• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    واکاوی آینده روابط ایران با آژانس، اروپا و آمریکا ‌ در گفت‌وگو با سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی

    توپ هسته‌ای در زمین اروپا و آمریکا‌

    در آستانه نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ (۹ ژوئن ۲۰۲۵)، انتشار گزارش محرمانه آژانس درباره برنامه هسته‌ای ایران، فشارهای سیاسی علیه تهران را شدت بخشیده است.

    توپ هسته‌ای در زمین اروپا و آمریکا‌

    در آستانه نشست شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ (۹ ژوئن ۲۰۲۵)، انتشار گزارش محرمانه آژانس درباره برنامه هسته‌ای ایران، فشارهای سیاسی علیه تهران را شدت بخشیده است. این گزارش مدعی است ایران تا ۲۷ اردیبهشت ۱۴۰۴،  ۴۰۸.۶ کیلوگرم اورانیوم غنی‌شده ۶۰‌درصدی ذخیره کرده که نسبت به فوریه (۲۷۴.۸ کیلوگرم) ۱۳۳.۸ کیلوگرم افزایش یافته است. رویترز ادعا می‌کند ایران در سایت‌های  لویزان-شیان، ورامین و تورقوزآباد فعالیت‌های اعلام‌نشده داشته و نورمن مدعی است ایران سوخت کافی برای  «۱۰ بمب هسته‌ای» دارد. رافائل گروسی این اقدام را «نگران‌کننده» خوانده و خواستار همکاری کامل ایران شده است. ایران این اتهامات را رد می‌کند و تأکید دارد برنامه‌اش صلح‌آمیز و تحت نظارت گسترده آژانس (۴۵۰ بازرسی در ۲۰۲۴) است. افزایش غنی‌سازی، پاسخی به خروج آمریکا از برجام و عدم تعهد اروپا بوده است. بنیامین نتانیاهو گزارش را نشانه «برنامه تسلیحاتی» ایران خوانده است؛ ادعایی از سوی تنها دارنده سلاح هسته‌ای منطقه. به گزارش رویترز، آمریکا با حمایت بریتانیا، فرانسه و آلمان (E3) پیش‌نویس قطع‌نامه‌ای را برای محکومیت ایران به دلیل «نقض تعهدات پادمانی» آماده کرده است که برای اولین بار در ۲۰ سال گذشته چنین اتهامی را مطرح می‌کند. این قطع‌نامه که در نشست شورای حکام بحث خواهد شد، می‌تواند پرونده ایران را به شورای امنیت ارجاع دهد و مذاکرات تهران-واشنگتن را مختل کند. ایران به اروپا هشدار داده به هر تشدید تنش، با اقدامات هسته‌ای پاسخ خواهد داد و این فشارها را گامی به سوی مکانیسم ماشه می‌داند. عباس عراقچی توقف غنی‌سازی را غیرقابل‌ قبول خوانده است. هرگونه قطع‌نامه می‌تواند مذاکرات عمان را به بن‌بست بکشاند. 

    به منظور بررسی سناریوهای پیش‌روی روابط ایران با آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، تروئیکای اروپا و ایالات متحده آمریکا و نیز تبیین آینده مذاکرات هسته‌ای تهران‌-‌واشنگتن و معادلات پس از احتمال فعال‌شدن مکانیسم ماشه، پای گفت‌وگو با سیدجلال دهقانی‌فیروزآبادی نشسته‌ایم تا ارزیابی رایزن فرهنگی اسبق ایران در امارات متحده عربی و دبیر علمی کنفرانس امنیتی تهران را در این ارتباط جویا شویم. متن پیش‌رو ماحصل گپ‌و‌گفت با رئیس پیشین دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبایی است که از نظر می‌گذرانید.

