|

«شرق» تجربه دانشجویان از مراجعه به مراکز مشاوره دانشگاه را روایت می‌کند

درز اطلاعات شخصی به بیرون از مراکز مشاوره

‌دانشجویانی که در خوابگاه خودکشی می‌کردند، با تأیید مرکز مشاوره از خوابگاه اخراج می‌شدند‌

دانشجویی در خوابگاه متأهلان دانشگاه شهید بهشتی دست به خودکشی زد، یکی دیگر در خوابگاه دانشجویی دانشگاه محقق‌اردبیلی خود را به دار آویخت، یک خودکشی ناموفق در دانشگاه تهران ثبت شد، یک خودکشی ناموفق نیز در دانشگاه شهید بهشتی اتفاق افتاد؛

درز اطلاعات شخصی  به بیرون از مراکز مشاوره

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

محمدحسین موسوی:  دانشجویی در خوابگاه متأهلان دانشگاه شهید بهشتی دست به خودکشی زد، یکی دیگر در خوابگاه دانشجویی دانشگاه محقق‌اردبیلی خود را به دار آویخت، یک خودکشی ناموفق در دانشگاه تهران ثبت شد، یک خودکشی ناموفق نیز در دانشگاه شهید بهشتی اتفاق افتاد؛ این چهار خودکشی فقط در 10 روز اخیر اتفاق افتاده و بخشی از واقعیتی‌ است که خارج از درهای دانشگاه رسانه‌ای شده است. خودکشی، افسردگی، اختلال خواب و تمرکز و مشکلات اعصاب و روان آن‌چیزی‌ است که این روزها دانشجویان در خود و اطرافیان‌شان علائم آن را می‌بینند. اما دانشگاه‌ها در این میان، سعی در پنهان‌کردن ناتوانی خود در مداخله و اقدامات حمایتی دارند؛ اقداماتی که برای آن در هر دانشگاه یک مرکز تخصصی تعریف شده است: مرکز مشاوره و بهداشت روان. مراکز مشاوره و بهداشت روان از دهه 60 با عنوان «مراکز مشاوره دانشجویی» با هدف رفع مشکلات تحصیلی، خانوادگی و مذهبی دانشجویان در برخی دانشگاه‌های کشور تأسیس شدند. از دهه 70 با رشد تعداد دانشجویان و دانشگاه‌ها این مراکز توسعه یافتند و در سال 1380 با برگزاری «همایش ملی اشتغال و مشاوره» توسط وزارت علوم از نظر ساختاری گسترش یافتند. در سال 1400 با تصویب قانون «حمایت از خانواده و جوانی جمعیت»، تأسیس و ارتقای مراکز مشاوره به یک الزام قانونی تبدیل شد و در آبان 1402 آیین‌نامه اجرائی این قانون توسط وزارت علوم ابلاغ شد. حالا بیش از صد مرکز مشاوره دانشجویی در دانشگاه‌ها و شهرهای مختلف کشور وجود دارد؛ مراکزی که برخلاف توسعه ممتد بودجه و ساختار سازمانی خود، از نظر کیفی رشد نکرده‌اند و خود تبدیل به معضل شده‌اند.

