|

نشست آبی حزب ندای ایرانیان با حضور دکتر «مهدی زارع»، زمین‌شناس

فرونشست زمین امنیت، آب و آینده ایران را می‌بلعد

احزاب کمک کنند تا مردم و حاکمیت به سوی کاهش تخریب سرزمین حرکت کنند

در ادامه سلسله‌نشست‌های تخصصی حزب ندای ایرانیان با محوریت بحران آب و چالش‌های محیط‌زیستی کشور، این هفته دکتر مهدی زارع، زمین‌شناس، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم، میهمان این نشست بود. دکتر زارع در این جلسه با تمرکز بر پدیده نگران‌کننده فرونشست زمین، به تحلیل ریشه‌های آن در بحران مدیریت منابع آب و پیامدهای جدی این پدیده برای آینده زیست‌محیطی و زیرساختی ایران پرداخت.

فرونشست زمین امنیت، آب و آینده ایران را می‌بلعد

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

شرق: در ادامه سلسله‌نشست‌های تخصصی حزب ندای ایرانیان با محوریت بحران آب و چالش‌های محیط‌زیستی کشور، این هفته دکتر مهدی زارع، زمین‌شناس، استاد پژوهشگاه بین‌المللی زلزله‌شناسی و مهندسی زلزله و عضو وابسته فرهنگستان علوم، میهمان این نشست بود. دکتر زارع در این جلسه با تمرکز بر پدیده نگران‌کننده فرونشست زمین، به تحلیل ریشه‌های آن در بحران مدیریت منابع آب و پیامدهای جدی این پدیده برای آینده زیست‌محیطی و زیرساختی ایران پرداخت.

زارع در توضیح ریسک فرونشست زمین گفت: «فرونشست پدیده‌ای مهم است که در ایران، به‌ویژه در 50 سال اخیر، روز‌به‌روز با شدت بیشتری با آن مواجه شده‌ایم. این مخاطره در 20 سال گذشته به‌ شکلی پیش‌رونده توسعه یافته و متأسفانه شتاب آن افزایش یافته است، به‌ طوری که اکنون آسیب‌های درخورتوجهی به مناطق مختلف کشور وارد می‌کند».

او افزود: «فرونشست در اصطلاح علمی subsidence به تمام اشکال نشست زمین گفته می‌شود؛ چه به‌ صورت تدریجی در سطح گسترده دشت‌ها که معمولا ناشی از برداشت بی‌رویه آب‌های زیرزمینی است، و چه به‌ شکل فروچاله‌هایی که به‌ صورت نقطه‌ای و موضعی شکل می‌گیرند و ممکن است ناگهان در وسط یک خیابان شهری یک حفره بزرگ ایجاد شود و زندگی روزمره شهروندان را مختل کند».

زارع با اشاره به مقایسه شرایط ایران با دیگر کشورها گفت: «اغلب مناطقی که به‌عنوان پهنه‌های رخداد فرونشست شناخته می‌شوند، در کشورهایی با شرایط آب‌وهوایی مشابه ایران قرار دارند؛ کشورهایی مانند اسپانیا، چین، هند و بخش‌هایی از غرب آمریکا. در همه این کشورها، کمبود منابع آبی و پمپاژ بی‌رویه آب‌های زیرزمینی از دلایل اصلی وقوع فرونشست است».

او با تأکید بر نقش چاه‌های عمیق در تشدید این پدیده ادامه داد: «افزایش حفر چاه‌های عمیق باعث تسریع روند افت سطح آب‌های زیرزمینی شده است. این روند در ایران منجر به کسری حدود ۱۱۰ میلیارد مترمکعبی در منابع آبخوان‌ها شده که ۹۰ درصد آن تنها در ۲۵ سال اخیر رخ داده است».