       

    ‌سرانجام پس از مدت‌ها انتظار، گزارش درخواستی تروئیکای اروپایی از آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در زمینه فعالیت‌های هسته‌ای ایران منتشر شد. هرچند از قبل می‌توانستیم این برآورد را داشته باشیم که احتمالا آژانس، گزارش مثبتی از همکاری‌ها با تهران نخواهد داشت، اما مطرح‌شدن برخی نکات و بازکردن برخی پرونده‌های مختومه در این گزارش، قطعا تبعات گسترده‌ای را برای نشست فصلی شورای حکام دربر دارد. از نگاه شما، نکات برجسته گزارش جامع آژانس شامل چه مواردی است؟

    به نظر من گزارش جامع آژانس بین‌المللی انرژی اتمی چند ویژگی و مشخصا سه مشخصه بارز و حائز اهمیت دارد؛ نخست آنکه از ۲۰ سال پیش، یعنی از سال ۲۰۰۵ تا به اکنون این اولین بار است که در گزارش آژانس بین‌المللی انرژی اتمی دوباره به نقض تعهدات عدم اشاعه ایران اشاره شده است و این نکته بسیار اهمیت دارد. چون در سال ۲۰۰۵ هم یک سلسله گزارش‌های مشابه منتشر و قطع‌نامه آژانس مصوب شد و پس از آن بود که در سال ۲۰۰۶، پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شد. پس در این دو دهه شاهد این نوع عبارات در گزارشات آژانس و اشاره به موضوع نقض تعهدات عدم اشاعه ایران نبودیم. نکته مهم دیگر این است که در گزارش جامع آژانس دوباره موضوع ابعاد نظامی احتمالی برنامه هسته‌ای ایران، موسوم به PMD  (possible military dimensions‌) مطرح و این پرونده باز شده است.

    در این گزارش جامع برخی از سایت‌ها و مراکز هسته‌ای و مشخصا شیان‌-‌لویزان، ورامین و ترقوزآباد به معادلات قبل از سال ۲۰۰۳ میلادی ارتباط داده شده و بدون ارائه هیچ مدرکی، آژانس مدعی است این مراکز هسته‌ای که ایران اطلاعات آن را به آژانس نداده، بخشی از همان تحرکات ساختارمند تهران در حوزه ابعاد احتمالی نظامی هسته‌ای بوده است. این نکته به نظر من یکی از منفی‌ترین و مخرب‌ترین ابعاد گزارش جامع آژانس است. نکته سوم این است که در گزارش جامع مانند گزارش‌های دوره محمد البرادعی (مدیرکل اسبق آژانس) که سعی شده بود پرونده ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارجاع داده شود، صراحتا عنوان شده که «آژانس بین‌المللی انرژی اتمی نمی‌تواند تأیید کند که ابعاد پرونده هسته‌ای ایران‌ صلح‌آمیز است».

    ‌ با این سه نکته‌ای که عنوان داشتید، آیا باید فعال‌شدن مکانیسم ماشه و بازگشت قطع‌نامه توسط تروئیکای اروپایی را قطعی دانست؛ هرچند شما در مصاحبه‌ای که داشتیم، تأکید کرده بودید در عالم سیاست و دیپلماسی منطقی نیست که دست به پیش‌بینی قطعی زد؟

    با توجه به سه نکته‌ای که عنوان کردم، به نظر من شرایط کنونی ما با آژانس و اروپا تا حد بسیار زیادی شبیه سال ۲۰۰۵ میلادی است و بعد از آن بود که پرونده هسته‌ای ایران به شورای امنیت سازمان ملل ارسال شد. ولی مشخصا درخصوص فعال‌کردن مکانیسم ماشه باید این نکته را متذکر شد که فعال‌شدن این سازوکار، اساسا و لزوما نیازی به گزارش جامع یا برگزاری نشست شورای حکام ندارد، بلکه اعضای برجام و مشخصا تروئیکای اروپایی می‌توانند بر‌اساس مکانیسم تعبیه‌شده در برجام برای حل اختلافات، پروسه بازگشت قطع‌نامه‌های سازمان ملل را شروع کنند. با‌این‌حال، انتشار این گزارش جامع با مفاد و ادعاهایی که در آن طرح شده است، می‌تواند کمکی جدی به اروپایی‌ها در این زمینه بکند. یعنی این گزارش، عملا فضا و بستر لازم یا توجیه کافی برای اروپا در جهت فعال‌کردن مکانیسم ماشه را خواهد داد. اگرچه نشست فصلی شورای حکام و گزارش‌های آژانس و پروسه فعال‌کردن مکانیسم ماشه دو ریل موازی هستند، اما در این مقطع، ادعاهای آژانس می‌تواند به اروپا در این زمینه کمک کند.

    ‌ مشخصا مکانیسم ماشه فعال خواهد شد؟

    تصویب قطع‌نامه ضدایرانی در نشست فصلی شورای حکام‌ محتمل به نظر می‌رسد و می‌تواند در ادامه به فعال‌شدن مکانیسم ماشه منجر شود.

