پیچیدن بوی تعفن یک قاعده در فضای ایران
اگرچه وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، تنها خرد و عقل و برتری ادراکی او است، اما همین خرد، عقل و برتری ادراکی، برای دو مقصد و دو منظور ناهمگون میتواند به کار گرفته شود؛ یعنی سعادت یا شقاوت. براساس این، دو راه پیشروی بشر است؛ راه اخلاقمداری یا راه اخلاقستیزی. همه دستاوردهای معرفتی انسان نیز در گستره اجتماعی براساس رابطه و نسبت او با اخلاق و اخلاقیات معنا میشوند و تجلی مییابد؛ حتی عبادت و آثار آن.

به گزارش گروه رسانهای شرق،
اگرچه وجه تمایز انسان از دیگر موجودات، تنها خرد و عقل و برتری ادراکی او است، اما همین خرد، عقل و برتری ادراکی، برای دو مقصد و دو منظور ناهمگون میتواند به کار گرفته شود؛ یعنی سعادت یا شقاوت. براساس این، دو راه پیشروی بشر است؛ راه اخلاقمداری یا راه اخلاقستیزی. همه دستاوردهای معرفتی انسان نیز در گستره اجتماعی براساس رابطه و نسبت او با اخلاق و اخلاقیات معنا میشوند و تجلی مییابد؛ حتی عبادت و آثار آن.
اگر انسان، اخلاقی بیندیشد و نیز همه ذهنیات خود را اخلاقمدارانه عینیت بخشد، تا اعلی علّیین مراتب والایی و تعالی، میبالد و فرا میرود و اگر با اخلاق به ستیز برخیزد، به اسفل اسافلین حیوانیت فرو میغلتد، تا آنجا که هیچ حیوانی را در وحشیگری نمیتوان با او همپهلو دانست. چنین موجودی، گوی درندگی و خونخواری از همه درندگان و سبعان خواهد ربود.
پایگاه و جایگاه اخلاق در زیست انسانی آنچنان است که حتی اگر کسی گاهی به اختیار یا به فریبخوردن، از کرانگی اخلاقیات پا برون نهد، در ذهن و فکر خویش آن کار را پسندیده و شایسته نمیداند و حتی بیاخلاقترین انسانها نیز نمیخواهند بهعنوان انسانی بیاخلاق شهره و معروف شوند؛ مگر استثنائاتی. از اینرو است که همه زورگویان، تعدیگران و خونریزان گذشته و امروز سعی در ساختن چهرهای اخلاقی از خود دارند و اوج رذالت و فریبندگیشان آنجاست که سعی در ایدئولوژیککردن و وجاهتبخشی به هنجارشکنیهای اخلاقی یا اخلاقستیزیهای خود دارند. این کار در گذشته نیز انجام میگرفت، اما امروزه در قالبهای گوناگون رسانهای، ارتباطی، زبانی و روانشناختی، در پی فریب انسان و تسخیر توجه، اختیار، ذهن و حقوق او است. یکی از دشمنان اخلاق که آن را در چهارمیخ اسارت به بند میکشد، منافع شخصی یا گروهی است؛ زیرا هنگام کسب منفعت، گاهی احساس و هیجانات انسان یا حتی مطامع او برانگیخته میشود و اگر اینها سرکوب یا کنترل نشوند، آتش به اخلاق و اخلاقیات میافکنند. در جنگ نیز بنا بر اقتضائات ذاتی آن، این ویژگی هیجانی و احساسی و قدرتطلبانه منفعتخواهی تا چند برابر افزون میشود و رعایت اخلاقیات را دشوار اما ارزش اخلاقمداریها را نیز برجستهتر و تحسینبرانگیزتر میکند. از آنرو است که در طول تاریخ، بیاخلاقیها در جنگ، نمود و بروز بیشتری داشتهاند و اخلاقمداریهای طرفین جنگها نیز بیشتر به چشم آمدهاند. اگر بتوان یک مجموعه نظری و عملی را بهعنوان اخلاق جنگ در نظر گرفت و آن را شاخهای از اخلاق هنجاری و کاربردی دانست، این مجموعه از گذشتههای دور تاکنون دارای بنیادهای فکری و اصول خاص خود است که از اندیشهای به اندیشه دیگر ممکن است دگرگون باشد، اما بنیاد و روح آن که آسیبنرساندن به غیرنظامیان و کاهش تلفات و آسیبهای جنگی است، بین تفکرات گوناگون یکسان است؛ هرچند میزان تعلق و پایبندی به آن متفاوت باشد. بسیاری از نیکنامان و صلحطلبان یا دفاعکنندگان تاریخ نیز براساس رفتارشان در جنگ ارزیابی و سنجیده شدهاند و همینطور بدنامان و تجاوزگران.