این استاد دانشگاه درباره ارتباط میان پدیده فرونشست و تمرکز جمعیت توضیح داد: بخش عمده مسئله فرونشست به تمرکز شدید جمعیت در اطراف کلان‌شهرها، به‌ویژه پایتخت، بازمی‌گردد. بسیاری از شهرهای بزرگ کشور به‌دلیل عوامل اقتصادی، اجتماعی، و به‌ویژه کم‌آبی و خشک‌سالی، پرجمعیت‌تر از گذشته شده‌اند. در‌حال‌حاضر، تقریبا همه مراکز استان‌های ۳۱گانه با این پدیده مواجه‌اند، اما وخیم‌ترین وضعیت در تهران و شهرهای چندمیلیونی مانند مشهد، اصفهان، تبریز، کرج و شیراز دیده می‌شود که تراکم جمعیت در آنها، آسیب‌پذیری در برابر فرونشست را تشدید کرده است.

به گفته زارع، در تهران، مناطق ۱۵، ۱۷، ۱۸، ۱۹ و ۲۱ بیش از دیگر نقاط با مسئله فرونشست درگیرند. اما بحران تنها به شهر تهران محدود نمی‌شود؛ شهرستان‌های اطراف مانند ملارد، اشتهارد و شهر قدس در غرب استان، و نیز ورامین، قرچک، پیشوا و پاکدشت در شرق و جنوب‌ شرق، به‌ دلیل برداشت بی‌رویه از منابع آب زیرزمینی، افت سطح آب و رشد فزاینده جمعیت، با نرخ‌هایی از فرونشست مواجه‌اند که ایران را به رکورددار جهانی این پدیده تبدیل کرده است. او افزود: در‌حال‌حاضر، نشست سالانه بین ۲۰ تا ۲۵ سانتی‌متر در برخی مناطق ثبت می‌شود و در منطقه ۱۸ تهران، در سال ۱۴۰۳، فرونشست بیش از ۳۰ سانتی‌متر گزارش شده است. این میزان به‌ معنای آن است که در هر سه سال، زمین به‌ طور متوسط یک متر پایین می‌رود. در بسیاری از مناطق، حتی در مقیاس محله‌ای، این پدیده موجب ایجاد ترک‌های کششی، کج‌شدگی ساختمان‌ها و آسیب به سازه‌ها شده است.

زارع با اشاره به وضعیت نگران‌کننده غرب و جنوب‌غرب تهران ادامه داد: در این محدوده، حدود ۵۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز همچنان فعال هستند که زیرساخت‌ها و شریان‌های حیاتی ازجمله بزرگراه‌ها، خطوط راه‌آهن، جایگاه‌های سوخت، خطوط انتقال نفت و گاز، و بخش‌هایی از مترو را در معرض تهدید قرار داده‌اند. نشست زمین پدیده‌ای تدریجی است که به‌آرامی رخ می‌دهد و ازاین‌رو، بسیاری از آسیب‌های آن از دید مردم پنهان می‌ماند. بخش درخورتوجهی از این فرونشست‌ها با گسل‌های اطراف دشت غربی تهران در ارتباط‌اند و داده‌ها نشان می‌دهد که تغییرات در الگوی هدایت آب و میزان نشست، می‌تواند به تحریک گسل‌ها منجر شود. به‌ویژه، زلزله‌های ۲۰ آذر ۱۳۹۶ و ۱۳ اردیبهشت ۱۴۰۴ در ملارد و ماهدشت، به‌ نظر می‌رسد که با این تحریکات مرتبط بوده‌اند.

او در ادامه به رابطه مستقیم میان فرونشست و مهاجرت اشاره کرد و گفت: یکی از وجوه مهم این پدیده که امکان رصد زمانی آن وجود دارد، افزایش مهاجرت و رشد جمعیت در مناطق آسیب‌پذیر است. براساس آمار، در سرشماری سال ۱۳۹۵، جمعیت ثبت‌شده غرب استان تهران ۳۷۷ هزار نفر بود که تا پایان سال ۱۴۰۳ به ۴۲۰ هزار نفر رسیده است. همچنین در شهرستان ملارد، حدود ۵۰۰ هزار نفر به جمعیت افزوده شده‌اند. در مجموع، بررسی‌ها نشان می‌دهد که در بازه زمانی ۱۳۹۵ تا ۱۴۰۴، جمعیت غرب استان تهران حدود یک میلیون نفر افزایش یافته؛ رشدی که بی‌تردید بر شدت فرونشست اثرگذار بوده است.