    ‌ در این بین آینده مذاکرات ایران و ایالات متحده آمریکا را پس از پنج دور و در آستانه دور ششم چگونه می‌بینید؟ با فعال‌شدن مکانیسم ماشه آیا باید فاتحه گفت‌وگوهای هسته‌ای را خواند؟ ضمنا می‌خواستم این سؤال را هم بپرسم که اگر قبل از ۱۹ و ۲۰ خرداد که نشست فصلی شورای حکام شروع می‌شود، ایران در دور ششم (مشروط به برگزاری آن)‌ بتواند با آمریکا به یک ابتکار عمل برسد، واشنگتن می‌تواند برلین، پاریس و لندن را مدیریت و کنترل کند تا از فعال‌کردن مکانیسم ماشه خودداری کنند؟ چون در این راستا دو سناریوی محتمل وجود دارد؛ از یک طرف آلمان، فرانسه و انگلستان به دلیل آنکه از مذاکرات هسته‌ای کنار گذاشته شده‌اند، عملا با فعال‌کردن این مکانیسم، خود را به مذاکرات تحمیل خواهند کرد. لذا ایالات متحده قدرت کنترل تروئیکای اروپایی برای خودداری از فعال‌کردن مکانیسم ماشه را ندارد. در سوی دیگر برخی معتقدند دونالد ترامپ توان مدیریت مکرون، مرتس و استارمر را دارد.

    هر دو سناریویی که گفتید، به یک میزان امکان وقوع دارد. از یک سو واقعا محتمل به نظر می‌رسد که آلمان، فرانسه و انگلستان فارغ از نتیجه مذاکرات ایران و آمریکا به دنبال فعال‌کردن مکانیسم ماشه خواهند بود تا خود را به مذاکرات تحمیل کنند. اما در سوی دیگر احتمال کنترل و مدیریت پاریس، برلین و لندن توسط واشنگتن هم وجود دارد.‌

    ‌ به باور خودتان‌ کدام‌یک از این دو گزاره‌ امکان وقوع بیشتری دارد؟

    من معتقدم اگر مذاکرات ایران و آمریکا به یک توافق منجر شود، آن زمان بسیار بعید خواهد بود تروئیکای اروپایی به سمت فعال‌کردن مکانیسم ماشه بروند؛ چون در آن صورت‌ عملا مذاکرات و توافق هسته‌ای بلاموضوع خواهد شد و این چیزی نیست که ترامپ به دنبال آن باشد. لذا دو امکان وجود دارد؛ یا دونالد ترامپ به شکل ضمنی این سه کشور را از فعال‌کردن مکانیسم ماشه باز‌بدارد یا می‌توان در جریان مذاکرات با آمریکا این شرط ضمنی را از جانب ایران مطرح کرد که در صورت موفقیت گفت‌وگوها و دستیابی به توافق، دیگر آلمان، فرانسه و انگلستان به سمت فعال‌کردن مکانیسم ماشه حرکت نکنند؛ این به عنوان یکی از مطالبات یا پیش‌شرط‌های ایران روی میز گذاشته شود تا آمریکا متعهد شود مانع از اقدامات مخرب تروئیکای اروپایی در جهت بازگشت قطع‌نامه‌های شورای امنیت شود. من دوباره یادآور می‌شوم که اگر مذاکرات ایران و آمریکا منتج به یک توافق شود، بعید است تروئیکای اروپایی به سمت اقدامات مخرب بروند. در واقع ترامپ این اجازه را به این سه کشور نخواهد داد.

    ‌ اگر به نتیجه نرسد، چطور؟

    در آن صورت بی‌تردید تروئیکای اروپایی‌ مکانیسم ماشه را فعال خواهند کرد. اگرچه به نظرم به لحاظ حقوقی، با توجه به عدم پایبندی آنها به مفاد برجام، ایران نیز در مقابل تعهدی به اجرا نداشته و اساسا این مکانیسم نیز بلاموضوع و منتفی شده است.

