ذات ناب زندگی
جان فانته، نویسنده معاصر آمریکایی، در ایران چهره شناختهشدهای به شمار میرود و تاکنون تعدادی از رمانهای او به فارسی ترجمه شده است. «سرشار زندگی» عنوان یکی از رمانهای فانته است که با ترجمه محمدرضا شکاری در نشر افق منتشر شده است. این کتاب اولینبار در سال 1952 منتشر شد و ویژگیهای جهان داستانی فانته بهخوبی در این رمان دیده میشود.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
شرق: جان فانته، نویسنده معاصر آمریکایی، در ایران چهره شناختهشدهای به شمار میرود و تاکنون تعدادی از رمانهای او به فارسی ترجمه شده است. «سرشار زندگی» عنوان یکی از رمانهای فانته است که با ترجمه محمدرضا شکاری در نشر افق منتشر شده است. این کتاب اولینبار در سال 1952 منتشر شد و ویژگیهای جهان داستانی فانته بهخوبی در این رمان دیده میشود.
«سرشار زندگی» روایتی است با طنزی ظریف که به کنکاش در چالشهای پیشبینیناپذیر زندگی و پیچیدگیهای روابط و مناسبات انسانی میپردازد و همچنین در روابط خانوادگی کاوش میکند. در فضایی که در دهه 1950 میلادی در آمریکا جریان دارد، «سرشار زندگی» به طور هوشمندانهای نشان میدهد که چگونه زندگی یک فرد میتواند تحت تأثیر نیروی دینامیکهای خانوادگی، بحرانهای سلامت و سنگینی مسئولیتها قرار گیرد. در این رمان شخصیت اصلی یعنی جوی بیستونه ساله در تقلا برای مواجهه با ذات ناب زندگی است. جود میخواهد نویسنده شود، دارد پدر میشود و واقعیتهایی یکی پس از دیگری به صورتش کوبیده میشوند. جو میخواهد با رشد و بلوغ شخصی خودش روبهرو شود، درحالیکه با توفانهای احساسی پیرامون خانوادهاش دستوپنجه نرم میکند. همسر جوی، کاترین، باردار است و این رخداد شاد، تحت تأثیر بیماری ناگهانی مادر او قرار میگیرد. این چرخش غیرمنتظره در وقایع به مرکز توجه داستان تبدیل میشود و رمان بهسرعت به تأمل در روابط میان والدین و فرزندان، فداکاریهای همراه با عشق و طبیعت گیجکننده و لحظات پیشبینیناپذیر زندگی میپردازد. داستان از دیدگاه شخصیت اصلی روایت میشود و تسلط فانته بر روایت اولشخص این امکان را میدهد که خواننده ارتباط نزدیکی با افکار و گفتوگوهای درونی و مبارزههای شخصی آدمهای داستان برقرار کند.
جان فانته از نویسندگان و فیلمنامهنویسان قرن بیستمی آمریکا است و از آن دست نویسندگانی است که خیلی دیر به موفقیت و شهرت رسید. او سالهای زیادی از زندگیاش را در گمنامی و فقر به سر برد و آثارش نیز توجهی جلب نمیکردند. فانته در هشتم آوریل 1909 در آمریکا متولد شد. او در آغاز داستانهای کوتاه مینوشت و برای نشریات میفرستاد تا منتشر شوند و البته تا مدتها موفق نبود و داستانهایش تأیید نمیشدند. بالاخره یکی از داستانهای او در نشریهای پذیرفته شد و بهاینترتیب فانته بر آن شد تا بهعنوان نویسنده داستانهای کوتاه شناخته شود. اما بعد او به رماننویسی هم پرداخت و «جاده لسآنجلس» اولین رمانی است که او نوشته است. این رمان در سال 1936 نوشته شد اما تا دو سال بعد از مرگ نویسنده منتشر نشد. دستنوشته «جاده لسآنجلس» پس از مرگ فانته در میان کاغذهای بهجامانده از او پیدا شد و رمان در سال 1985 به چاپ رسید. این رمان، روایتگر نوجوانی آرتورو باندینی است و درواقع جلد دوم چهارگانه فانته به شمار میرود. فانته در سالهای حیاتش، پنج رمان، یک رمان کوتاه و یک مجموعه داستان منتشر کرد و پس از مرگش نیز چند اثر دیگر از او منتشر شد. او را اغلب بهعنوان نویسندهای میشناسند که دشواریهای نویسندههای جوان در لسآنجلس را به تصویر میکشید.
