|

از دل بحران تا دل مردم‌

نقشه راه انسجام ملی

صداوسیما تلاش می‌کند چنین القا کند که گویی اتفاقی نیفتاده و اوضاع همان است که پیش‌تر بود، اما واقعیت جامعه ایران چیز دیگری است. مردم در روزهای دشوار، بی‌آنکه چشم به نهادهای رسمی داشته باشند، کنار یکدیگر می‌ایستند، زخم‌های هم را التیام می‌بخشند و دلگرمی می‌دهند و باید این را قدر دانست.

نقشه راه انسجام ملی

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

صداوسیما تلاش می‌کند چنین القا کند که گویی اتفاقی نیفتاده و اوضاع همان است که پیش‌تر بود، اما واقعیت جامعه ایران چیز دیگری است. مردم در روزهای دشوار، بی‌آنکه چشم به نهادهای رسمی داشته باشند، کنار یکدیگر می‌ایستند، زخم‌های هم را التیام می‌بخشند و دلگرمی می‌دهند و باید این را قدر دانست. در میانه بحران‌ها، آنچه ایران را سر پا نگه می‌دارد، پیوندهای پنهان اما پُرقدرتی است که میان مردم وجود دارد؛ همبستگی‌ای مدنی که از دل تاریخ پرفرازونشیب این سرزمین برآمده و نه از سازوکارهای رسمی. اگر این سرمایه اجتماعی به رسمیت شناخته شود، می‌تواند زمینه‌ساز انسجام ملی تازه‌ای باشد؛ انسجامی که بر پایه اعتماد، گفت‌وگو و مشارکت واقعی میان مردم و حاکمیت شکل می‌گیرد. وقتی جامعه با تهدیدهایی همچون جنگ، تحریم یا فاجعه‌های طبیعی روبه‌رو می‌شود، نوعی همبستگی در میان مردم شکل می‌گیرد که ریشه در وجدان تاریخی، تجربه زیسته و روابط اجتماعی دارد.

این همبستگی، نه سیاسی است و نه ناسیونالیستی، بلکه همبستگی مدنی است؛ نوعی اتحاد افقی میان شهروندان است که از دل روابط خویشاوندی، محلی، قومی، دینی و انسانی برمی‌خیزد‌. نمونه‌های پُرشماری از این همبستگی در تاریخ معاصر ایران وجود دارد؛ از همیاری مردم در زلزله‌های ویرانگر تا همدلی در روزهای سخت جنگ تحمیلی و انسجام در بزنگاه‌هایی همچون کرونا یا حوادث ملی. مردم ایران‌ آموخته‌اند که پناه یکدیگر باشند، نه متکی به سازوکارهای دولتی. این همبستگی، برخلاف انتظار نیروهای بیگانه برای آشوب و گسست، به کاهش آلام و بازسازی امید انجامیده است. اما سؤال مهم اینجاست که دولت با این سرمایه اجتماعی چه می‌کند؟

همبستگی مدنی، داوطلبانه بر‌اساس اعتماد، عدالت، برابری و تجربه‌های مشترک است. این همبستگی می‌تواند به همبستگی سیاسی یعنی اعتماد به نهادها و مشارکت در فرایندهای سیاسی بینجامد، اما فقط زمانی که به رسمیت شناخته شود، نه مصادره‌. شناخت این تمایز و برخورد صادقانه با آن‌ نیازمند نوعی قرارداد اجتماعی تازه است؛ توافقی ضمنی یا صریح که در آن‌ رابطه دولت و ملت بازتعریف می‌شود.