     ‌ در‌ این ‌بین یک تناقض در رفتار آمریکا دیده می‌شود. رویترز در گزارشی مدعی است به گفته سه دیپلمات، پس از انتشار گزارش جامع آژانس، ایالات متحده پیش‌نویس قطع‌نامه‌ای را آماده خواهد کرد که ایران را به نقض تعهدات پادمانی خود متهم می‌کند. یک دیپلمات چهارم نیز تأیید کرد قدرت‌های غربی در حال تدوین پیش‌نویس قطع‌نامه‌ای هستند، اما جزئیات بیشتری ارائه نکرد. پس اگر واشنگتن تمایلی به فعال‌کردن مکانیسم ماشه نداشته باشد، چرا در تدوین قطع‌نامه ضدایرانی محتمل در نشست شورای حکام همکاری دارد؟

    به نظر من این موضوع را باید در یک فرایند کلی ببینیم.

    ‌ چطور؟

    واقع امر این است که تلاش برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه و اقدام آمریکا در راستای تدوین قطع‌نامه ضد ایرانی و همچنین این گزارش جامع آژانس، بخشی از یک پروژه آمریکا در قالب همان فشار حداکثری همه‌جانبه است. اگر خاطرتان باشد، در مصاحبه گذشته با شما و روزنامه «شرق» بر این نکته تأکید کردم که اکنون دونالد ترامپ به دنبال اجرای سیاست فشار حداکثری علیه ایران است که صرفا محدود به ابعاد اقتصادی، تجاری و تحریم‌ها نمی‌شود، بلکه ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی هم پیدا کرده است. به بیان روشن‌تر، در دولت اول دونالد ترامپ، کارزار فشار حداکثری فقط یا بیشتر بُعد و ماهیت اقتصادی داشت، اما اکنون کارزار فشار حداکثری ابعاد نظامی، امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک هم پیدا کرده است. مجموعه این نکات از نقش‌آفرینی آمریکا در تدوین قطع‌نامه ضد ایرانی تا تلاش برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه و گزارش جامع آژانس، مبین فعال‌شدن کارزار فشار حداکثری همه‌جانبه در ابعاد سیاسی، دیپلماتیک، نظامی و امنیتی است.

    ‌‌ و هدف آن چیست؟ فشار به تهران در راستای پذیرش توافق مدنظر آمریکا؟

    دقیقا، کارزار فشار حداکثری همه‌جانبه در ابعاد اقتصادی، نظامی، امنیتی، سیاسی و دیپلماتیک تلاش دارد با کاهش گزینه‌های روی میز ایران، شرایطی را فراهم کند که تهران در نهایت توافق مدنظر و مطلوب آمریکا را بپذیرد. به بیان دقیق‌تر، اکنون کارزار فشار حداکثری اروپا و آژانس با هدف تحقق توافق حداکثری برای آمریکا در دستور کار است. در‌واقع آمریکا و اروپا در چارچوب یک تقسیم‌ کار درصدد تنگ‌تر‌کردن حلقه محاصره سیاسی-دیپلماتیک ایران هستند.

    ‌ به بخشی از سؤال قبل بازگردیم و از جنبه دیگری آن را واکاوی کنیم. لارا روزن، خبرنگار آمریکایی حوزه سیاست خارجی، در خبرنامه خود تحت عنوان «دیپلماتیک» نوشته بود ایالات متحده و ایران در‌حال‌حاضر تلاش می‌کنند متن یک چارچوب سیاسی را نهایی کنند. در صورت امکان پیش از نشست بعدی شورای حکام آژانس بین‌المللی انرژی اتمی در تاریخ ۹ و ۱۰ ژوئن (۱۹ و ۲۰ خرداد). یکی از منابع گفته است احتمالا این سند «چارچوب مسقط» نام می‌گیرد، به افتخار پایتخت عمان که تاکنون پنج دور مذاکره میان ایران و آمریکا با میانجیگری آن در شهر‌های مسقط و رم برگزار شده است. فعال‌‌شدن مکانیسم ماشه هر‌گونه ابتکار احتمالی را از بین می‌برد؟

    به نظر من گزارش گروسی و زمینه‌سازی برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه به شکل هم‌زمان می‌تواند یک تأثیر دوگانه و متناقض‌نما را بر مذاکرات هسته‌ای ایران و آمریکا داشته باشد؛ یعنی این اقدام آژانس و تلاش اروپا از یک‌ سو می‌تواند مذاکرات را تخریب کند و از سوی‌ دیگر می‌تواند به‌عنوان کاتالیزور و تسریع‌کننده در گفت‌وگوهای هسته‌ای تهران و واشنگتن عمل کند‌‌.

