يك مصوبه و چند تجربه
نبیاله عشقیثانی

مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنیبر انتزاع مسئولیت امور مهدهای کودک از سازمان بهزیستی و واگذاری آن به وزارت آموزشوپرورش تغییر اساسی در حوزه مهمی ایجاد میکند، آن هم زمانی که شخصیت کودکان در آن شکل میگیرد، استعدادها شناخته میشود و پرورش فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد. دلیل این تصمیم را ضرورت پیوستگی امر آموزش در مقطع پیشدبستان و مقطع دبستان ذکر کردهاند.
بهعنوان شخصی که در سالهای دهه 60 چند سال مسئولیت امور مهدهای کودک سازمان بهزیستی را بر عهده داشتهام، نکاتی را یادآور میشوم؛ آموزش و پرورش از سیستم آموزش مستقیم پیروی میکند که جزء آموزشهای الزامی است، بههمیندلیل هم دولت مکلف است امکانات تحصیل رایگان دانشآموزان را در همه نقاط کشور فراهم کند.
با نگاهی به وضعیت مهدهای کودک ملاحظه میکنیم که تنوعی از عناوین، ضرورتها، اهداف و شیوههای تأسیس و اداره مهدهای کودک وجود دارد.
بهلحاظ تاریخی در گذشتههای دورتر با هدف حمایت از خانوادههای آسیبپذیر و مراقبت و تربیت کودکان سنین قبل از دبستان که در مناطق حاشیهای و کمترتوسعهیافته شهرها زندگی میکردند، مراکز رفاه خانواده ایجاد شده بود که از کودکان ساکن این مناطق بهصورت رایگان نگهداری و مراقبت میکرد و هم به کودکان آموزش غیرمستقیم از طریق بازی و سرگرمی میداد و برای بهبود تغذیه آنان به کودکان صبحانه و نهار رایگان داده میشد، همزمان مادران این کودکان نیز دوره آموزشهای حرفهای میگذرانند.
نوع دیگری از مهدهای کودک برای مراقبت و آموزش کودکانی که مادرانشان کارمند بودند به نام مهدهای کودک کارمندی ایجاد شد، ضمن آنکه در برخی از مهدهای کودک بخش شیرخوارگاه برای مراقبت از کودکان شیرخوار مادران شاغل به وجود آمد. همزمان کودکستانهایی توسط آموزشوپرورش تأسیس شد که بیشتر اهداف آموزشی داشت.
در سالهای اخیر، کلاسهای آمادگی در دبستانها راهاندازی شده که یک سال قبل از شروع تحصیلات رسمی را شامل میشود، کمی بعد در برنامه توسعه نظام آموزش و پرورش دوره آمادگی به دو سال افزایش یافت و مقطع تحصیلی جدیدی با عنوان اساس پیشبینی شد که البته عملیاتی نشد.
در سالهای اخیر کارخانجات و مراکز دیگری که تعداد معینی خانم را استخدام کردهاند، مکلف شدند برای آموزش کودکان و رفاه مادران شاغل، مهدهای کودک کوچک در کنار یا در قسمتی از کارخانه ایجاد کنند.
در سال ۶۵ با شروع طرح شاهد که ویژه فرزندان شهدا و جانبازان راهاندازی شده بود، مراکز آموزش پیش از دبستان ویژه فرزندان سه تا پنج سال نیز تأسیس شد که مسئولیت آن با اینجانب بود.
بررسی تاریخچه مهدهای کودک حاکی از آن است که ایجاد مهدهای کودک به ضرورت با عناوین مختلف و به مرور ایام در مکانهای متفاوتی متناسب با نیاز هر منطقه و شرایطی و با اهدافی مثل نگهداری، مراقبت، ارائه خدمات رفاهی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، کمک به تغذیه فرزندان و ارائه آموزشهای غیرمستقیم و غیررسمی در کشور شکل گرفته است که هدف آن صرفا آموزشی نبوده و نیست.
سؤالی که اکنون مطرح است این است که آیا وزارتخانه بسیار بزرگ آموزش و پرورش با جامعه هدف چندین میلیونی و ساختار سازمانی ویژهای که دارد، با وجود کمبود شدید منابع مالی و امکانات چگونه میتواند این ضرورت، تنوع و چندگانگی و چند هدفی مهدهای کودک را بپذیرد و حفظ کند؟ آیا بهدنبال این است که با ایجاد یک مقطع تحصیلی جدید در کنار دبستانها، مهدهای کودک با آن همه تنوع را زیر یک چتر آن هم با هدف صرف آموزشی سازماندهی کند.
- سؤال دیگر آن است که آیا قرار است حدود ۶۰ سال تجربه کارشناسان مهدهای کودک بهزیستی به فراموشی سپرده شود؟ آیا به همه آنچه ذکر شد، قبل از ارائه طرح انتزاع فکر شده و ابعاد مختلف آن مورد عنایت و بررسی قرار گرفته است؟ آیا برای انتقال این مسئولیت برنامه جامعی طراحی شده است؟ و سازوکارهای اجرائی آن فراهم است؟ یا اینکه پس از مدتی مجددا با یک انتزاع و جداسازی دیگر، مواجه میشویم؟
مصوبه اخیر شورای عالی انقلاب فرهنگی مبنیبر انتزاع مسئولیت امور مهدهای کودک از سازمان بهزیستی و واگذاری آن به وزارت آموزشوپرورش تغییر اساسی در حوزه مهمی ایجاد میکند، آن هم زمانی که شخصیت کودکان در آن شکل میگیرد، استعدادها شناخته میشود و پرورش فرزندان را تحت تأثیر قرار میدهد. دلیل این تصمیم را ضرورت پیوستگی امر آموزش در مقطع پیشدبستان و مقطع دبستان ذکر کردهاند.