‌نمی‌توانی در دانشگاه درس بخوانی‌

«نیکا» دانشجوی دانشگاه شهید بهشتی تهران است. او با مشکلات خانوادگی و عاطفی زیادی وارد دانشگاه شد: «ترم اول را به‌سختی گذراندم اما ترم دوم مشروط شدم. در آن زمان با مرکز مشاوره آشنا شدم و یک مراجعه اولیه کردم اما پیگیری دیگری نداشتم، چون به خانه‌مان برگشتم و همچنین وضعیت دانشگاه در اعتراضات 1401 ملتهب شد». او بعد از مراجعه اولیه به مرکز مشاوره تصمیم گرفت سراغ روان‌شناسان خارج از دانشگاه برود، اما به علت هزینه‌های بالای درمان در مراکز آزاد، دوباره به مرکز مشاوره دانشگاه بازگشت: «مسئله مالی باعث شد با وجود تردیدهایم و خبرهایی که درباره درز اطلاعات دوستانم از این مراکز می‌شنیدم، دوباره به مرکز مشاوره دانشگاه بازگردم. با وضعیت روحی بسیار بد و اورژانسی به مرکز مشاوره رفتم، اما برای آنها اصلا اهمیتی نداشت». «نیکا» از روند پذیرش و برخورد مسئولان مرکز مشاوره دانشگاه شهید بهشتی می‌گوید و تعریف می‌کند که چگونه به او پیشنهاد شد از تحصیل در دانشگاه انصراف دهد: «ابتدا یک جلسه نیم‌ساعته برگزار شد و در همان جلسه من از شدت فشارهای روانی‌ای که رویم بود گریه‌ام گرفت. بعد از این جلسه بدون حق انتخاب به یکی از درمانگرها ارجاع داده شدم. در جلسه از سوی روان‌شناس هیچ‌ همدلی‌ای حس نکردم و حتی به من گفتند اگر نمرات خوبی نداری یا حالت خوش نیست به این علت است که تو در حد تحصیل در دانشگاه شهید بهشتی نیستی و باید از دانشگاه بروی. بعد به یکی از روان‌پزشک‌های مرکز ارجاع داده شدم. او نیز انگار می‌خواست من را از سرش باز کند. در جلسه درباره افکار خودکشی‌ای که داشتم حرف زدم و از مشکلاتم گفتم، اما او بدون اینکه دقت زیادی کند در پنج دقیقه برای من دارو نوشت و مرخصم کرد». او که از دوستان خود درباره درز اطلاعات دانشجویان از مرکز مشاوره به بیرون شنیده بود، درباره احساس ناامنی در جلسات درمان می‌گوید: «دائما از من سؤالات شخصی پرسیده می‌شد، من هم در آن زمان که می‌دیدم چقدر درز اطلاعات شخصی افراد زیاد شده می‌ترسیدم به این سؤالات پاسخ دهم». «نیکا» که در خوابگاه دانشگاه شهید بهشتی ساکن بود، می‌گوید اگر کسی در این دانشگاه دست به خودکشی می‌زد، در صورت درمان و نجات، از خوابگاه اخراجش می‌کردند و این اقدام با استناد به تأییدیه‌ای بود که مرکز مشاوره می‌داد: «دانشجویانی که در خوابگاه خودکشی می‌کردند، پس از احیا و نجات به مرکز مشاوره ارجاع داده می‌شدند و زمانی که به وضعیت باثبات روانی می‌رسیدند با تأیید مرکز مشاوره از خوابگاه اخراج می‌شدند و این باعث مسائل زیادی برای دانشجویان در آن وضعیت روانی شده بود». «نیکا» حالا از دانشگاه شهید بهشتی انصراف داده و دیگر ادامه تحصیل نمی‌دهد.

مراکز مشاوره دانشگاه امن نیست

«سال 1401 بازداشت شدم و پس از آن حال روحی بسیار بدی داشتم. هم‌زمان به یک مشکل عاطفی هم دچار شدم و حالم بدتر شد، به همین علت اطرافیانم اصرار کردند که به روان‌شناس مراجعه کنم. تا قبل از آن پیش روان‌شناس و مشاور نرفته بودم. شروع به تحقیق کردم و فهمیدم هزینه مراجعه به روان‌شناس خیلی بالاست، در همین دوران چند نفر از دوستانم مرکز مشاوره دانشگاه را به من معرفی کردند». «محمد» از دانشجویان دانشگاه تبریز است. او می‌گوید همان دوستانی که مرکز مشاوره را به او معرفی کرده بودند، توصیه کردند به آنجا مراجعه نکنم: «دوستانم به من گفتند مراجعه نکن، چون خیلی امن نیست و بسیاری از افراد اطلاعات‌شان به بیرون درز کرده است. از آنجایی که آن زمان نزدیک به موعد رسیدگی به پرونده انضباطی‌ام در دانشگاه بود از مراجعه ترسیدم». اما او که از بحران‌های حاد عاطفی و روحی رنج می‌برد و توان پرداخت هزینه مراکز مشاوره آزاد و غیردانشجویی را نداشت، تصمیم گرفت به «مرکز مشاوره دانشگاه تبریز» مراجعه کند: «یک روز اتفاقی به مرکز مشاوره رفتم و همان هفته به من وقت دادند. در جلسه اول بازخورد خوبی نگرفتم و وقتی با دوستانم وضعیت جلسه را در میان گذاشتم، آنها نیز تأیید کردند که مشاوری که با او حرف زده‌ام رویکردی حرفه‌ای و درست ندارد». او می‌گوید مشکل اصلی فاصله‌های طولانی بین جلسات مشاوره بود که علنا روند درمان را دچار اختلال می‌کرد: «در ماه فقط یک جلسه و اگر مشکل حاد بود، دو جلسه وقت می‌دادند و به علت فاصله‌های متعددی که می‌افتاد پیگیری درمان خیلی سخت بود».

