|

بلاک‌چین علیه فساد

در نظام‌های اقتصادی توسعه‌یافته جهان که با چالش‌هایی همچون فساد نهادی، فقدان نظارت مؤثر، کمبود اعتماد عمومی و پیچیدگی‌های بوروکراتیک دست‌‌و‌پنجه نرم می‌کنند، سال‌هاست شفافیت نه یک شعار، بلکه ضرورتی حیاتی است. اما چگونه می‌توان این شفافیت را محقق کرد؟ در جهانی که دولت‌ها در پی پاسخ‌گویی و کارآمدی بیشتر هستند، فناوری بلاک‌چین به‌‌ عنوان ابزار تحول‌آفرین حکمرانی دیجیتال، پیشنهادهایی جدید و بسیار جدی ارائه می‌کند.

بلاک‌چین علیه فساد

در نظام‌های اقتصادی توسعه‌یافته جهان که با چالش‌هایی همچون فساد نهادی، فقدان نظارت مؤثر، کمبود اعتماد عمومی و پیچیدگی‌های بوروکراتیک دست‌‌و‌پنجه نرم می‌کنند، سال‌هاست شفافیت نه یک شعار، بلکه ضرورتی حیاتی است. اما چگونه می‌توان این شفافیت را محقق کرد؟ در جهانی که دولت‌ها در پی پاسخ‌گویی و کارآمدی بیشتر هستند، فناوری بلاک‌چین به‌‌ عنوان ابزار تحول‌آفرین حکمرانی دیجیتال، پیشنهادهایی جدید و بسیار جدی ارائه می‌کند.

الگوریتم‌ها به‌‌جای نهادهای انسانی

فناوری بلاک‌چین به‌‌ عنوان یک دفتر کل توزیع‌‌شده و غیرمتمرکز، اطلاعات را به شکلی ثبت می‌کند که تغییر یا حذف آن ممکن نیست‌ مگر با اجماع بیش از نیمی از شبکه. همین ویژگی ساده اما انقلابی، اعتماد را از انسان‌ها و نهادها‌ به الگوریتم‌ها و کدهای محاسباتی منتقل می‌کند؛ آن‌هم در ساختاری که نه تابع قدرت متمرکز است و نه آسیب‌پذیر در برابر دستکاری.

بر‌اساس مقاله‌‌ منتشرشده در نشریه معتبر Journal of Business Research، بلاک‌چین در زنجیره تأمین باعث افزایش اعتماد، کاهش هزینه‌های واسطه‌گری‌ و ارتقای کیفیت حسابرسی می‌شود. پژوهشی دیگر در International Journal of Information Management تأکید می‌کند‌ بلاک‌چین نه‌‌تنها ابزار مقابله با فساد، بلکه بسترساز دموکراسی غیرمتمرکز و مشارکت واقعی مردم در تصمیم‌گیری است. با وجود این ظرفیت‌ها، متأسفانه بسیاری از قابلیت‌های بلاک‌چین به دلیل گره‌‌خوردن آن با ارزهای دیجیتال، به‌ویژه بیت‌کوین، در کشور ما مغفول مانده‌اند؛ در‌‌حالی‌که شفافیت، توزیع‌شدگی و غیر‌متمرکز‌بودن بلاک‌چین در بسیاری از زمینه‌ها می‌تواند تحولات مثبتی ایجاد کند.

زنجیره تأمین شفاف؛ از سوپرمارکت‌ها تا انفجار بندرعباس

در حوزه زنجیره تأمین، استفاده از بلاک‌چین می‌تواند منشأ کالا، مسیر ورود و خروج آن و جزئیات کالای انتقالی را شفاف کند. مثلا در حادثه‌ انفجاری که در بندرعباس رخ داد، اگر اطلاعات ورود و خروج کالاها کاملا بر بستر شفاف بلاک‌چین ثبت شده بود، منشأ و جزئیات کالا به‌راحتی قابل شناسایی و شفاف بود. این سازوکار در بسیاری از کشورها عملیاتی شده است. امروز حتی در برخی فروشگاه‌های بزرگ اروپا، وقتی مصرف‌کننده مواد خوراکی مثل تخم‌‌مرغ یا میوه‌جات‌ را خریداری می‌کند، می‌تواند با اسکن‌ QR CODE، نام مرغداری تولید‌کننده، نوع خوراک حیوانات، محل باغات میوه، نوع کود مصرف‌شده و شرایط حمل‌‌و‌نقل را بررسی کند.

