مدرنیته و ادبیات روشنفکری ایران
ادبیات ایران با سیطره مدرنیته دستخوش دگرگونیهای جدی شده است. مفاهیم نوین مانند ادبیات مضاف، نقد ادبی و ادبیات فولکلوریک، ادبیات کلاسیک ایران را نزد جوانان با چالش روبهرو کرده است. ادبیات مضاف، مفهوم مغفول جامعه علمی ایران است.
شرق: ادبیات ایران با سیطره مدرنیته دستخوش دگرگونیهای جدی شده است. مفاهیم نوین مانند ادبیات مضاف، نقد ادبی و ادبیات فولکلوریک، ادبیات کلاسیک ایران را نزد جوانان با چالش روبهرو کرده است. ادبیات مضاف، مفهوم مغفول جامعه علمی ایران است. نبود نظریهپردازی ملی و میهنی در مباحث توسعه سیاسی و اجتماعی، ناشی از بیتوجهی به ادبیات مضاف است. کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران» نوشته دکتر سیدحسن فاضلی، تدوین حسن خوشچشم آرانی با تقریظ حکیمانه استاد سیدحسن امین و همکاری انتشارات چاپخش منتشر شد. مؤلف، تدوینکننده و ناشر کتاب یادشده برآن هستند که ادیبان و خوانندگان را به موضوع ادبیات مضاف توجهی شایسته دهند. برای برونرفت از کاستیهای نوشتاری درخصوص مباحث توسعه سیاسی و اجتماعی، نقد ادبی و تحلیل ادبیات فولکلوریک (عامهپسند) ضروری است که ادبیات مضاف گسترش یابد. نویسندگان کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران» باور دارند ادبیات ایران از گذشته تاکنون مروج سُنت (مکتب تهران) و مخالف مدرنیته (مکتب تبریز) بوده است. پرواضح است که ملاحظات سنتی، راه توسعه را ناهموار میکند. یگانه بحران مؤثر ایران، بحران سنت-مدرنیته است. این کتاب تسهیم درست و منطقیای از عوامل و ابزار تجددطلبی در دویستساله گذشته ارائه میدهد. فصول چهارگانه کتاب به شرح زیر تدوین شده است: فصل نخست کلیات، فصل دوم آرای میرزا فتحعلی آخوندزاده (آخوندوف)، فصل سوم آرای میرزاملکمخان، فصل چهارم آرای میرزا عبدالرحیم طالبوف. کتاب «نقطههای آغاز در ادبیات روشنفکری ایران» سبک نوینی از مطالعه بینرشتهای را در حوزه علوم انسانی معرفی کرده است که خوانندگان از مطالعه آن پشیمان نخواهند شد؛ زیرا مفاهیم پذیرفتهشده روشنفکران امروزین رابطه تنگاتنگی با روشنفکران گذشته دارد. مباحث روشنفکران امروزین عبارت است از علل برتری تمدن غرب بر تمدن شرق، مناظرههای علم و دین یا دانشگاهیان و حوزویان، مسائل نوظهور در علوم انسانی بهویژه حوزه ادیان و... . برای پاسخ به اشکالهای مطرح در مباحث یادشده، شناخت تاریخ و ادبیات روشنفکری ایران لازم است. تهران در دوره قاجار، پایتخت سیاسی ایران شد که غلبه اندیشههای صوفیگری و اخباریگری مانع جدی توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی شد. تبریز در دوره قاجار پایتخت فرهنگی و محل زندگی و حکومتداری ولیعهد پادشاهان قاجار بود. ورود اندیشهها و نمودهای فرهنگی تمدن غرب پس از شکستهای نظامی ایران در دوره ولیعهدی عباسمیرزا شکل گرفت و ایده فرستادن دانشجویان به خارج از کشور عملیاتی شد. پر واضح است که ملاحظات سنتی راه توسعه را ناهموار کرد و تقلید از فرهنگ غرب و القای آن به جامعه جایگزین اندیشههای عباسمیرزا شد که در آغاز جوانی درگذشت و این دیوار بنای توسعه ایران کج چیده شد و شوربختانه هنوز هم بهصورت کج ادامه داده میشود. برای توسعه کشور دو مسئله اساسی لازم است؛ اصلاحات و بازدارندگی. عباسمیرزا تشخیص و تجویز درستی داشت، ولی نسخه او را فرزندان و جانشینانش اجرا نکردند. ناگفته پیداست که نتوانستند انجام دهند؛ چون واژگان استبداد و انحصار داخلی و انتقام از دشمنان، مانع ظهور مسائل توسعه در ایران شد و اکنون هم ادامه دارد.