مشاوران به دنبال جمع‌آوری اطلاعات هستند تا درمان

«پردیس» دانشجوی دانشگاه تهران است. او دو بار به مرکز مشاوره دانشگاه رفته. بار اول برای طی‌کردن دوره پیش‌نیاز یک اردوی دانشجویی که بسیار رسمی و بی‌فایده بود و بار دوم برای یک مشکل شخصی؛ اما رضایتی از جلسات نداشته است. «پردیس» از تجمعات اعتراضی و بی‌اعتمادی دانشجویان به مرکز مشاوره دانشگاه تهران می‌گوید: «همان موقع که به مرکز مشاوره دانشگاه می‌رفتیم، چندباری جلوی مرکز مشاوره دانشگاه تهران تجمعات دانشجویی رخ داد در اعتراض به این مسئله که این مرکز بیشتر از کمک به دانشجویان، به دنبال تحمیل عقاید ایدئولوژیک خود و جمع‌آوری اطلاعات از دانشجویان است. در آن دوران من از فعالین صنفی بودم و وقتی از دانشجویان علت اعتراضشان را می‌پرسیدم برای مثال می‌گفتند یکی از هم‌اتاقی‌های ما را با استناد به پرونده مرکز مشاوره از خوابگاه اخراج کرده‌اند، یا یکی دیگر می‌گفت مشاوران مرکز ناامن هستند و به دنبال پیدا‌کردن نکاتی هستند تا با آن بتوانند برای دانشجویان پرونده انضباطی ایجاد کنند. این حرف‌ها خیلی با تجربه خودم از مرکز مشاوره مطابقت داشت؛ چون در جلسات مشاوره‌ای که خودم نیز داشتم می‌دیدم که سؤالات بسیار جزئی و بی‌ربط هستند و به‌ دنبال پیدا‌کردن چیزهایی از زندگی من هستند که خودم تمایلی به بیان‌ آنها ندارم».

دنیا همین است، خودت را وفق بده!

«دانشگاه شیراز» نیز مرکز مشاوره دارد. «زهرا» که در دوران کارشناسی دانشجوی این دانشگاه بود و به علت فشارهای روانی ناشی از دورشدن از خانواده و اضطراب‌های مربوط به تحصیل به مرکز مشاوره مراجعه کرده بود، از رفتار بد مشاوران این مرکز می‌گوید: «رفتارشان با من بسیار بد بود، وقتی از دغدغه‌ها و ناراحتی‌هایم گفتم، یکی از مشاوران به من گفت دنیا همین است و خودت را وفق بده. یکی از دیگر مشاوران نیز وقتی در حال گفت‌وگو بودیم، در حال آدامس جویدن بود و توجهی به من نداشت». او پس از دیدن این وضعیت و همین‌طور هشدار دوستانش، دیگر به مرکز مشاوره رجوع نکرد: «به علت این رفتارها و همین‌طور هشدار دوستانم مبنی بر اینکه مرکز مشاوره در مسائل سیاسی اطلاعات شخصی را در اختیار حراست می‌گذارد، دیگر سراغ مرکز مشاوره نرفتم».

انتظار طولانی و بی‌فایده

«ریحانه» از دانشجویان «دانشگاه الزهرا» است که پس از اعتراضات 1401 حکم تعلیق برایش صادر شد و پیش از اجراشدن رسمی آن از حضور در امتحانات منع شد. پس از تغییر دولت و لغو حکم کمیته انضباطی، او برای حذف نمرات صفری که در کارنامه‌اش به علت ممانعت حراست از شرکت او در امتحانات ثبت شده بود، از مسیرهای مختلفی اقدام کرد، یکی از این مسیرها مراجعه به مرکز مشاوره دانشگاه الزهرا بود...