او در ادامه با اشاره به یکی از بازدیدهای میدانی خود گفت: حدود دو سال پیش از جنوب دشت شهریار بازدیدی داشتم. در آنجا با چاهی مواجه شدم که بیش از ۳۰۰ متر عمق داشت، اما دیگر حتی آبی برای پمپاژ نداشت و به سنگ رسیده بود؛ عملا این چاه از کار افتاده بود. وقتی پرسیدم صاحب این چاه کجاست، پاسخ دادند که در آمریکاست؛ یعنی کل فرایند برداشت آب و استفاده از منابع زیرزمینی در نهایت به ثروتی بدل شده که اکنون خارج از کشور است، در‌حالی‌که آنچه برای ما بر جای مانده، دشتی نشست‌کرده و آبخوانی خالی است.

زارع در توضیح ارتباط میان فرونشست و احتمال زمین‌لرزه هشدار داد: اگر روند کنونی فرونشست ادامه یابد، باید در انتظار تسریع چرخه بازگشت زمین‌لرزه‌ها باشیم. برداشت گسترده از منابع آب زیرزمینی و نشست زمین می‌تواند عملا باعث کوتاه‌ترشدن دوره بازگشت زلزله‌ها شود. به‌ طور خاص، منطقه ۱۸ تهران در وضعیتی بسیار پرخطر قرار دارد و پهنه فرونشست از این منطقه به منطقه ۲۰ نیز امتداد می‌یابد. به‌عنوان نمونه، طرح ساخت استادیوم در شهر آفتاب که در همین ناحیه واقع شده بود -و در مجاورت گسل‌های فعال نیز قرار داشت- خوشبختانه به‌ دلیل کمبود بودجه اجرائی نشد؛ وگرنه با توجه به شرایط زمین‌شناختی منطقه، پیامدهای بسیار خطرناکی داشت.

او به تأثیرات روزمره فرونشست بر زندگی مردم نیز اشاره کرد و گفت: فرونشست زمین باعث ایجاد پدیده‌ای به‌نام «لوله‌زایی» می‌شود؛ به این معنا که کشاورز برای ادامه آبیاری و فعالیت، ناچار است به‌ طور مداوم لوله‌ها را به عمق بیشتری ببرد تا به منبع آب برسد. این مسئله، به‌ویژه در مناطق کشاورزی، هزینه‌های مالی و مشکلات معیشتی سنگینی برای مردم به همراه دارد.

زارع با اشاره به مشاهدات میدانی خود در جنوب شهرک اندیشه و شمال شهریار گفت: در سال ۱۴۰۰، ارتفاع سطح زمین در این منطقه را مستندسازی کردم. اگر نرخ فرونشست در این ناحیه را در بازه‌ای ۵۰‌ساله در نظر بگیریم، به‌وضوح می‌بینیم که در سال ۱۳۵۰، طبقه سوم یک آپارتمان در سطح زمین قرار داشته و اکنون در عمق قرار گرفته است. این یعنی زمین به‌ طور یکنواخت و تدریجی نشست کرده، بی‌آنکه این تغییرات در زندگی روزمره به‌وضوح دیده شوند.

او ادامه داد: در سال‌های اخیر، اقدامات متعددی برای ارزیابی میزان فرونشست و یافتن راهکارهایی برای کنترل آن در شهرهای مختلف کشور صورت گرفته است. در این مطالعات، از برداشت‌های میدانی شکاف‌های سطح زمین گرفته تا توسعه مدل‌های پیش‌بینی آینده با بهره‌گیری از هوش مصنوعی استفاده شده است. حتی در برخی موارد، مدل‌هایی طراحی کرده‌ایم تا مشخص شود اگر در محدوده‌ای خاص دچار فروچاله شویم، چه وضعیت ساختاری و مخاطراتی در انتظار آن ناحیه خواهد بود. این پژوهش‌ها نشان می‌دهد که خطر فرونشست، نه یک احتمال دور، بلکه بحرانی عینی و در حال وقوع است که باید برای آن چاره‌اندیشی شود.

