• ایمالز جستجوگر کالا
  • |

    روایت یک گذر؛ از سکوت کودکانه تا صدای شغل و استقلال

    همایش اُتیسم و اشتغال با حضور متخصصان و مادران تاب‌آور برگزار شد

    در سالن همایش بیمارستان هاشمی‌رفسنجانی، هوا پر از واژه‌هایی بود که سال‌هاست برای خانواده‌های اُتیسمی، معنی زندگی دارند: صبر، توانمندی، استقلال، کار و امید. اینجا نه‌فقط یک برنامه علمی، بلکه روایتی انسانی از گذر بود؛ گذر از خاموشی کودکانه به روشنایی توانایی، از سردرگمی خانواده‌ها به راهی برای فردای بهتر.

    روایت یک گذر؛ از سکوت کودکانه تا صدای شغل و استقلال

    در سالن همایش بیمارستان هاشمی‌رفسنجانی، هوا پر از واژه‌هایی بود که سال‌هاست برای خانواده‌های اُتیسمی، معنی زندگی دارند: صبر، توانمندی، استقلال، کار و امید. اینجا نه‌فقط یک برنامه علمی، بلکه روایتی انسانی از گذر بود؛ گذر از خاموشی کودکانه به روشنایی توانایی، از سردرگمی خانواده‌ها به راهی برای فردای بهتر. همایش «اتیسم در مرحله گذر از نوجوانی به حرفه‌آموزی منتهی به شغل»، به همت مؤسسه خیریه تاک و با همکاری بنیاد بیماری‌های خاص و دانشکده روان‌شناسی دانشگاه تهران، فرصتی شد تا متخصصان، فعالان و مادران کنشگر، گرد هم آیند و از ضرورت‌های امروز و فردای نوجوانان دارای طیف اتیسم سخن بگویند.

    تصویر جامعه از اتیسم را بازسازی کنیم: اولین کسی که روی سن رفت، دکتر رضا پورحسین، رئیس دانشکده روان‌شناسی دانشگاه تهران‌ بود؛ با همان آرامش و دقتی که از استادان باسابقه انتظار می‌رود، اما با دغدغه‌ای روشن درباره تصویر عمومی ا‌تیسم. او با اشاره به اینکه «بزرگ‌ترین چالش، نشناختن ا‌تیسم به‌عنوان یک طیف است»، گفت: «با آگاهی‌بخشی و آموزش عمومی، معرفی چالش‌های خانواده و خود افراد، مبارزه با باورهای نادرست و نشان‌دادن نحوه تعامل صحیح با افراد ا‌تیستیک می‌توان به شناساندن اتیسم در طیف‌های مختلف به جامعه کمک کرد». پورحسین که از برنامه‌سازان با‌سابقه تلویزیون است، رسانه را پلی دانست برای رساندن جامعه به درک بهتر. او از سینما به‌عنوان بزرگ‌ترین مدرسه یادگیری یاد و تأکید کرد که از طریق برگزاری رویدادهای فرهنگی و ورزشی، ساخت فیلم‌های سینمایی و مستند و گفت‌وگوهای علمی و فرهنگی می‌توان در این زمینه اطلاع‌رسانی کرد. چیزهایی که شاید در نگاه اول تفریح به‌ نظر برسند، اما می‌توانند «آگاهی‌ساز» باشند.

    از مدرسه تا مهارت؛ چه چیزی را آموزش می‌دهیم؟‌ نوبت به دکتر فربد مفیدی، استاد دانشگاه و مدیر مرکز توان‌بخشی مفید رسید. عنوان سخنرانی‌اش روشن بود: «ا‌تیسم و اشتغال؛ پیشنهادهایی برای آماده‌سازی کودکان دارای اتیسم با هدف ورود به جامعه و دنیای کار». او سخنانش را با چند سؤال کلیدی آغاز کرد؛ سؤالاتی که نه از سر کنجکاوی، بلکه با دلی پر از تجربه می‌پرسید: «آیا ویژگی‌های کودک‌تان را می‌شناسید؟ می‌دانید به چه مهارت‌هایی برای اشتغال نیاز دارد؟ اهداف دوران کودکی را با نیازهای شغلی آینده همسو کرده‌اید؟». مفیدی از تمرکز افراطی بر حرف‌زدن، اصرار بر حضور در مدرسه عادی و حذف کلیشه‌ها انتقاد کرد و بر آموزش اصلاح رفتار، خودیاری و استقلال فردی، حضور در گروه و اماکن عمومی تأکید کرد. 