    ‌ چگونه چنین برداشتی دارید؟

    اکنون اکثر برداشت‌های رسانه‌ای و تحلیلی و بیشتر ارزیابی کارشناسان این است که در صورت تصویب قطع‌نامه در نشست آتی آژانس و تلاش اروپا برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه، باید مذاکرات را پایان‌یافته دانست؛ یعنی این گزارش جامع و احتمال تصویب قطع‌نامه یا ارجاع پرونده به شورای امنیت، کارکرد تخریبی بر مذاکرات دارد. اما من معتقدم از منظری دیگر نیز می‌توان موضوع را تحلیل کرد؛ به‌گونه‌ای که این گزارش جامع و تصویب قطع‌نامه احتمالی و تلاش برای فعال‌کردن مکانیسم ماشه می‌تواند باعث شود مذاکرات به شکل جدی‌تر برای دستیابی به توافق حتی به‌ صورت موقت و حداقلی پیش رود.

    البته باید اذعان کرد که شرایط کنونی وزن برخی جریان‌های سیاسی در آمریکا مانند نئوکان‌ها یا سناتورهای تندرو را که مخالفت جدی با مذاکرات ایران دارند، تقویت خواهد کرد و باعث پررنگ‌تر‌شدن طیف سیاسی آمریکایی طرفدار غنی‌سازی صفر خواهد شد، تا جایی که می‌تواند ترامپ را در ادامه مسیر مذاکراه با تهران به تردید بیندازد؛ یعنی این گزارش جامع اکنون دست این جریان‌های جنگ‌طلب ضد مذاکره و ضد دیپلماسی را پر و موضع آنها را تقویت خواهد کرد. اما به باورم این گزارش جنبه کارکردی دیگری در کشاکش سیاسی در آمریکا دارد.

    به این معنا که می‌تواند موضع طرفداران راه‌حل سیاسی و گزینه دیپلماسی در آمریکا را تقویت کند و باعث تسریع گفت‌وگوها با ایران شود. همان‌گونه که پیش‌تر به موضوع کارزار فشار حداکثری سه‌بعدی دولت دوم ترامپ شاره داشتم که جنبه‌های سیاسی، نظامی، امنیتی و دیپلماتیک پیدا کرده است. این شرایط به نظر آنها، عملا شرایطی را به وجود خواهد آورد تا تهران با کاهش گزینه‌ها نهایتا توافق مدنظر آمریکا را بپذیرد. به بیان دیگر این نیروهای سیاسی در درون دولت ترامپ و بیرون از آن اکنون سعی دارند این‌گونه القا کنند که طرفین برای آنکه به نقطه بازگشت‌ناپذیر یا مدیریت‌ناپذیر نرسند، هرچه زودتر باید به سمت توافق بروند. البته توافق مدنظر آنها همان توافق ایدئال آمریکایی‌هاست. از این زاویه، گزارش جامع اکنون می‌تواند وزن و موضع طرفداران مذاکره و توافق با ایران را هم در آمریکا تقویت ‌کند. بر پایه این استدلال که اگر طبق مفاد گزارش جامع آژانس هرچه زودتر به مذاکره و توافق با ایران دست پیدا نکنیم، به نظر آنها، تهران فاصله بسیار کوتاهی تا نقطه گریز هسته‌ای دارد و این هم می‌تواند به نحوی تقویت‌کننده گزینه دیپلماسی باشد، بنابراین امکان دارد آمریکا را وا‌دارد هرچه سریع‌تر به سمت توافق با ایران پیش برود. 

    چون این استدلال در محافل سیاسی آمریکا وجود دارد که اگر اکنون با ایران توافق نشود، در آینده نزدیک باید با ایران هسته‌ای مذاکره و توافق کرد که بسیار سخت‌تر خواهد بود.

