به متن آن دعوت می‌کند. مشارکت، احساس عاملیت جمعی می‌آفریند و این حس، همان ریشه مقاومت اجتماعی است؛ نیرویی که جامعه را در برابر فشارهای بیرونی و فرسایش درونی ایمن می‌کند. وقتی مردم احساس کنند دیده می‌شوند و نقش دارند، سیاست به کنشی اخلاقی بدل می‌شود و اعتماد به‌جای اجبار می‌نشیند. اما هرگاه در گفت‌وگو بسته‌ و سیاست از مشارکت تهی شود، سرمایه اجتماعی تحلیل می‌رود و بی‌تفاوتی جای امید را می‌گیرد.

سرمایه‌گذاری بر امید؛ نه هزینه، بلکه ضرورت حکمرانی: امروز بیش از هر زمان، سیاست‌گذاران باید دریابند که برنامه‌های امیدآفرین و شادی‌زا هزینه نیستند، بلکه سرمایه‌گذاری بر بنیه روانی جامعه‌اند. نشاط اجتماعی‌ فقط شاخصی فرهنگی نیست، بلکه ستون پایداری اجتماعی و حتی امنیت ملی است. جامعه‌ای بانشاط، جامعه‌ای است که در برابر بحران‌ها انعطاف‌پذیرتر، خلاق‌تر و همبسته‌تر عمل می‌کند. در سطح کلان، راه بازسازی اعتماد عمومی از مسیر شفافیت اطلاعاتی، عدالت در توزیع منابع، تقویت نهادهای مدنی و بازتعریف رابطه دولت و مردم می‌گذرد. در سطح خرد نیز‌ باید زمینه‌ گفت‌وگوهای اجتماعی، شکل‌گیری تعاونی‌ها، فعالیت داوطلبانه محلات و اجرای برنامه‌های فرهنگی امیدآفرین را فراهم کرد. هر حلقه گفت‌وگو، هر گروه خودجوش محلی، هر فعالیت هنری و اجتماعی، دانه‌ای از بذر امید است که در خاک جامعه کاشته می‌شود.

گذار از حکمرانی سلسله‌مراتبی به حکمرانی شبکه‌ای: تجربه‌ مقابله با کرونا نشان داد که وقتی حکمرانی بر شبکه‌ای از مشارکت مردمی استوار شود، جامعه توان عبور از دشوارترین بحران‌ها را دارد. تشکیل گروه‌های داوطلبانه، پویش‌های مردمی و بسیج اجتماعی در محلات، جلوه‌ای روشن از اثرگذاری حکمرانی شبکه‌ای بود؛ الگویی که از دل جامعه برمی‌خیزد. عبور از چالش‌هایی مانند مکانیسم ماشه نیز نیازمند سه گذار بنیادین است: ۱. گذار از حکمرانی سلسله‌مراتبی به حکمرانی شبکه‌ای، ۲. تقویت سرمایه اجتماعی از رهگذر پروژه‌های مشترک، ۳. نهادینه‌سازی گفت‌وگوی اجتماعی ساختاریافته میان دولت و مردم.

این سه اصل، بنیان‌های «ایمنی اجتماعی» را در جامعه تحکیم می‌کنند؛ ایمنی‌ای که نه بر دیوارهای دفاعی، بلکه بر دیوار اعتماد و همبستگی استوار است.

از تهدید تا فرصت: در نهایت، باید اذعان کرد که هرچند مکانیسم ماشه تهدیدی سیاسی است، اما می‌تواند به فرصتی اجتماعی بدل شود؛ فرصتی برای بازتعریف نسبت مردم و حاکمیت، برای احیای مفهوم مشارکت و برای بازسازی پیوند دولت و جامعه بر محور اعتماد. حکمرانی مردمی نه‌تنها سپری در برابر ناامیدی است، بلکه مسیر گذار به جامعه‌ای تاب‌آور، امیدبخش و خودباور را هموار می‌کند. آنچه امروز بیش از هر چیز باید پاس داشته شود، سرمایه اجتماعی و امید جمعی است؛ چراکه جامعه‌ امیدوار، شکست‌ناپذیر است، حتی در برابر پیچیده‌ترین مکانیسم‌ها.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.