در حوزه دارو نیز که امروزه یکی از چالش‌های بزرگ و مهم کشور ما محسوب می‌شود، می‌توان با کمک بلاک‌چین‌ مسیر تولید تا توزیع و تحویل به بیمار را کاملا ‌ردگیری و شفاف کرد تا شاهد مواردی مثل قاچاق دارو، جعل تاریخ مصرف‌ یا توزیع ناعادلانه اقلام دارویی به‌ویژه در بحران‌های همه‌گیری مثل کرونا‌ نباشیم.

شفافیت مالی و اداری در ساختار دولت

علاوه بر اینها، بلاک‌چین در دولت نیز فقط یک ابزار فناوری نیست، بلکه بنیانی‌ است برای شفاف‌سازی ساختارهای اداری، تراکنش‌های مالی، مناقصه‌ها، قراردادها، رأی‌گیری‌ها و تخصیص منابع عمومی. در این نوع از شفافیت، همه اطلاعات می‌توانند به‌‌گونه‌ای ثبت شوند که نه‌تنها مردم، بلکه حتی نهادهای نظارتی هم بدون واسطه‌ به آن دسترسی داشته باشند. فناوری بلاک‌چین‌ گامی بزرگ در محاسبات شفافیت یک دولت است که اعتماد در یک نهاد را جایگزین اعتماد به فناوری می‌کند.

نقش‌آفرینی بلاک‌چین در ایجاد شفافیت غیر‌انحصاری فقط به بخش‌های مالی و لجستیک محدود نیست؛ حتی در انتخابات هم می‌توان آرای مردم را روی شبکه بلاک‌چین ثبت کرد، به‌ شکلی که هیچ مکانیسم حقیقی یا حقوقی نتواند آن را حذف، جابه‌جا یا جعل کند. رأی‌گیری آنلاین با رمزهای یکتای بلاک‌چینی نه‌تنها اعتماد عمومی را افزایش می‌دهد و مشارکت مردم را آسان‌تر می‌‌کند، بلکه امکان تقلب و حواشی انتخابات‌ها را به صفر می‌رساند. در حوزه آموزش و پژوهش نیز با کمک این فناوری می‌توان ریشه‌‌ آفت‌‌‌های پژوهشی اعم از سرقت ایده‌ها و مبحث مالکیت فکری را از بین برد. نرم‌افزارهایی با هدف اشتراک دانش، این امکان را فراهم می‌کنند که پژوهشگران یافته‌های خود را با نام، زمان‌ و گواهی دیجیتال در بلاک‌چین ثبت کنند تا امکان سرقت یا جعل این پژوهش‌ها و ایده‌های علمی وجود نداشته باشد.

به‌ طور موازی در بخش هنر دیجیتال نیز‌ فناوری NFT امکان ثبت انحصاری آثار هنری به نام خالق اصلی را طوری فراهم می‌آورد که در نتیجه مالکیت معنوی در فضایی شفاف و جهانی، بدون نیاز به ثبت در دفاتر حقوقی گران‌قیمت یا سازمان‌های پرهزینه بین‌المللی تعریف می‌شود. فناوری بلاک‌چین حتی در بخش ثبت دارایی‌های عمومی نیز انقلابی از تحولات به شمار می‌رود. ثبت مالکیت زمین، املاک و خودروها در دفتر کل بلاک‌چینی‌ هزینه بوروکراسی را کاهش می‌دهد، جعل اسناد را ناممکن می‌کند و حق مالکیت را از سطح کاغذ به سطح رمزنگاری‌شده و ایمن ارتقا‌ می‌دهد. از سوی دیگر، کلید حل معضل احراز هویت‌ که یکی از جدی‌ترین بحران‌های جوامع توسعه‌نیافته است‌ نیز در دستان این فناوری است. هویت هزاران انسانی که هیچ‌گاه در نظام‌های رسمی ثبت نشده‌، اما بلاک‌چین این مشکل را با ایجاد «هویت دیجیتال مستقل» حل می‌کند؛ هویتی که هر شهروند می‌تواند مالک آن باشد، نه لزوما دولت‌ها. این هویت رمزنگاری‌شده‌ به افراد اجازه مشارکت در فعالیت‌های مدنی نظیر رأی‌گیری و خدمات اجتماعی را بدون نیاز به واسطه‌ها یا دفاتر اداری می‌دهد.