    ‌ وضعیت ایران یا بهتر بگوییم وزن تهران پس از این گزارش جامع آژانس را چگونه تحلیل می‌کنید؟

    این سؤال شما به نحوی تأیید‌کننده پاسخ قبلی من است. به نظر من اتفاقا این گزارش دبیر کل آژانس بین‌المللی انرژی اتمی، وزن مذاکراتی و قدرت چانه‌زنی ایران را تقویت می‌کند. چون طبق گزارش پیشین آژانس، ایران نزدیک به ۲۷۵ کیلو اورانیوم غنی‌شده با درصد ۶۰ در اختیار داشت که اکنون طبق گزارش جامع، این میزان به ۴۰۸ کیلو رسیده است. پس در‌حال‌حاضر دست ایران برای مذاکره، چه با آژانس، چه با اروپا و چه با آمریکا، پربارتر شده است و می‌تواند از موضع قوی‌تری وارد مذاکرات، چانه‌زنی و توافق متوازن با آمریکا شود. ضمن اینکه شاید آمریکا را به این سمت ترغیب کند که هرچه سریع‌تر به یک توافق با احترام به شروط و حقوق ذاتی هسته‌ای ایران گام بردارد و دست یابد تا از مسیر دیپلماسی مانع افزایش ذخایر اورانیوم غنی‌شده ایران شود.

    ‌ و برای سؤال آخر، دوباره روی سناریوی بدبینانه تمرکز کنیم. در صورت فعال‌شدن مکانیسم ماشه، واکنش هم‌وزن تهران چه خواهد بود؟ آیا در نهایت خروج از ان‌پی‌تی را عملیاتی خواهد کرد؟

    به نظر من حتی اگر مذاکرات هم به نتیجه نرسد، ایران فعلا تمایلی ندارد که از ان‌پی‌تی خارج شود، مگر آنکه هم مکانیسم ماشه فعال شود و قطع‌نامه‌های سازمان ملل بازگردد و هم مانند سال ۲۰۰۵ میلادی که پرونده ما به شورای امنیت رفت، در نشست آتی شورای حکام که مهر‌ماه برگزار می‌شود، پرونده ایران مجددا به شورای امنیت ارجاع داده شود، یعنی این‌گونه پرونده هسته‌ای ایران را دو‌قبضه کنند که هم اسنپ‌بک فعال شود و هم پرونده به شورای امنیت برود. در ‌آن‌ صورت، من گزینه تغییر دکترین هسته‌ای و خروج احتمالی ایران از ان‌پی‌تی را بعید نمی‌دانم. زیرا طبق ان‌پی‌تی، باید توازن بین حقوق و تعهدات هسته‌ای ایران حفظ شود.

    ‌ تبعات بعدی آن چه خواهد بود، چون همواره سعی می‌شود ایران را با مدل اسرائیل مقایسه کنند، در‌حالی‌که پرونده ایران قطعا ماهیت امنیتی و سیاسی دارد؛ نه فنی و حقوقی؟

    یقینا همین‌طور است. پرونده هسته‌ای ایران مشابهی ندارد؛ نه اسرائیل، نه کره شمالی و نه نمونه دیگری. من از سال ۱۳۸۲ این باور و تأکید را داشتم که پرونده هسته‌ای ایران بیش از آنکه ابعاد فنی، حقوقی و علمی و کارشناسی داشته باشد، ماهیت امنیتی و سیاسی و راهبردی پیدا کرده است. به‌همین‌دلیل راه‌حل پرونده هسته‌ای ایران هم یک راه‌حل فنی و حقوقی صرف نیست، بلکه یک راه‌حل سیاسی و راهبردی است، بنابراین مشخصا در پاسخ به سؤال شما، اگر با فعال‌شدن مکانیسم ماشه، قطع‌نامه‌ها بازگردد و هم‌زمان پرونده ایران هم به شورای امنیت برود؛ دیگر نمی‌توان توجیهی پیدا کرد که ایران بتواند در ان‌پی‌تی بماند. چون در ‌آن ‌صورت حکایت جمهوری اسلامی ایران حکایت کسی است که همه هزینه‌ها را برای پرونده هسته‌ای داده، اما آورده و خروجی برای آن ندارد. مجددا تکرار می‌کنم که باید در چارچوب ان‌پی‌تی، در کنار تعهدات و تکالیف ایران، حقوق ذاتی آن نیز لحاظ و محترم شمرده شود. در پایان امیدوارم با اتخاذ رویکرد معقول از سوی آمریکا و اروپا کار به اینجا نکشد. به نظرم توپ هسته‌ای اکنون در زمین اروپا و آمریکاست. تجربه نشان داده است تشدید مواضع آمریکا و اروپا، مواضع ایران را نیز تشدید می‌کند.

     

    آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.