بهعنوان شخصی که در سالهای دهه 60 چند سال مسئولیت امور مهدهای کودک سازمان بهزیستی را بر عهده داشتهام، نکاتی را یادآور میشوم؛ آموزش و پرورش از سیستم آموزش مستقیم پیروی میکند که جزء آموزشهای الزامی است، بههمیندلیل هم دولت مکلف است امکانات تحصیل رایگان دانشآموزان را در همه نقاط کشور فراهم کند.
با نگاهی به وضعیت مهدهای کودک ملاحظه میکنیم که تنوعی از عناوین، ضرورتها، اهداف و شیوههای تأسیس و اداره مهدهای کودک وجود دارد.
بهلحاظ تاریخی در گذشتههای دورتر با هدف حمایت از خانوادههای آسیبپذیر و مراقبت و تربیت کودکان سنین قبل از دبستان که در مناطق حاشیهای و کمترتوسعهیافته شهرها زندگی میکردند، مراکز رفاه خانواده ایجاد شده بود که از کودکان ساکن این مناطق بهصورت رایگان نگهداری و مراقبت میکرد و هم به کودکان آموزش غیرمستقیم از طریق بازی و سرگرمی میداد و برای بهبود تغذیه آنان به کودکان صبحانه و نهار رایگان داده میشد، همزمان مادران این کودکان نیز دوره آموزشهای حرفهای میگذرانند.
نوع دیگری از مهدهای کودک برای مراقبت و آموزش کودکانی که مادرانشان کارمند بودند به نام مهدهای کودک کارمندی ایجاد شد، ضمن آنکه در برخی از مهدهای کودک بخش شیرخوارگاه برای مراقبت از کودکان شیرخوار مادران شاغل به وجود آمد. همزمان کودکستانهایی توسط آموزشوپرورش تأسیس شد که بیشتر اهداف آموزشی داشت.
در سالهای اخیر، کلاسهای آمادگی در دبستانها راهاندازی شده که یک سال قبل از شروع تحصیلات رسمی را شامل میشود، کمی بعد در برنامه توسعه نظام آموزش و پرورش دوره آمادگی به دو سال افزایش یافت و مقطع تحصیلی جدیدی با عنوان اساس پیشبینی شد که البته عملیاتی نشد.
در سالهای اخیر کارخانجات و مراکز دیگری که تعداد معینی خانم را استخدام کردهاند، مکلف شدند برای آموزش کودکان و رفاه مادران شاغل، مهدهای کودک کوچک در کنار یا در قسمتی از کارخانه ایجاد کنند.
در سال ۶۵ با شروع طرح شاهد که ویژه فرزندان شهدا و جانبازان راهاندازی شده بود، مراکز آموزش پیش از دبستان ویژه فرزندان سه تا پنج سال نیز تأسیس شد که مسئولیت آن با اینجانب بود.
بررسی تاریخچه مهدهای کودک حاکی از آن است که ایجاد مهدهای کودک به ضرورت با عناوین مختلف و به مرور ایام در مکانهای متفاوتی متناسب با نیاز هر منطقه و شرایطی و با اهدافی مثل نگهداری، مراقبت، ارائه خدمات رفاهی، پیشگیری از آسیبهای اجتماعی، کمک به تغذیه فرزندان و ارائه آموزشهای غیرمستقیم و غیررسمی در کشور شکل گرفته است که هدف آن صرفا آموزشی نبوده و نیست.
سؤالی که اکنون مطرح است این است که آیا وزارتخانه بسیار بزرگ آموزش و پرورش با جامعه هدف چندین میلیونی و ساختار سازمانی ویژهای که دارد، با وجود کمبود شدید منابع مالی و امکانات چگونه میتواند این ضرورت، تنوع و چندگانگی و چند هدفی مهدهای کودک را بپذیرد و حفظ کند؟ آیا بهدنبال این است که با ایجاد یک مقطع تحصیلی جدید در کنار دبستانها، مهدهای کودک با آن همه تنوع را زیر یک چتر آن هم با هدف صرف آموزشی سازماندهی کند.
- سؤال دیگر آن است که آیا قرار است حدود ۶۰ سال تجربه کارشناسان مهدهای کودک بهزیستی به فراموشی سپرده شود؟ آیا به همه آنچه ذکر شد، قبل از ارائه طرح انتزاع فکر شده و ابعاد مختلف آن مورد عنایت و بررسی قرار گرفته است؟ آیا برای انتقال این مسئولیت برنامه جامعی طراحی شده است؟ و سازوکارهای اجرائی آن فراهم است؟ یا اینکه پس از مدتی مجددا با یک انتزاع و جداسازی دیگر، مواجه میشویم؟
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.