پیشازاین چهارگانه فانته شامل «جاده لسآنجلس»، «تا بهار صبر کن، باندینی»، «رؤیاهای بانکرهیل»، «از غبار بپرس» و همچنین رمان «رگ و ریشه» با ترجمه شکاری در نشر افق به چاپ رسیده بودند. چهارگانه فانته را البته میتوان به صورت آثاری مستقل هم در نظر گرفت و جداگانه خواند. درواقع این چهار رمان با وجود برخی شباهتهایی که به هم دارند، بهعنوان آثاری مستقل مطرح هستند و نمیتوان آنها را ادامه یکدیگر دانست. رمان اول، «تا بهار صبر کن، باندینی» است که خیانت و هویت ایتالیایی-آمریکایی ازجمله مضامین این رمان هستند. ماجرای رمان، داستان مواجهه پسری نوجوان با مسائل و سختیهایی است که به او تحمیل شده است و امیدی که او به روزهای آینده دارد. به نوعی میتوان چهارگانه جان فانته را روایتی درباره سالهای بحرانی پرآشوب نوجوانی دانست. آنطور که از آغاز رمان هم برمیآید، داستان در زمستانی سخت و سرد میگذرد. در روزهایی که آمریکا گرفتار بحران اقتصادی و رکود بزرگ دهه 30 میلادی است و دراینمیان با خانوادهای سروکار داریم که در پی روابط عاشقانه شکستخوردهای چشم به آینده و امید نهفته در آن دارند. آرتورو پسری است عاشق نوشتن که در زندگیاش با تناقضهای مهمی روبهرو است. از یک سو با باورهای مادرش سروکار دارد و از سوی دیگر با سبک متفاوت زندگی پدرش. او شهروندی درجه دو محسوب میشود که گرفتار فقر هم هست و میخواهد راه خودش را پیدا کند. او در نوجوانی با مسائل متعددی روبهرو است: رابطه پدر و مادرش، خیانت پدر، اعتقادات و باورهای سفتوسخت مذهبی مادرش، سختگیریهای مادربزرگش و همچنین فقر و تحقیری که در اجتماع میبیند. پدرش به قمار علاقه دارد و مادرش جز دعاکردن کار دیگری بلد نیست. در سال 1989 با اقتباس از این رمان جان فانته فیلمی ساخته شد. «رؤیاهای بانکرهیل» نیز آخرین کتاب این چهارگانه است که در آن بخش دیگری از زندگی آرتورو باندینی روایت شده است. در سه رمان پیشین نیز مراحل قبلی زندگی او روایت شده بود. در رمان چهارم آرتورو باندینی مسیری طولانی را پشت سر گذشته و با طیکردن مراحل مختلفی در زندگیاش به سرزمین رؤیاهایش لسآنجلس رسیده است. او در مسافرخانهای در بانکرهیلِ لسآنجلس اتاقی گرفته و دنبال کار میگردد و کاری هم پیدا میکند که ربطی به کتاب و نویسندگی دارد. منتها روح آرتورو آرام و قرار ندارد؛ شهرت میخواهد و دیدهشدن و پذیرفتهشدن. او فقط یک رؤیا دارد و آن اینکه نویسنده شود. حالا در این رمان ما با آرتوروی نویسنده روبهرو میشویم و همچنین با روابط عاشقانه و کاری او.
فانته در رمان «رگ و ریشه» نیز به سراغ مضامین و دغدغههایی رفته که در دیگر آثارش هم به آنها توجه کرده است. خانواده، باورهای مذهبی، نویسندگی و خشونت ازجمله محوریترین موضوعات و مسائلی هستند که در «رگ و ریشه» مورد توجه قرار گرفتهاند. در این رمان فانته به درون ذهنیت آدمهای داستان رفته و احساسات آنها را به شکلی درخورتوجه به تصویر کشیده است. در ماجرای رمان «رگ و ریشه»، عضو ناسازگار خانواده نه یکی از فرزندان، بلکه پدر خانواده است. پدری که رفتاری خلاف عرف دارد، بدخلق است و همه از دستش به تنگ آمدهاند و فکر میکنند او مایه بدنامی خانواده است. داستان از سوی یکی از پسران خانواده روایت میشود و ماجرا از لحظهای آغاز میشود که پدر و مادر خانواده در دعوایی سخت کتککاری کردهاند و دلیل دعوا هم به خیانت شوهر مربوط است. حالا پدر و مادر میخواهند از هم جدا شوند و این مسئله جدیدی است که خانواده را درگیر کرده است و اعضای آن را روبهروی هم قرار داده است.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.