این قرارداد، نه بر پایه امتیازگیری، بلکه بر مبنای احترام متقابل، شفافیت، پاسخ‌گویی و عقلانیت بنا می‌شود. پیوند میان همبستگی مدنی (افقی) و همبستگی سیاسی (عمودی) تنها زمانی ممکن است که دولت، صدای جامعه را بشنود و نه‌فقط در بزنگاه بحران‌ها، بلکه در زمان عادی نیز آن را به رسمیت بشناسد. برای آنکه همبستگی مدنی به انسجام ملی بینجامد، نظام سیاسی باید به سوی نگاهی اعتمادمحور گذر کند. تحقق این تغییر، مستلزم مجموعه‌ای از اقدامات اساسی است:

اول، باید پذیرای تنوع فکری و اجتماعی باشیم؛ یعنی به‌جای برخورد با صداهای متفاوت، آنها را بشنویم و جدی بگیریم. چنین رویکردی باعث مشارکت بیشتر مردم و افزایش حس تعلق آنها به جامعه می‌شود. دوم، نهادهای حاکمیتی باید شفاف و پاسخ‌گو باشند؛ چون فقط در فضایی روشن و مسئولانه است که مردم به ساختارها اعتماد کرده و احساس می‌کنند بخشی از تصمیم‌ها هستند. سوم، باید نهادهای مدنی مثل انجمن‌ها، شوراها، سندیکاها و رسانه‌ها را بازسازی و تقویت کرد. اگر این نهادها مستقل و واقعی باشند، می‌توانند پلی میان دولت و مردم بسازند و زمینه همفکری و همراهی پایدار را فراهم کنند.

در این میان، رسانه‌ها هم نقشی حیاتی و بی‌بدیل بر عهده دارند. رسانه نباید صرفا تریبون دولت یا پژواک ترس‌ها باشد، بلکه باید آینه‌ای از تنوع دیدگاه‌ها، ترجمان تجربه‌های زیسته مردم‌ و بستر گفت‌وگوی ملی باشد.

ایفای این نقش، از رسانه‌ها می‌طلبد که چند وظیفه کلیدی را به‌درستی و با استقلال دنبال کنند: نخست، روایت‌های همبستگی را مستند کنند؛ بازنمایی خانواده‌هایی که در بحران‌ها به یاری هم می‌شتابند، شهروندانی که در برابر حمله دشمن متحد می‌شوند‌ یا اقوام و گروه‌هایی که از یکدیگر حمایت می‌کنند، نه‌تنها ثبت وقایع است، بلکه تولید سرمایه نمادینی است که اعتماد، امید و انسجام می‌آفریند. دوم، دامن‌زدن به گفت‌وگوهای سازنده؛ به‌جای بازتولید دوگانه‌های خصمانه، فضای رسانه‌ای باید میزبان اختلاف‌نظرهای محترمانه و گفت‌وگومحور باشد‌ تا از دل تضارب آرا، راه‌حل‌های اجتماعی زاده شود. و سوم، تاباندن نور بر خلأهای سیاست‌گذاری؛ رسانه، در جایگاه دیده‌بان جامعه‌ باید کاستی‌ها را نقد کند، بی‌آنکه ترس‌افکنی کند یا به دوقطبی‌سازی دامن بزند. نقد صادقانه و مسئولانه، نه در تقابل با همبستگی، بلکه در خدمت تقویت آن است.

رسانه‌های مستقل، دانشگاه‌ها و روشنفکران باید با جسارت نظری، به طراحی همان «قرارداد جدید» کمک کنند که پیوند افقی مردم با پیوند عمودی ساختار سیاسی را برقرار می‌کند. این نیاز به ذهن‌هایی شجاع و قلب‌هایی متعهد دارد که هم توانایی دیدن واقعیت‌های تلخ را دارند، هم امید به ترمیم آن. سرمایه اجتماعی ایران، در روابط انسانی، عاطفه‌های ملی و همبستگی‌های مدنی نهفته است. وظیفه اول حاکمیت، محافظت، تقویت و بهره‌برداری خردمندانه از آن خواهد بود. همبستگی مردمی، هدیه‌ای نیست که بتوان آن را مصادره کرد یا تنها در زمان بحران به آن متوسل شد، بلکه بذر آن باید در دل اعتماد، عدالت، احترام و گفت‌وگو کاشته شود. در چنین شرایطی، همبستگی مدنی نه‌تنها حافظ جامعه در بحران‌ها، بلکه خالق انسجام ملی خواهد بود.

 

آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.