 «دانشگاه مدعی شد که من خودخواسته سر امتحان حاضر نشده‌ام و ممنوع‌الورودی‌ اتفاق نیفتاده. همین‌طور پیشنهاد دادند که اگر یک متن مبتنی بر پشیمانی‌ام از رسانه‌ای‌کردن مسئله‌ام بنویسم و از دانشگاه الزهرا عذرخواهی کنم، در راه حذف‌شدن این نمرات صفر از پرونده تحصیلی‌ام همکاری می‌کنند. من پیشنهاد دانشگاه را قبول نکردم و تنها راهی که در آن زمان به ذهنم رسید، مراجعه به مرکز مشاوره دانشگاه بود». در دانشگاه الزهرا دو مرکز برای خدمات روان‌شناسی و مشاوره وجود دارد؛ «مرکز مشاوره دانشگاه الزهرا» که مرکزی مانند دیگر مراکز مشاوره دانشگاه‌های کشور است و «کلینیک روان‌شناسی و مشاوره دانشگاه الزهرا» که تا پیش از سال 1401 از کارآمدترین و باکیفیت‌ترین مراکز مشاوره و خدمات روان‌شناسی دانشگاه‌های کشور بود: «تا پیش از اعتراضات 1401 و قطع همکاری با بسیاری از اعضا و استادان دانشگاه، کلینیک روان‌شناسی و مشاوره که زیر نظر مدیر گروه روان‌شناسی دانشگاه و با حضور استادان خوب دانشکده مدیریت می‌شد، یک مرکز بسیار کارآمد و مؤثر بود. با وجود این کلینیک بیشتر دانشجویان اصلا از وجود مرکز مشاوره دانشگاه الزهرا خبر نداشتند یا آن را قبول نداشتند». اما «ریحانه» برای حل مشکل نمراتش باید به «مرکز مشاوره» مراجعه می‌کرد اما می‌گوید این مرکز نه‌تنها کمکی نکرد، بلکه او را در یک دوره انتظار طولانی و بی‌فایده قرار دادند. جز دانشگاه‌ها، جهاد دانشگاهی نیز مرکز مشاوره و خدمات روان‌شناختی‌ای با عنوان مخفف «جهت» دارد. این مرکز که در هر استان شعبه دارد، از دیگر مراکزی‌ است که به دانشجویان خدمات سلامت روان ارائه می‌دهد. «یکتا» در سال 1402 به این مرکز مراجعه کرد اما تجربه خوبی از این جلسات ندارد و می‌گوید: «چهار تا پنج ماه به این مرکز می‌رفتم اما وقت تلف‌کردن بود و جلسات شبیه یک قرار دوستانه برای غیبت‌کردن بود».

اطلاعات شخصی‌ به دست حراست می‌رسید

«نسترن» از دانشجویان قدیمی «دانشگاه کردستان» است که چندماهی‌ است در خارج از ایران به تحصیل ادامه می‌دهد. او از سال 1396 به علت تعرفه بالای خدمات روان‌شناسی در مراکز، در دفعات مختلفی به مرکز مشاوره دانشگاه کردستان مراجعه کرده بود. نسترن در سال 1401، در میان اعتراضات دانشجویان حضور داشت و چندین ‌بار به حراست دانشگاه احضار شد: «اواخر آبان 1401 حراست، یک روز صبح از ورود من به دانشگاه جلوگیری کرد و مرا به اتاق خود برد. در آنجا یکی از کارمندان حراست با لحنی به اصطلاح خودشان «پدرانه»، به من گفت علت شلوغ‌‌کاریت نخوردن قرص اعصاب است. مدتی از دارو استفاده کن و بعد به دانشگاه بیا که کاری نکنی برایت بد شود. درحالی‌که تنها دوستان صمیمی و مرکز مشاوره دانشگاه می‌دانستند من تمایلی به خوردن قرص‌های اعصاب ندارم. دقیقا چند هفته پیش از احضار به حراست، به مرکز مشاوره نرفتم و قرص‌ها را نخوردم. همین موضوع را با درمانگر دانشگاه مطرح کرده بودم». «نسترن» بعد از یک‌ ماه وقتی دوباره به حراست این‌بار به شکل تلفنی احضار شد، دیگر با «رفتار پدرانه» مواجه نبود. در این احضار کارمندان حراست با استفاده از اطلاعات موجود در پرونده‌اش در مرکز مشاوره دانشگاه، در حال تمسخر و فشار آوردن به او بودند: «به من گفتند پدرت خبر دارد در دانشگاه چه می‌کنی؟ می‌خواهی به او زنگ بزنیم و بگوییم بی‌حجاب در دانشگاه می‌گردی تا این‌بار که برگشتی شهرتان بازهم به خانه راهت ندهد؟». «نسترن» از این صحبت‌ها تعجب کرده بود و وقتی دوباره به مرکز مشاوره رفته بود از درمانگر پرسیده بود که چرا اطلاعات شخصی‌اش را به حراست داده‌اند، اما مشاوره تکذیب کرده بود.

