شکسپیر به روایت ایگلتون
تری ایگلتون، نظریهپرداز و منتقد برجسته بریتانیایی، در یکی از آثارش به پژوهش در آثار شکسپیر پرداخته و مطالعه او یکی از ارزندهترین آثاری است که به تحلیل شخصیتهای نمایشی شکسپیر مربوط است. «شکسپیر و جامعه» عنوان این کتاب ایگلتون است که با ترجمه رضا سرور در نشر بیدگل منتشر شده است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: تری ایگلتون، نظریهپرداز و منتقد برجسته بریتانیایی، در یکی از آثارش به پژوهش در آثار شکسپیر پرداخته و مطالعه او یکی از ارزندهترین آثاری است که به تحلیل شخصیتهای نمایشی شکسپیر مربوط است. «شکسپیر و جامعه» عنوان این کتاب ایگلتون است که با ترجمه رضا سرور در نشر بیدگل منتشر شده است.
«شکسپیر و جامعه» از نخستین و کماکان برجستهترین پژوهشهایی است که هنگام تحلیل شخصیتهای آثار شکسپیر، رابطه متقابل میان زندگی خودانگیخته فردی و زندگی اجتماعی آنان را به شکلی جامع بررسی میکند. ایگلتون در فصول هشتگانه این کتاب نشان میدهد که در نمایشنامههای معمایی، تاریخی و تراژدیهای شکسپیر تنشی دائمی میان نفس اصیل شخصی و نفس مسئولیتپذیر اجتماعیِ شخصیتها وجود دارد و شکسپیر تنها در کمدیهای متأخرش موفق به برقراریِ توازنی دقیق میان این دو بخش از وجود شخصیتهای آثارش شده و عاقبت با پدیدآوردن تفاهم میان این نفسهای توأمان آدمی توانسته است چشماندازی زیبا به جامعۀ پسانمایش خویش بگشاید.
ایگلتون در «شکسپیر و جامعه» بحث خود را در بستر فرهنگ غرب مطرح میکند و در فصل پایانی کتابش نشان میدهد که چگونه در قرن نوزدهم تعامل میان فرد و جامعه یکی از موضوعات اصلی تفکر غربی بوده است. ایگلتون در این کتاب با مطالعه روی برخی از نمایشنامههای معمایی، تراژدیها و کمدیها تلاش کرده تا درونمایههایی مشخص را در آثار شکسپیر پی بگیرد و به این میانجی برای نگریستن به آثار شکسپیر شیوهای کلی را فراهم کند. ایگلتون در اثرش خود را به گروهی از نمایشنامهها محدود کرده که به نظرش با ایدههای مورد جستوجویش ارتباط ویژهای دارند. فصل پایانی کتاب دربردارنده شرح مفصل ایگلتون از تلاش بیوقفه متفکران و فعالان اجتماعی قرن نوزدهم برای صورتبندی تعامل میان زندگی خودانگیختۀ فردی و زندگی اجتماعی است. از فحوای این گزارش پُردامنه میشود دریافت که چگونه امروز میتوان در لوای تجربیات معاصر و به یاری میراث فکری این متفکران – از متیو آرنولد، کارلایل و بنتام تا جان استوارت میل، کروپوتکین و ادوارد کارپنتر – درونمایههای اجتماعی شکسپیری را اینبار با اصطلاحاتی جدید و ادراکی نوین، ارزیابی کرد.