زارع با اشاره به یکی از محورهای مهم پژوهشی سال‌های اخیر گفت: «ما تلاش کرده‌ایم با دقت بیشتری رابطه بین میزان نشست زمین و ایجاد تنش روی گسل‌ها را بررسی کنیم. برای نمونه، در زلزله ۲۰ آذر ۱۳۹۶ توانستیم نشان دهیم که این محدوده تحت تأثیر هم‌زمان زمین‌لرزه و نشست زمین بوده است». او افزود که مطالعات مشابهی نیز در جنوب‌ شرقی تهران و دشت ورامین انجام شده و در آنجا نیز نشست درخورتوجهی گزارش شده است. «در این منطقه، تجمع لرزه‌خیزی با سرعت نشست زمین همراه بوده که این الگو به‌ صورت کلاسیک در بسیاری از کلان‌شهرهای کشور دیده می‌شود».

زارع درباره وضعیت اصفهان گفت: «در شمال شهر اصفهان، چاه‌های عمیقی حفر شده و گزارش‌های سازمان نقشه‌برداری نشان می‌دهد که این منطقه با بیشترین میزان فرونشست مواجه است. البته بخش‌هایی از شهر اصفهان نیز تحت تأثیر این پدیده قرار دارند». او درباره زمین‌لرزه‌های اصفهان افزود: «اگرچه لرزه‌خیزی اصفهان پایین است، اما در مدت 20 سال اخیر دو زمین‌لرزه با بزرگی حدود چهار ریشتر در شمال شهر تجربه شده است. این موضوع درخور توجه است و بخشی از آن به توسعه صنایع گسترده‌ای مانند فولاد و سیمان در این منطقه بازمی‌گردد، همراه با افزایش جمعیت حدود سه‌میلیونی شهر و اطراف آن».

زارع درباره برداشت آب از دشت رفسنجان نیز توضیح داد: «دشت رفسنجان نخستین منطقه‌ای در ایران است که در سال ۱۳۵۶ رسما نشست زمین از آن گزارش شد و این پدیده همچنان با برداشت‌های کشاورزی ادامه دارد». او همچنین از فرونشست در شمال و شمال‌ غرب مشهد و دشت طوس یاد کرد و گفت: «دلیل اصلی این فرونشست‌ها، کاهش گسترده سطح آب زیرزمینی است».

یکی از موضوعات بسیار جدی که به آن پرداخته شده، نشست زمین در محدوده‌های میراث فرهنگی است. زارع به نشست‌هایی اشاره کرد که در نزدیکی محوطه‌های تاریخی نقش رستم و کعبه زرتشت در کنار دشت مرودشت رخ داده‌اند. به گفته او: «سوءمدیریت در این منطقه، به‌ویژه زهکشی‌های نامناسب، باعث شده در مسطح‌سازی اطراف کعبه زرتشت ترک‌های بزرگی ایجاد شود که گسترش آنها حفاظت از این میراث فرهنگی را با چالش جدی مواجه کرده است».

او در پایان به مشکل فروچاله‌ها نیز اشاره کرد: «در مناطقی مانند بم، کرمان و یزد، فروچاله‌ها عمدتا ناشی از تخریب قنات‌ها هستند، اما در زلزله سال ۱۳۸۲ بم، ما با پدیده فروچاله در شهر بروات، در مجاورت بم، مواجه شدیم که بخشی از مشکلات ناشی از نشست زمین بود».

دکتر زارع درباره تأثیر گرم‌شدن زمین و ذوب‌شدن یخچال‌ها بر منابع آبی و انتقال آب توضیح داد: «با آب‌شدن یخچال‌ها، سطح آب دریاها افزایش می‌یابد و طبیعی است که برخی سواحل مانند جزیره مالدیو بخش بزرگی از خود را از دست داده و غیرقابل سکونت خواهند شد. بنادر مهمی همچون لندن، نیویورک و توکیو نیز در معرض آسیب قرار می‌گیرند و بخش‌هایی از این مناطق توسعه‌یافته ممکن است دیگر قابل سکونت نباشند». او افزود: «اگر قرار باشد انتقال آب از اقیانوس‌ها انجام شود، افزایش سطح آب دریای عمان و خلیج فارس را نیز شاهد خواهیم بود. تنها راه امیدوارکننده در این شرایط، شیرین‌کردن آب دریا و انتقال آن است، گرچه هزینه بالایی دارد. به‌ عنوان مثال، سرمایه‌گذاری لازم برای هر کیلومتر از این پروژه‌ها حدود ۲۵۰ هزار دلار است».