توکِنیزه‌کردن؛ سرمایه‌‌گذاری خرد برای خرید انرژی‌ها یا مسکن

فراتر از اینها، بلاک‌چین با ارائه قابلیت توکن‌سازی (Tokenization)، امکان تقسیم‌پذیر‌کردن دارایی‌ها و منابع بزرگ را به ابعاد کوچک فراهم می‌کند. از فروش زمان مشاوره گرفته تا توکنایز‌کردن واحدهای مسکونی، این فناوری دسترسی طبقات جدیدی از جامعه را به منابع اقتصادی میسر می‌کند. توکن‌سازی یا توکنیزه‌کردن دارایی‌های دنیای واقعی، شامل ثبت حق مالکیت دارایی به‌‌صورت توکن‌های دیجیتال در یک زنجیره بلاک‌چینی است. این توکن‌ها می‌توانند شامل دارایی‌های دنیای واقعی مانند املاک و مستغلات، اثر هنری یا کالا و همچنین دارایی‌های دیجیتال مانند یک اثر هنری دیجیتال یا مالکیت معنوی یا سهام یک شرکت باشند.

با ایجاد توکن‌های دیجیتالی که حق مالکیت را نشان می‌دهند، توکن‌سازی در دارایی‌ها امکان دموکراتیک‌کردن معاملات و ایجاد بازارهای منصفانه‌تر را فراهم می‌کند. با استفاده از دارایی‌های دنیای واقعی یا دیجیتال توکن‌شده، افراد می‌توانند به سرمایه‌‌گذاری‌هایی که تاکنون دور از دسترس آنها بوده، دسترسی داشته باشند یا حتی می‌توانند از املاک و مستغلات تا شمش طلای خود را برای فروش به دیگران توکنیزه کنند. برای مثال، می‌توان «وقت یک استاد» را توکنایز کرد. فرض کنید دانشجویی حق بهره‌برداری از وقت آن استاد را دارد، اما به دلیل عملکرد علمی خوب، خود به آن نیاز ندارد. او می‌تواند توکن وقت استاد را به دانشجوی دیگری بفروشد.

یا در حوزه انرژی، فرض کنید من در خانه‌ام سهمی از برق دارم، در‌حالی‌‌که همسایه‌ام مغازه‌دار است و مصرف برق بیشتری دارد؛ می‌توانم توکن برق خود را به او بفروشم. در حوزه املاک نیز پروژه‌هایی در حال اجرا هستند که ملک را به ‌‌صورت توکنایز درمی‌آورند. برای مثال، اگر فردی نتواند ۸۰ متر آپارتمان بخرد، می‌تواند توکن یک متر در شمال شهر، یک متر در مرکز و یک متر در جنوب شهر را بخرد. این توکن‌ها با گذشت زمان ممکن است ارزش تجمیعی پیدا کنند و او بتواند با فروش آنها، یک ملک کامل را خریداری کند. در‌واقع، هر نوع دارایی قابل تقسیم را می‌توان توکنایز کرد تا افراد بیشتری امکان مشارکت و سرمایه‌گذاری در آن را داشته باشند.

