|

دوران گذار در صنعت خودرو

لزوم تحول در شبکه ارزش صنعت خودرو

همه کسب‌وکارهای رسمی و مولد در دوران سختی به سر می‌برند. آنها که کالایی را تولید می‌کنند، این روزها با موانعی روبه‌رو هستند که حتی در زمان جنگ تحمیلی هم این حد از موانع وجود نداشته است: کمبود شدید حامل‌های انرژی، تعطیلی‌های پیاپی، کمبود شدید ارز و وجود انواع موانع برای تأمین ارز از راه‌های دیگر و... که امروز همه درمورد آن می‌دانند و لزومی به تکرار آنها نیست. این تابستان از نظر من در طول دوره کاری من (بیش از ۳۰ سال) بدترین تابستانی بود که دیدم.

دوران گذار در صنعت خودرو

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

امیرحسن کاکایی*

همه کسب‌وکارهای رسمی و مولد در دوران سختی به سر می‌برند. آنها که کالایی را تولید می‌کنند، این روزها با موانعی روبه‌رو هستند که حتی در زمان جنگ تحمیلی هم این حد از موانع وجود نداشته است: کمبود شدید حامل‌های انرژی، تعطیلی‌های پیاپی، کمبود شدید ارز و وجود انواع موانع برای تأمین ارز از راه‌های دیگر و... که امروز همه درمورد آن می‌دانند و لزومی به تکرار آنها نیست. این تابستان از نظر من در طول دوره کاری من (بیش از ۳۰ سال) بدترین تابستانی بود که دیدم. هنوز هم تمام نشده است. سه رویداد خیلی بد احتمالا در پیش‌رو است: رفتن ذیل فصل هفتم منشور ملل متحد، حمله مجدد رژیم کودک‌کش، قطعی گسترده آب. البته ان‌شاءالله که هیچ‌کدام از این اتفاقات نیفتد، اما به هر حال ما امسال خیلی چیزها دیدیم که فکرش را هم نمی‌کردیم.

اما جدای از این مشکلات مختص کشور ما و فضای کسب‌وکاری که در آن هستیم، دنیا با چالش‌های خیلی مهمی رو‌به‌رو است که آن‌هم تقریبا در طول تاریخ بی‌نظیر است. تغییرات در حد پارادایم‌شیفت یا همان تغییر کامل زمین بازی کسب‌و‌کار و حتی شیوه زندگی است. فناوری‌هایی مانند فناوری ارتباطات نسل جدید، فناوری محاسباتی و الگوریتم‌‌های هوش مصنوعی، فناوری‌های کاملا جدید ساخت و تولید و حتی فناوری‌هایی که تغییردهنده فضای خلاقیت و نوآوری هستند و شاید حتی جایگزین خلاقیت به مفهومی که تاکنون می‌شناخته‌ایم، می‌شوند، همگی بنیان‌افکن هستند و قواعد را زیرورو خواهند کرد. امروز جهانی‌سازی تقریبا مرده است و جهانی چند‌قطبی با اقتصادی مبتنی بر اقتصاد نظارتی (و نه سرمایه‌داری) بر جهان حکمفرما می‌شود. به‌زودی و خیلی آشکار ابر‌شرکت‌ها بر دولت‌ها و ملت‌ها حکم خواهند راند و آنها می‌گویند که چه چیزی خوب است و چه چیزی بد. حتی آنها به دانشگاه‌ها و آموزش و پرورش می‌گویند که چه چیزی باید تدریس شود و در چه زمینه‌ای بودجه برای تحقیقات هست. هر‌کسی هم که همراهی نکند، حتما در چرخ گوشت اقتصاد، له خواهد شد. البته مکان‌هایی مانند کره شمالی فعلا هستند که روزبه‌روز با دنیای مدرن مشکل بیشتر پیدا خواهند کرد و منزوی‌تر خواهند شد. 

اما هرکس بخواهد در این دنیای جدید در سطح بین‌المللی خود را با دیگران مقایسه کند و در یک رفاه نسبی به سر ببرد، قطعا باید یا در این نظام جدید مزیتی بزرگ داشته باشد یا در سلسله‌مراتب پایینی هرم قدرت قرار گیرد. در این سیستم جدید فقط چین و آمریکا هستند که حرفی جدی برای گفتن دارند، چون الزامات لازم از جمله ثروت، قدرت و ساختارهای لازم را دارند. البته جاهایی مانند ژاپن، اروپا و روسیه هم بازیکنان جدی هستند، اما بازی‌گردان، خیر. 