زارع پیش‌بینی کرد: «اگر روند کنونی ادامه یابد، ظرف 20 سال آینده بخش‌های مهمی از فلات ایران با از بین رفتن آبخوان‌های دشت‌ها مواجه خواهند شد و بخش قابل توجهی از آنها خشک خواهند شد. در این شرایط، فقط با پروژه‌های انتقال آب می‌توان جمعیت را در این مناطق حفظ کرد. البته انتقال آب به همراه خود نیازمند برق و زیرساخت‌های گسترده‌ای است که هزینه‌های فراوانی دارد».

او در توضیح راهکار بلندمدت گفت: «یکی از راه‌حل‌های اساسی، اجرای جدی برنامه‌های آمایش سرزمین است که در آن انتقال جمعیت به مناطق ساحلی در دستور کار قرار گیرد. برای مثال، آقای پزشکیان چندین بار انتقال پایتخت به منطقه مکران را مطرح کرده است. اگرچه ممکن است بتوانیم امروز را با این چالش‌ها پشت سر بگذاریم، اما در درازمدت باید به فکر راه‌حل‌های اساسی باشیم. البته بودجه لازم باید از نهادهای بین‌المللی تأمین شود، ولی فعلا امکان تمرکز بر این موضوع وجود ندارد».

زارع در پاسخ به این پرسش که آیا مشکلات فرونشست ناشی از تغییر اقلیم است، تصریح کرد: «بله، این مشکلات به‌ صورت مستقیم و غیرمستقیم ناشی از تغییر اقلیم هستند. ایران یکی از کشورهای تولیدکننده گازهای گلخانه‌ای است که عامل گرم‌شدن زمین محسوب می‌شوند و در منطقه خاورمیانه رتبه اول را دارد. با این حال، ایران نخستین کشوری در این منطقه است که بیشترین آسیب را از تغییر اقلیم می‌بیند».

او ادامه داد: «علی‌رغم تغییر اقلیم، خشک‌سالی، گرم‌شدن زمین و کاهش بارش‌ها که همه در فرونشست مؤثرند، عمده مسئله ناشی از سوءمدیریت است. روند برداشت از منابع آب زیرزمینی، به‌ویژه با حفر چاه‌های متعدد، باعث تخریب منابع طبیعی و ملی ما شده است».

زارع راهکارهایی مانند تزریق مجدد فاضلاب را مطرح کرد و گفت: «در بسیاری از کشورهای جهان، روش‌های مختلفی برای مقابله با فرونشست اجرا شده است، مانند شهر توکیو که نمونه موفقی در این زمینه است، اما مهم‌ترین اقدام در کشور ما ممنوعیت پمپاژ بی‌رویه آب است».

او افزود: «مدرن‌سازی و توسعه در ایران، از قبل انقلاب تاکنون، به‌ صورت ناپایدار بوده است، به‌‌ویژه در حوزه منابع آب زیرزمینی و سطحی. آب در کشور ما یکی از مهم‌ترین منابع رانت محسوب می‌شود؛ هرجا قدرت و ثروت وجود دارد، آب هم آنجا متمرکز شده است، مثلا صنایع پرمصرفی مانند سرامیک که بیش از ۷۰ درصد آنها در دشت اردکان قرار دارند. این وضعیت، مشکل بزرگی است».

زارع با انتقاد از صادرات آب در قالب محصولات کشاورزی گفت: «ما با صادرات محصولاتی مانند هندوانه، عملا حجم بسیار سنگینی از منابع آبی کشور را صادر می‌کنیم که اتفاق خوشایندی نیست».

او در پایان تأکید کرد: «مهم‌ترین کاری که احزاب می‌توانند انجام دهند، کمک به افزایش مشارکت سیاسی مردم و حاکمیت برای کاهش تخریب سرزمینی است. شاید اگر چنین روندی شکل بگیرد، بتوان ظرف ۱۵ تا ۲۰ سال آینده به تدریج ساماندهی ایجاد کرد تا سرعت نشست زمین کاهش یابد و با سرمایه‌گذاری، فناوری‌های نوین و تعاملات بین‌المللی، زیرساخت‌هایی ایجاد شود که مناطق ساحلی توسعه یافته و محل تمرکز رشد جمعیت آینده قرار گیرند».