فقدان سه‌‌گانه هماهنگ برای رگولاتوری موفق

به ‌طور کلی، فناوری بلاک‌چین‌ اعتماد را از نظام‌های انسانی و پرخطا به سازوکارهایی فناورانه و بی‌طرف منتقل می‌کند که اگر با دقت‌ بومی‌سازی، برنامه‌ریزی و پیاده‌سازی شود، می‌تواند نقطه عطفی برای اصلاح ساختاری اقتصاد، حکمرانی و حتی فرهنگ سیاسی کشور باشد. با‌این‌حال، در کشور ما‌ وضعیت فعلی را می‌توان همچنان در چارچوب یک فضای خاکستری نسبت به ورود دولت و نحوه مواجهه حاکمیت با این موضوعات تعریف کرد که خطراتی را به همراه دارد. در گام اول، در کشور ما در حوزه ارزهای دیجیتال یک نهاد مردمی به نام «انجمن بلاک‌چین» تأسیس شده است که ماهیتی غیرانتفاعی دارد.

در این انجمن، جمعی از متخصصان و متولیان این حوزه گرد‌هم آمدند تا به روند قانون‌گذاری (رگولاتوری) این حوزه کمک کنند؛ چرا‌که به‌ طور کلی در برخورد با پدیده‌های نوظهور، سه نهاد نقش حیاتی دارند: نخست مردم که باید آگاهی خود را افزایش دهند و مراقب رفتارهای هیجانی و شایعات و حواشی باشند. دوم نهادهای غیردولتی‌ مانند سازمان‌های مردم‌نهاد یا انجمن‌هایی نظیر انجمن بلاک‌چین که می‌توانند نقش واسط بین جامعه و حاکمیت را ایفا کنند؛ این نهادها مانند شتاب‌دهنده‌ها و مترجمان اجتماعی عمل می‌کنند و نیازها و دغدغه‌های مردم را به زبان سیاست‌گذاری‌ ترجمه می‌کنند. ‌سوم، دولت و حاکمیت است که باید با دقت و به اندازه به این دست موضوعات ورود کنند؛ چرا‌که ورود ناقص منجر به شکل‌گیری فضاهای قارچ‌گونه و آسیب‌زننده می‌شود و ورود ناگهانی و تند نیز ممکن است فناوری را در نطفه خفه کند.

نقش اهم دولت را می‌توان از چند جانب تحلیل کرد که باید نقش قانون‌گذار، تسهیلگر و ناظر را ایفا کند، نه یک مانع یا رقیب. این سه‌‌گانه‌ اگر به ‌‌صورت هماهنگ و هم‌راستا عمل نکنند، نتیجه‌ای جز هرج‌‌و‌مرج، بی‌اعتمادی و فرار سرمایه نخواهد داشت. تجربه کشورهای موفق نشان می‌دهد ‌این سه بازیگر -مردم، نهادهای مدنی و دولت- توانسته‌اند هم‌زمان، هماهنگ و در اندازه مناسب وارد عرصه شوند. در چنین الگویی، قانون‌گذاری ابتدا در محیط‌های کنترل‌شده و محدود انجام می‌شود. فناوری جدید ابتدا در این محیط‌ها آزموده و پالایش می‌شود، سپس مرحله‌ به مرحله وارد مقیاس‌های گسترده‌تر می‌شود. این روند از برخوردهای قهری یا تدافعی جلوگیری کرده و به توسعه سالم فناوری منجر می‌شود.

سخن پایانی اینکه شفافیت نه یک موضوع لوکس سیاسی است و نه یک ویژگی انتخابی برای دولت‌ها و ملت‌ها، بلکه ضرورتی‌ است برای بقا، توسعه و اعتمادسازی در دوران نوین حکمرانی. فناوری بلاک‌چین‌ پاسخی فناورانه اما عمیق به این ضرورت است؛ پاسخی که نه‌تنها ساختارها را بازتعریف می‌کند، بلکه می‌تواند فرهنگ اعتماد عمومی و مشارکت اجتماعی را بازسازی کند. این فرصت تاریخی‌ اگر با فقدان درک، تأخیر در اجرا یا نگاه امنیتی و بازدارنده مواجه شود، فقط به تقویت رانت، فساد و نابرابری خواهد انجامید؛ اما اگر درست دیده، فهمیده و به کار گرفته شود، می‌تواند بنیان یک اصلاح بزرگ در نحوه تعامل دولت و مردم را بگذارد؛ اصلاحی که امروز‌ بیش از هر زمان دیگری‌ به آن نیاز داریم.