بدیهی است که هر‌یک از این قدرت‌های امروزی سعی می‌کنند که با سرمایه‌گذاری ملی خود جایگاه خود را بالاتر ببرند. اما فعلا در ۱۰ سال آینده، دو قطب اصلی تعیین‌کننده هستند: چین و آمریکا. بقیه باید به یکی از این دو قطب ملحق شوند؛ وگرنه هیچ‌کدام از این کشورهای مطرح در فناوری، ثروت و قدرت، توان سرمایه‌گذاری لازم را برای تبدیل‌شدن به قدرت سوم ندارند. کشورهایی مانند ما هم که اصولا دارای فناوری خاصی در زمینه‌های اقتصادی نیستند و فقط پیرو هستند و به‌همین‌دلیل در بازی رقابت بین‌المللی له خواهند شد و به‌همین‌دلیل ما در یک دوراهی قرار داریم: یا باید بازارها را باز کرد و نظاره‌گر له‌شدن صنایع و کسب‌و‌کارهای مولد ما بود تا از طریق صادرات مواد خام و نیمه‌خام و حامل‌های انرژی گذران زندگی کنند یا همچنان درها را بسته نگه داشت. البته با زحماتی که وکلای مجلس به‌‌ویژه در برنامه هفتم کشیده‌اند، راه اول ظاهرا بازتر است و ما در این مسیر گام نهاده‌ایم که معنی‌اش قطعا یک فشار سهمگین سونامی‌گون است که بیشتر صنایع ما را خرد خواهد کرد.

صنعت خودروی کشور هم از این امر مستثنا نیست. اما به نظرم این صنعت دچار چالش بزرگ‌تری است و دوران گذار سخت‌تری را طی خواهد کرد. به علت کارهایی که دولت‌ها و مجالس به‌ویژه در این هشت سال انجام دادند و ایران‌خودرو و سایپا را به ورطه ورشکستگی ظاهری و باطنی رساندند، امروز این دو خودروساز، نفس‌های آخر را می‌کشند و برای بقا تلاش می‌کنند. اما هم‌زمان دولت و مجلس فرش قرمز جلوی پای واردات انداخته است و چالش‌های زیاد اجتماعی درست می‌کند که کار این دو غول صنعتی را سخت‌تر می‌کند. از طرف دیگر دولت که مطمئن است دیگر نسخه‌هایش برای درمان این دو خودروساز و صنعت خودرو پاسخ نمی‌دهد، در حال واگذاری مدیریت و احتمالا مالکیت این دو خودروسازی است. بقیه خودروسازان هم که عملا مونتاژکار هستند و کار زیادی با زنجیره تأمین داخلی ندارند. این دو خودروساز هم خود‌به‌خود ناچار می‌شوند مسیر قبلی را کاملا تغییر دهند و کمربندها را محکم کنند تا بلکه بتوانند در مقابل این‌همه مشکلات داخلی و سونامی اقتصادی خارجی، مقاومت کنند. 

در‌این‌میان دو اتفاق بزرگ می‌افتد: قطعا این دو خودروساز کلا پوست خواهند انداخت و کاملا رویه‌ها و استراتژی‌های خود را تغییر خواهند داد. همچنین زنجیره تأمین دچار یک فشار عمیق خواهد شد که بعید است اکثریت آنها زیر بار این فشار تاب تحمل داشته باشند. نکته اینجاست که زنجیره تأمین باید هم‌زمان هم فشارهای داخلی را تحمل کند و هم فشارهای خارجی و هم خود را با مدیریت جدید خودروسازان منطبق کند. به عبارتی فشاری که روی قطعه‌سازان می‌آید، بیشتر از فشار روی خودروسازی است.

مثلا خودروسازی می‌تواند به‌سرعت تبدیل به مونتاژکاری حرفه‌ای شود که تنها مشکلش تأمین ارز است. اما قطعه‌ساز نمی‌تواند چنین کاری انجام دهد. قطعا چنین قطعه‌سازانی که بخواهند به سمت مونتاژ بروند، فورا بازنده خواهند شد، چراکه در مقابل قیمت‌های جهانی امکان ندارد که بهای تمام‌شده پایین‌تری ارائه دهند. حتی قطعه‌سازانی که انرژی‌بر هستند و زمانی دارای مزیت جدی رقابتی در برابر رقبای خارجی بودند، امروز به‌تدریج از دور خارج خواهند شد.

 پس بدیهی است که اتفاقاتی تاریخی در طی امسال و سال آینده برای این بخش از صنعت خواهد افتاد که همه دست‌اندرکاران را به چالش خواهد کشید و جز عده معدودی، بقیه از دنیای کسب‌وکار مربوطه محو خواهند شد. حال سؤال اینجاست که چه باید کرد؟ این سؤالی است که اگر عمری باشد، در مقالات بعدی به آن خواهم پرداخت.

* عضو هیئت‌علمی دانشکده مهندسی خودروی 

دانشگاه علم و صنعت ایران

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.