برای «ریحانه یاسینی» در چهارمین سال رفتن بیبازگشتش
من از یادت نمیکاهم...
تا بر فراز این شب غمناک/ امید روشنی را/ با ما نگاه دارد ﻫ.ا.سایه


به گزارش گروه رسانهای شرق،
حمیدرضا محمدی
تا بر فراز این شب غمناک/ امید روشنی را/ با ما نگاه دارد
ﻫ.ا.سایه
این روزها بیشتر از قبل به جای خالی او، این رفیق فقید فکر میکنم که اگر مانده بود، حالا ٣٢ساله بود و باتجربهتر از آنروزهای همکاری، در این جنگ لعنتی، سراغ سوژههای ناب و خاص میرفت و از درد مردم جنگزده مینوشت. ریحانه جوان افتاد، خیلی جوان. از جوانترینهای آن ارابه لعنتی مرگ بود. سرو روان و رعنای ما، در آغاز راه بود، پر از امید، پر از آرزو، پر از شوق و شور زندگی و پر از فکر فردا که همهمان در فراق پرسوزوگدازش جملگی ماغ کشیدیم. آخر ٢٨سالگی سنی نبود برای مردن، آنهم مرگی چنین مذبوحانه و مغبونانه و آن هم برای او که چقدر نقشه داشت برای آیندهاش، برای ایرنا ٢۴ که سردبیرش بود و برای روزنامهنگاریاش.
او شاید از جوانترین کسانی بود که در تاریخ رسانه ایران سردبیری مجموعهای را برعهده گرفت و چه درست و دقیق و صحیح از پسِ آن برآمد. سرمایهای بود برای خودش. کوشید اجتماعی از روزنامهنویسان تازهکار و پرسابقه را گرد آورد و ترکیبی از جوانی و تجربه را بچیند و بیافریند. او سرشار و سراسر بود از انگیزه. چراغهای تحریریه را خود صبحها روشن و شبها خاموش میکرد.
با آنکه اتاقی داشت، دوستتر میداشت کنار بچهها بماند و بنشیند. همین هم، همدلی و همافزایی را فزونی بخشید. آغوشی چنان گشوده داشت که برای تکتک بچهها بسان یک خواهر بود، نه یک همکار؛ بیادا و بیریا و بیدریغ. برای تولید هر ویدئویی، در هر حوزه خبری، پر از ایده بود؛ از نگارش و تنظیم تا تدوین و انتشار. همین هم بود که دلش خواست در آخرین سفر کاریاش، که واپسین سفر عمرش هم شد، خودش باشد و برود. سفری بیبازگشت که خود خبر شد. رفتنش پس از چهار سال هنوز که هنوز است، به باورمان نیامده است. هنوز درک و فهمش نکردهایم. انگاری هنوز نفهمیدهایم که او دیگر نیست. یکی باید از خواب بیدارمان کند یا بزند توی صورتمان تا به خودمان بیاییم. ما هنوز داغیم، داغ او ؛ اما فکر نمیکنم به این زودیها سرد شود. اصلا مگر مرگ جوانی برنا و رعنا و فتا هیچگاه کهنه میشود؟ استعدادی بود که شکوفا شد اما ناکام ماند؛ کامل بود اما کامل نشد؛ به پایان نرسید اما پایان یافت.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.