    «فرانک»هایی که هنوز کسی داستان‌شان را نشنیده: در میانه همایش، سکوتی دیگر از جنس احترام بر سالن حاکم شد. این‌ بار نه برای سخنرانی علمی، بلکه برای یک ادای دِین. دکتر شکوه علیزاده‌مقدم و نفیسه رسولی، مدیران مؤسسه تاک، روی سن آمدند تا از مادرانی تقدیر کنند که با وجود فرزندانی در طیف اتیسم، راه را برای خود و دیگران باز کردند. علیزاده با نقل بخشی از داستان شاهنامه آغاز کرد؛ از فرانک، مادر فریدون، زنی که در دل سختی‌ها فرزندش را پنهان کرد، پرورش داد و به جامعه‌ای امیدوار بازگرداند. او به خیّربودن این بانو و ارتباطش با نیازمندان اشاره کرد و فرانک را نمادی از مقاومت و ایستادگی در برابر مشکلات دانست.

    سپس نفیسه رسولی با بغضی در صدا ادامه داد: «ما مادرانی داریم که فرانک‌ها و اسطوره‌های امروز ایران‌اند؛ کارهای بزرگی کردند، اما بلندگویی ندارند که صدای‌شان شنیده شود. من پای داستان زندگی مادرانی نشستم که با وجود فرزند اتیستیک خود، کنشگر اجتماعی‌ شدند و خردمندی را به مادران دیگر یاد دادند. تلخی‌ها را به شیرینی تبدیل و کارآفرینی کردند. امروز از سه نفرشان تجلیل می‌کنیم؛ اما هزاران نفر دیگر هم هستند که باید شنیده شوند». وقتی آن سه مادر روی صحنه آمدند، کسی در سالن نماند که بلند نشده باشد. تشویق، فقط صدا نبود؛ نوعی همدلی بی‌کلام بود.

    اتیسم را دقیق‌تر بشناسیم: دکتر سعید حسن‌زاده، متخصص اختلالات  عصبی‌-رشدی، سخنران سوم بود. او از منظر علمی به افزایش نرخ تشخیص اتیسم پرداخت و گفت: «بخشی از این افزایش به آشنایی بیشتر متخصصان با اختلال و تغییر معیارهای تشخیصی بازمی‌گردد». اما شاید مهم‌ترین بخش صحبت او، اشاره‌اش به تأثیر محیط بر رشد جنین بود؛ به‌ویژه نقش آلودگی هوا، زندگی کنار بزرگراه‌ها و حتی سن بالای مادر در افزایش ریسک تولد کودکان دارای اتیسم. داده‌هایی که شاید خاموش، اما هشداردهنده‌اند.

    از کودکی باید به بزرگ‌سالی فکر کرد: پایان‌بخش همایش، پروفسور بنیامین بیرکان، مدیر مرکز BBA در استانبول و استاد دانشگاه بیرونی ترکیه بود. مردی آرام و دقیق که تجربه سال‌ها فعالیت در آموزش شغلی برای افراد دارای اتیسم را در چهره‌اش می‌شد دید. او گفت: «برنامه‌ریزی برای آینده شغلی یک فرد دارای اتیسم، از کودکی باید شروع شود» و بعد از مهارت‌هایی گفت که شاید ساده به‌ نظر برسند اما کلید استقلال‌اند: صبر‌کردن، درخواست کمک، توان انجام فعالیت‌های مداوم بدون نظارت، رفتار متناسب با سن، پیروی از دستورالعمل‌ها. 

    عکس پایانی، ثبت یک مسیر: در پایان‌ از همه سخنرانان تقدیر شد. لوح‌های یادبود اهدا شد، لبخندها ردوبدل شد و دوربین‌ها روشن شدند. اما چیزی که ثبت شد، فقط یک عکس نبود؛ آن قاب، ثبت مسیری بود که خانواده‌ها، متخصصان و کنشگران اجتماعی برای روشن‌کردن آینده نوجوانان طیف اتیسم پیموده‌اند.