در دانشگاه‌های دنیا چه خبر است؟

در ایالات متحده آمریکا، مراکز مشاوره دانشگاهی در بیش از 90 درصد دانشگاه‌ها زیر نظر انجمن روان‌شناسی آمریکا فعال هستند و به‌شکل 24ساعته امکان دسترسی به خدمات آنها فراهم است. در انگلستان مراکز مشاوره دانشگاهی زیر نظر انجمن ‌روان‌شناسی بریتانیا فعال‌اند. در اروپا نیز این مراکز به‌صورت گسترده در دانشگاه‌های معتبر وجود دارند. طبق مقاله منتشرشده در «مجله سلامت دانشگاه‌های آمریکا» در سال 2020، تا 40 درصد از دانشجویان دانشگاه‌های آمریکا به این مرکز مراجعه کرده‌اند و 83 درصد از آنها از خدمات دریافتی رضایت دارند. در مقاله‌ای که «مجله بریتانیایی راهنمایی و مشاوره» در سال 2021 منتشر کرده، نزدیک به 30 درصد دانشجویان دانشگاه‌های این کشور به مراکز مشاوره مراجعه کرده‌اند و نزدیک به 80 درصد آنها از این مراکز رضایت دارند. «محمدرضا» که دانشجوی دانشگاه soas لندن است می‌گوید: «پس از شروع دوران تحصیلم در این دانشگاه، با اضطراب اجتماعی دست و پنجه نرم می‌کردم. یک‌ روز موقع یک بحث کلاسی با وجود تسلط بر زبان انگلیسی در بیان بحث‌ به لکنت افتادم و نتوانستم حرف بزنم. پس از این اتفاق یکی از دوستان هم‌کلاسیم گفت می‌توانم به مرکز مراجعه کنم». در دانشگاه soas نام این مرکز، «مرکز مشاوره و رفاه دانشجویی» است، «محمدرضا» می‌گوید: «از سایت مرکز مشاوره دانشگاه وقت گرفتم، بعد از یک‌ روز برای جلسه اول من را دعوت کردند. در آن جلسه کاغذی امضا کردم که تعهد مرکز مبنی بر افشا نکردن اطلاعات بود، بعدها که درمانگرم عوض شد برای تحویل اطلاعاتم به درمانگر جدید نیز دوباره از من اجازه مکتوب گرفتند». او می‌گوید، پس از جلسه اولیه، شش جلسه دیگر نیز برای او برگزار شد: «کیفیت جلسات و تأثیر آن برایم بسیار بالا بود. من تجربه مراجعه به روان‌شناس را در ایران داشتم و در مرکز مشاوره دانشگاه soas با کیفیتی به خوبی همان روان‌شناس اما با قیمتی نزدیک به رایگان، خدمات دریافت کردم». «محمدرضا» می‌گوید با پایان جلسات، مرکز مشاوره ارتباطش را با او قطع نکرد: «تا مدت‌ها با من تماس گرفته می‌شد. یک بار نیز دعوت شدم و برای سنجش کیفیت جلسات از من سؤال‌هایی پرسیدند. در این مدت برای مشکل دیگری دوباره به این مرکز مراجعه کردم و تاکنون دو جلسه با درمانگری جدید نیز داشتم». او می‌گوید در دانشگاه آنها به علت تکثر قومی و فرهنگی دانشجویان، مرکز مشاوره برای جلوگیری از بروز تنش یا کاهش مشکلات ارتباطی دانشجویان، حضوری فعال دارد.

بهبود و بازسازی این مراکز: الزامی که دیده نمی‌شود

«مراکز مشاوره و بهداشت روان» که روی کاغذ قرار است در مواقع بحران روانی و عاطفی، مداخله‌گر باشند، حالا با آشکارشدن دسترسی حراست به اطلاعات شخصی دانشجویان، بی‌کیفیتی درمان‌گران و ناکارآمدی ساختارهای اجرائی، به بار مضاعفی بر دوش دانشجویانی تبدیل شده‌اند که به‌دلیل گرانی خدمات روان‌درمانی در بازار آزاد، به آنها مراجعه می‌کنند. بهبود و بازسازی این مراکز، در دورانی که نرخ خودکشی و مشکلات روان در دانشگاه-مانند باقی جامعه- به علت رشد فشارهای اقتصادی، اجتماعی و ... به شکل روزافزون در حال افزایش است، می‌تواند بدیهی‌ترین اقدام وزارت علوم و وزارت بهداشت، به‌عنوان متولیان رسیدگی و مدیریت دانشگاه‌ها باشد. اقدامی که آشکار است در کیفیت تحصیل دانشجویان سراسر کشور تأثیر مثبت می‌گذارد و از حوادث تلخی مانند خودکشی، جلوگیری می‌کند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.