مدرسه بدون معلم؛ معلم بدون انگیزه
سخنان اخیر دکتر پزشکیان مبنی بر اینکه «در هیچ منطقهای از کشور دانشآموزی نباید در کانکس یا چادر درس بخواند»، موجی از امید و احترام را در میان افکار عمومی برانگیخت.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
مجید طهرانیان، کارشناس آموزش و ارتباطات: سخنان اخیر دکتر پزشکیان مبنی بر اینکه «در هیچ منطقهای از کشور دانشآموزی نباید در کانکس یا چادر درس بخواند»، موجی از امید و احترام را در میان افکار عمومی برانگیخت. بدون شک رفع محرومیت فیزیکی و تأمین فضای آموزشی استاندارد، گامی ارزشمند و انسانی است؛ اما این پرسش بنیادین باقی میماند که آیا مدرسهسازی، بدون نهضت همزمان برای تربیت و توانمندسازی معلم و تحول محتوای آموزشی، میتواند کیفیت یادگیری را تضمین کند؟
1- ابعاد مسئله: مدرسه بهمثابه ظرف، معلم و محتوا بهمثابه مظروف
براساس آمار رسمی، کشور حدود ۱۶ میلیون دانشآموز دارد که حداکثر دو میلیون نفر از آنان در فضاهای غیراستاندارد (کانکس، چادر یا کلاسهای فرسوده) تحصیل میکنند. این آمار نشان میدهد مشکل «فضای فیزیکی» گرچه مهم و فوری است، اما مسئله اصلی برای ۱۲ میلیون دانشآموز دیگر، کیفیت و انگیزه نیروی انسانی و محتوای آموزشی است. مدرسه صرفا ظرفی برای یادگیری است؛ اگر این ظرف پر نشود یا مظروف آن بیکیفیت باشد، ارزش آن کاهش مییابد.
2- کمبود و فرسودگی نیروی انسانی
کمبود کمی معلم: سالهاست سیاستهای جذب محدود، خروج بازنشستگان و نبود برنامه پایدار برای تربیت معلم، باعث کاهش جدی نسبت معلم به دانشآموز شده است.
فرسودگی شغلی: بسیاری از معلمان، حتی در مدارس نوساز، به علت فشار معیشتی، نبود حمایت روانی و تکرار روشهای سنتی، انگیزه کافی ندارند.
عدم آشنایی با روشهای نوین: بخش زیادی از معلمان آموزش لازم در زمینه فناوری آموزشی، یادگیری فعال و مهارتمحوری را دریافت نکردهاند.
3- نهضت فراموششده: تحول محتوا و روش تدریس
حتی اگر بهترین معلمان در مدارس مدرن تدریس کنند ولی محتوا و روشها همچنان مبتنی بر محفوظات، بیارتباط با زندگی واقعی و فاقد جذابیت باشد، نتیجهای جز دلزدگی و بیانگیزگی دانشآموزان نخواهد داشت. تحول واقعی آموزش زمانی رخ میدهد که محتوای کتابها مهارتمحور، بهروز و متناسب با دنیای امروز باشد، روش تدریس از حالت سخنرانی یکسویه به سمت یادگیری تعاملی، پروژهمحور و مسئلهمحور تغییر کند و ارتباط آموزش با زندگی روزمره و آینده شغلی دانشآموزان برقرار شود.
4- تقدم و تأخر؛ کدام نهضت اولویت دارد؟
ساخت مدرسه مانند احداث جاده است؛ اما بدون وسیله نقلیه (معلم توانمند) و نقشه مسیر (محتوای آموزشی متحول) این جاده به مقصد نمیرسد.
به بیان دیگر مدرسه بدون معلم کارآمد، صرفا ساختمان است؛ معلم بدون انگیزه و مهارت، حتی در بهترین ساختمان، بازدهی پایینی خواهد داشت و محتوای نامتناسب، بهترین معلم و بهترین مدرسه را هم ناکارآمد میکند.
5- پیشنهاد یک رویکرد ترکیبی
بهجای یک نهضت یکبعدی، پیشنهاد میشود:
1. توزیع متوازن منابع: بخشی از بودجه ساخت مدارس به «نهضت تربیت و توانمندسازی معلم» و «تحول محتوا» اختصاص یابد.
2. تربیت معلم بومی: برای مناطق محروم، جذب و آموزش جوانان بومی که با فرهنگ و زبان محلی آشنا هستند، انجام شود.
3. برنامه ملی انگیزش معلمان: شامل بهبود معیشت، کاهش بوروکراسی فرسایشی و فرصت ارتقای شغلی.
4- مرکز نوآوری آموزشی: طراحی و تولید محتوای جذاب، دیجیتال و مهارتمحور برای جایگزینی روشهای سنتی.
جمعبندی
نهضت ساخت مدرسه اقدامی ارزشمند و فوری برای رفع تبعیض فیزیکی است؛ اما اگر همزمان نهضت تربیت معلم و تحول محتوا آغاز نشود، نتیجه آن ممکن است به «ساختمانهای زیبا با کلاسهای بیروح» منجر شود. آموزش باکیفیت مثل یک سهپایه است: مدرسه، معلم و محتوا. اگر یکی از این پایهها کوتاه باشد، کل سازه کج خواهد شد.
آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.