در دنیای امروز که قوانین گوناگونی ظاهرا بر عرصه بینالمللی حاکم است تا آسیبهای جنگی را کم کند یا حتی از بروز جنگ جلوگیری کند، باز آنچه در واقعیت میبینیم، دیگرگونه از آن قوانین است و گویی این قوانین قدرت اجرا و اعمال ندارند. اینجا دوباره پای اخلاق به میان میآید و اهمیتی که انسان امروز و جهان امروز باید برای آن قائل باشد. انسانها باید با نگاهی دقیق و زیرکانه همه سیاستمداران، حاکمان و فرماندهان را زیر نظر بگیرند تا آنانی که دنیایی پر از صلح و امنیت را برای بشر نمیخواهند، شناخته و از عرصه محبوبیت و مقبولیت کنار گذاشته شوند. ننگ است برای انسان امروز که ظالمی یا خونریزی را نشناسد و به پیروی از او برخیزد یا حتی در مقابل او سکوت کند. یکی از هنجارشکنترین و اخلاقستیزترین نیروهای نظامی دنیای امروز ما رژیم صهیونیستی است که چون یک عفونت جهانی، صلح دنیای امروز را بیمار کرده است. سکوت و رفتار همپیمانانش نیز همپای رفتار خود او، خشمبرانگیز و ناپذیرفتنی است. این رژیم به سرکردگی نتانیاهو، پس از کشتن هزاران کودک بیگناه که ننگ آن بر پیشانی صهیونیسم جهانی و مدعیان حقوق بشر خواهد ماند، پس از ویرانکردن خانهها و بیمارستانها و مدارس در غزه، پس از کشتن چندین خبرنگار بیگناه، در بامداد جمعه پا در مهلکهای نهاد که نهتنها بیش از همه اشتباهات گذشتهاش او را هلاک خواهد کرد، چهره او را نیز منفورتر از گذشته کرد. رژیم صهیونیستی در طول جنگ با غزه از بمباران و کشتار اماکن و مردم غیرنظامی باز نایستاد و همواره در کوشش برای توجیه این جنایات و پافشاری بر آنها بوده است و این اعمال شنیع را از آثار حقیقی و ضمنیات ایجاد صلح میخواند.
سادهلوحانه است اگر باور کنیم که نتانیاهو در جنگ با غزه هیچ راهی برای کاستن از تعداد تلفات و نکشتن کودکان و بمباراننکردن اماکن درمانی و آموزشی نداشته است.سادهلوحانه است اگر بپذیریم که این کودکشیها و این تخریبگریها صرفا برای ایجاد صلح است و ایجاد صلح هیچ راهی جز این بیراهه خونبار انسانسوز و انسانیتگداز ندارد. امروز دیگر نمیتوان به وجود یک قاعده و یک تفکر برتری نژادی در سینه و ذهن صهیونیستها شک کرد.
رفتارهای این رژیم هیچ توجیهی جز باور آنها به برتری نژادی ندارد. بماند به یادگار برای آنان، استثنائاتی که میپندارند توهمات سلطنتطلبانه ظاهرا ملی خود را میتوانند به یاری دستان شوم صهیونیستی تحقق بخشند.
آری، کودککشی، غیرنظامیکشی و تعدیگری، «قاعده جنگ» یا «قاعده حیات» صهیونیستی است؛ قاعدهای که بوی تعفن آن این بار نهفقط در غزه بلکه در فضای ایران نیز پیچید.
افزون بر جرم تعدی به حریم ایران و به شهادت رساندن سرداران و نخبگان، کشتن کودکان بیدفاع و بیگناه که در خواب آرمیده بودند، به منفورشدن بیشازپیش این رژیم و سرکردگان آن نزد ایرانیان انجامید و باطن خندههای صهیونیستی را نیز برای برخی از هموطنان ما و نیز مردم جهان آشکارتر کرد. باطنی که پیوسته نتانیاهو با فریبکاری و ظاهرنمایی میخواهد آن را از چشم ایرانیان مخفی کند. اما نقاب از چهره نتانیاهو این بار در کوچه و خیابانهای ایران به زمین افتاد.
اشتباه محاسباتی نتانیاهو و دوستانش این بار دیگر محدود به اشتباهات محاسباتی نظامی نیست؛ او در کلیت امر به دام خطا افتاده است و در آن خواهد شکست.
افزون بر صفبستن ملت ایران در صفوف همبستگی و میهنخواهی در مقابل دستدرازی دشمنان امروزین ایران، نتانیاهو نمیدانست ملتی که هزارههای دینورزی و دنیاافروزی را در تاریخ خود دارد و از هر آتش حیله و تجاوزی، سیاوشانه، جهیده، روییده و بالیده است، آنهم به سربلندی و جاودانگی، نهتنها از هیچ آتشی نمیهراسد، بلکه آمال و مطامع دشمنان خود را به آتش میکشد. او نمیدانست ملتی که آرمان عدل علوی و سوگ حسینی را در سینه دارد، با آنکه دنیای پر از صلح را آرزو میکند، پای از هیچ میدانی پس نمیکشد و سنگاندازی هیچ دشمنی به سرزمین خویش را برنمیتابد و همواره بر دشمن میخروشد و او را میخراشد. او نمیدانست، اما خواهد فهمید... .
تا هست چنین است و تا باد چنین باد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.