پیش از انتشار کتاب «شکسپیر و جامعه»، سرور آثار دیگری درباره شکسپیر در نشر بیدگل منتشر کرده بود که یکی از آنها کتاب «شکسپیر: گفتوگوهایی با یان کات» است. آنطورکه سرور در پیشگفتارش توضیح داده، چهار گفتوگوی این کتاب از «غرش متون» برگرفته شدهاند که چارلز ماروویتز آنها را پس از تجدیدنظر کات، در کنار سایر مقالات و سخنرانیهای خود آورده است. مترجم همچنین توضیح داده که آنچه این گفتوگوها را مهم و متمایز میکند، مواجهه یان کات با کارگردان و نظریهپرداز برجستهای همچون ماروویتز است که با دیدگاه انتقادی و سازشناپذیر خود، به نکات زیادی که کات در آثارش درباره شکسپیر نوشته بود، وضوح بیشتری میبخشد: «ماروویتز، برخلاف منش خاضعانه مرسوم میان مصاحبهگران، از چالش با شکسپیرشناس برجستهای چون کات پروایی ندارد و هرجا که لازم بداند با استناد به وقایع یا جریانات هنری روز باعث تعدیل برخی نظریات کات یا دستکم روشنشدن وجوه دیگر موضوعات مورد بحث میشود. در مقابل، یان کات نیز از کلیشه مصاحبهشونده نامنعطفی که انبانی از حرفهای از پیش آماده دارد به دور است. با چنین ویژگیهای دوجانبهای، دانش نظری گسترده کات مکمل دیدگاه اجرایی ماروویتز میشود و دیالکتیکی خلاق به وجود میآید، دیالکتیکی که منش جدلیاش تا بدانجا پیش میرود که برای گفتوگوی اول، عنوان فرعی کشتیگرفتن با کات در نظر گرفته میشود». در گفتوگوی نخست کتاب، ازجمله درباره این موضوع صحبت شده که چه آثاری از شکسیپر بهطور ویژه به دوره معاصر مربوط است و درباره دلایل این ارتباط هم بحث شده است. یکی از پرسشهای قابل توجه ماروویتز در این گفتوگو این است که آیا ممکن است آثار شکسپیر به حدی تفسیر مجدد شوند تا سرانجام به حد اشباع برسند و سپس دوباره به دریافتی سنتی از آنها بازگردیم؟ یان کات در پاسخ به این پرسش بحثی درباره سنت شکسپیری و گسستی که در این سنت به وجود آمده میکند و میگوید در دورهای که ما با تئاتری جهانی روبهرو هستیم، تصور چیزی به نام رویکرد سنتی غیرممکن است. در این گفتوگو درباره موضوعات حائز اهمیت دیگری همچون احیای مجدد آثار کلاسیک و در نظر گرفتن مسائل تاریخی و معاصربودن صحبت شده است. یان کات در جایی از این گفتوگو میگوید تنها تفاوت میان شکسپیر و تراژدینویسان یونان باستان در این است که شکسپیر به نحوی به روزگار ما نزدیکتر است. او میگوید که ما ناگزیر از چالش با شکسپیر هستیم، حتی اگر عملا با خود کلمات نمایشنامه چنین نکنیم. تفسیر، حتی بدون تغییر کلمهای در متن، باید معنای جدیدی بدهد. او به یکی از نظرات قبلیاش اشاره میکند که نوشته بود ما نیاز داریم که بدون هیچ ملاحظهای به آثار کلاسیک تجاوز کنیم، اما تجاوزی همراه با عشق و احساسات. اما در اینجا با ظرافت تغییری در نظرش به وجود میآورد و میگوید به نظرم میرسد این گفته را باید به این شکل تعدیل کنم: باید متون کلاسیک را بدان حد تحت فشار قرار دهیم که جوابهای جدیدی به ما بدهند. اما برای رسیدن به جواب جدید، باید این متون را با سؤالهای جدید بمباران کنیم. بهجز چهار گفتوگو با یان کات، کتاب بخش دومی هم دارد که یک نمایشنامه است: «هملت: یک کولاژ» که با نام «هملت ماروویتز» شناخته میشود. سرور در پیشگفتارش اشاره کرده که این کولاژ در کنار سایر اقتباسهای مدرنی که هاینر مولر، تام استوپارد، لوئیس بونوئل، و دیگران بر اساس «هملت» ارائه کردهاند، یکی از بدیعترین رویکردهای معاصر به آثار شکسپیر است. ساختار درخشان این نمایشنامه، تکوین تدریجی آن بر اساس تجربیات اجرایی، ارتباط بنیادین آن با نظریات یان کات و همچنین مقدمهای که ماروویتز بر آن نوشته ازجمله دلایلی بودهاند که مترجم را واداشته که این متن را بهعنوان نمونهای مرتبط با بخش اول کتاب انتخاب و ترجمه کند. مقدمه ماروویتز متنی مفصل و خواندنی است که نکات قابل تأملی درباره «هملت» در آن بیان شده است. او در ابتدای متنش چند پرسش درباره نمایشنامه مطرح میکند و سپس مینویسد که شخصیت هملت را حقیر میشمارد: «او آدم منفعل، حراف و تحلیلگری است که برای همه چیز دلیل میتراشد. هملت مانند یک لیبرال وراج یا روشنفکر منفعلی است که گرچه میتواند تمام وجوه یک مسئله را توضیح دهد، اما هرگز دست به هیچ کاری نمیزند. آیا هملت، چنان که خود میاندیشد، یک ترسوست، یا صرفا آدمی متظاهر و بازیگری مأیوس است که نقش دانشمند، درباری و سرباز را بازی میکند».
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.