دکتر زارع درباره اهمیت امنیت ملی و ارتباط آن با مسئله فرونشست گفت: «فرونشست زمین یکی از تبعات بحران آب در ایران است، اما بحران آب تأثیرات تاریخی عمیقی نیز داشته است. این بحران باعث تغییر سرنوشت سلسله‌های باستانی شده؛ برای مثال سقوط ساسانیان و از بین رفتن سلطنت قاجار تحت تأثیر قحطی‌ها و خشک‌سالی‌های شدید و بیماری‌های همه‌گیر رخ داده است. بحران آب عملا زیرساخت‌ها و شهرها را تخریب کرده و می‌تواند حتی تمدن ایرانی را تهدید کند».

او بر ضرورت بهره‌گیری از نخبگان برای مدیریت این بحران تأکید کرد: «باید از بهترین نخبگان ایرانی کمک گرفت و ابعاد مختلف این مسئله کلان و پیچیده را با توان علمی پیش ببریم. این کار نیازمند بررسی دقیق و گره‌گشایی مرحله‌به‌مرحله است و صرفا با فشارهای سیاسی یا تغییرات مدیریتی قابل حل نیست. متأسفانه در سال‌های اخیر روند توسعه ناپایدار به‌ طور پیوسته ادامه داشته و مدیریت‌ها نیز ناکارآمد عمل کرده‌اند».

زارع در ادامه با بیان اینکه «جایی که فرونشست زمین رخ داده، به عنوان آبخوان از بین رفته و بازگرداندن آن بسیار پرهزینه و در اغلب موارد غیرممکن است»، افزود: «نمونه‌ای مانند برج پیزا وجود دارد که با میلیون‌ها دلار هزینه حفظ شده و به جاذبه گردشگری تبدیل شده است، اما این موارد استثنایی‌اند».

او در توضیح ساختار مدیریتی این حوزه گفت: «سازمان نقشه‌برداری کشور، زیر نظر سازمان برنامه و بودجه، متولی پایش فرونشست زمین است، اما جنبه‌های مختلف فرونشست، به‌ویژه در مناطق شهری، به وزارت راه و شهرسازی مربوط می‌شود. متأسفانه در سال‌های اخیر این موضوع به صورت جدی پیگیری نشده و نیروهای به‌ کار گرفته‌‌شده، تخصصی نیستند و بیشتر سیاسی هستند».

زارع تأکید کرد: «باید همه مسائل مرتبط با مخاطرات زمین‌شناختی به صورت یکپارچه و جامع بررسی شود. در استان‌ها نیز اداراتی برای این کار تشکیل شده‌اند که بیشتر جنبه اجرائی و سیاسی دارند و اغلب می‌گویند بودجه کافی برای کار ندارند. بخشی از مشکل، رقابت میان این ادارات در حوزه تخصصی فرونشست زمین است».

در پاسخ به پرسشی درباره بدترین سناریوی ایران در 10 سال آینده، دکتر زارع گفت: «چند ماه پیش در مقاله‌ای شرایط ایران در سال ۱۴۲۰ را بررسی کردم. بر اساس داده‌های موجود و با کمک هوش مصنوعی، پیش‌بینی کردم که اگر جمعیت ایران حدود صد میلیون نفر باقی بماند، بین ۵۰ تا ۷۰ میلیون نفر تحت تأثیر مستقیم مشکلات ناشی از بحران آب قرار خواهند گرفت. کمبود آب شرب، آلودگی‌ها و گسترش بیماری‌های مرتبط با سیستم ایمنی بدن از جمله پیامدهای این بحران است که می‌تواند به تدریج بخش زیادی از جمعیت را گرفتار کند». او افزود: «در حال حاضر، حدود ۸۰ درصد آب تهران و کرج از طریق پمپاژ چاه‌های عمیق تأمین می‌شود؛ چراکه آب کافی حتی برای شرب مردم در دسترس نیست. مسئولان وزارت نیرو نیز اذعان دارند که اگر این روند ادامه یابد، ممکن است در روز فقط دو ساعت آب در اختیار مردم قرار بگیرد، وضعیتی که قابل قبول نیست».

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.