|

دوراهیِ بعد از جنگ

بالاخره این موشک‌پراکنی‌ها تمام می‌شود. بالاخره دو طرف می‌نشینند، مستقیم یا غیرمستقیم به توافق می‌رسند ‌که روی هم آتش نریزند، بگذریم. مقابله با بمب و موشک بالاخره تمام می‌شود، اما جنگ‌ نه. جنگ میان دو رقیب همیشه جریان دارد؛ در شکل و فرم‌های مختلف؛ میان دو کشور، در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی. در تصاحب سهم بیشتری از منابع و امکانات جهانی.

 دوراهیِ بعد از جنگ

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

 بالاخره این موشک‌پراکنی‌ها تمام می‌شود. بالاخره دو طرف می‌نشینند، مستقیم یا غیرمستقیم به توافق می‌رسند ‌که روی هم آتش نریزند، بگذریم. مقابله با بمب و موشک بالاخره تمام می‌شود، اما جنگ‌ نه. جنگ میان دو رقیب همیشه جریان دارد؛ در شکل و فرم‌های مختلف؛ میان دو کشور، در عرصه‌های سیاسی و اقتصادی. در تصاحب سهم بیشتری از منابع و امکانات جهانی. هرچند دو کشور به ظاهر دوست باشند و به روی هم لبخند بزنند، اما از آن‌رو که همیشه پشت ملت خویش و حداکثرسازی منافع ملی‌شان ایستاده‌اند، همیشه نزاعی پنهان است. به این شکل، پیروزی‌ها هم فقط به تعداد موشک‌های شلیک‌شده و ساختمان‌های تخریب‌شده از طرف مقابل قابل ارزیابی نیست، بلکه ملاک اصلی و اساسی در دنیای جدید، میزان رشد اقتصادی و کسب اعتبار جهانی است. درست مانند همان دو رقیب دوران مدرسه و محله کودکی که آن روزها با زد و خورد مقابل هم می‌ایستادند و هنگامه بزرگسالی، با افزایش امکانات و برخورداری‌های مالی و اجتماعی خود را به رخ می‌کشند. غرض اینکه گرچه تهاجم اخیر با تدبیر عوامل سیاسی و دلاوری نیروهای نظامی و برتری ما نسبت به دشمن‌ متجاوز به ظاهر خاتمه یافته یا اینکه به‌زودی خاتمه می‌یابد، منازعات سیاسی و اقتصادی همیشه پابرجاست. حال، حاکمیت و مردم ما دو راه پیش‌رو دارند؛ اینکه به سمت هم‌گرایی و پیشرفت حرکت کنیم یا به سمت واگرایی و پسرفت. پاسخ به این مسئله پیچیده است و به عوامل متعددی بستگی دارد که برخی از آنها را بیان می‌کنیم.

در شرایطی که جنگ به پایان برسد و ایران با یک مدیریت بحران قوی، سیاست‌های اصلاحی و رویکرد ملی‌گرایانه به سمت بازسازی حرکت کند، هم‌گرایی و پیشرفت میسر است. اتحاد ملی پیش‌آمده از دل جنگ در میان حکومت، گروه‌های سیاسی و اقشار مختلف مردم محرک اصلی این مسئله است. چنانچه گفتمان حاکم بر جامعه پس از این با محوریت منافع ملی باشد، اجماع گسترده‌تری میان حکومت، مردم و نخبگان شکل می‌گیرد. همچنین اگر جنگ منجر به اصلاحات سیاسی، کاهش نفوذ افراطی‌ها و روی کار آمدن مسئولان و دولت‌های کارآمدتر شود، زمینه برای پیشرفت فراهم می‌شود. دولت‌های پس از این باید به سمت بازسازی اقتصادی با مشارکت‌های بین‌المللی حرکت کنند. اگر ایران پس از جنگ به سمت عادی‌سازی روابط با جهان برود و از کمک‌های بین‌المللی برای بازسازی استفاده کند، اقتصاد بهبود می‌یابد. بازترشدن فضای سیاسی برای احزاب، اتحادیه‌ها و رسانه‌ها، به شکلی که مردم بتوانند در تعیین سرنوشت کشور نقش بیشتری داشته باشند، انسجام اجتماعی را افزایش می‌دهد. در مقابل اگر جنگ منجر به فروپاشی ساختارهای سیاسی و اقتصادی شود، ممکن است جامعه به سمت هرج‌ومرج پیش برود. از طرفی جنگ می‌تواند تحریم‌ها را تشدید کرده و باعث فرار سرمایه‌ها شود که منجر به گسترش فقر و ناامیدی می‌شود. اگر گروه‌های مختلف سیاسی، قومی و مذهبی به جای حفظ اتحاد، به تقابل روی آورند، احتمال واگرایی جامعه افزایش می‌یابد. اکنون این دوراهی پیش‌روی حکومت و جامعه ایرانی است. اگر حکومت با تغییر مثبت در ساختار همراه باشد و مردم حول محور منافع ملی متحد شوند، امکان هم‌گرایی و پیشرفت وجود دارد، اما اگر جنگ، منجر به تشدید بحران‌های سیاسی، اقتصادی و امنیتی شود، خطر واگرایی جدی است.

تجربه‌های تاریخی نشان می‌دهد ‌کشورهایی که پس از جنگ توانسته‌اند با اصلاحات داخلی و اجماع ملی به ثبات برسند (مثل آلمان و ژاپن پس از جنگ جهانی دوم)‌ پیشرفت کرده‌اند، اما کشورهایی که درگیر منازعات داخلی و انقباض فضای سیاسی و اجتماعی از سوی حکومت‌ها شده‌اند، با واگرایی مواجه بوده‌اند. تعیین‌کننده‌ترین عامل، رفتار حکومت و واکنش مردم است.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.