بازخواني حيات پس از انقلاب احسان طبري

شرق: چند روز پيش مصادف با سالمرگ احسان طبري بود؛ يكي از مهمترين اعضاي حزب توده ايران. طبري پيش از انقلاب در حوزه نظري و عملي آنچنان بر هممكتبهاي خود تأثيرگذار بود كه شايد هيچيك از ديگر اعضاي حزب توده چنين جايگاهي را نداشتند اما جايگاه سياسي او پس از انقلاب از يك تئوريسين مهم چپ در ايران به يك زنداني معترف تبديل شد به نحوي كه هنوز هم در نحوه اعترافها و چندوچون بازجوييها ابهامات بسياري وجود دارد. او كه از اواسط دهه 30 در مسكو زندگي ميكرد، با پيروزي انقلاب همراه با دكتر جودت، رفعت محمدزاده و حميد صفري به ايران بازگشت و در خانه فاطمه سلامتبخش مستقر شد. خودش در وصف احساس آن زمانش گفته بود: «احساس من این بود که به سنگر تاریخی خویش برگشتهام».طبري چندي بعد و در تاریخ هفتم ارديبهشت 62 در خانه محمدعلی حسینخانی در خیابان شریعتی به همراه همسرش دستگیر شد كه آذر بینیاز همان روز آزاد شد. نخستين بازجویی از او سه روز بعد يعني در تاريخ سوم ارديبهشت انجام شد. او متهم به نقشهكشيدن براي كودتا بود كه اثبات يا رد اين موضوع همواره مبهم باقي ماند. در جلسه بازجويي از او درباره نقشه كودتا پرسيده شد كه طبري در پاسخ اين
اتهام را رد كرد و از بازجو پرسد «چگونه ممکن بود حزب ما که در گذشته و هماکنون نقش عظیم جمهوری اسلامی را در مبارزه علیه امپریالیسم و اسرائیل و ارتجاع منطقه و خواست محکم استقلالطلبی امام میداند، دست به چنین کاری بزند؟» او سپس «به همه مقدساتی که در نظر هر کدام از ما و همه ما محترم است» سوگند خورد که در جلسات رهبری حزب توده چنین تصمیماتی نبوده است. در پایان این جلسه او به درایت و عدالت در جمهوری اسلامی اظهار اطمینان كرد.جلسه بعد در تاريخ 24 ارديبهشت برگزار شد. عمده پرسشها درباره وضعيت تشكيلات بود. طبري با ديدن فيلمهاي اعترافات محمدعلي عمويي گفت: «اظهارات رفیق عمویی بدون شک مورد طرد کامل رهبری حزب است و به هیچوجه مسئله بیگانهپرستی مطرح نیست».
او میان همبستگی با اتحاد شوروی و بیگانهپرستی خطی واضح میکشد و اظهار میکند که به علت سکته قلبی دوم از کارهای حزبی فاصله گرفته و تقریبا خانهنشین بوده و کتاب میخوانده است. هرچند اين سخنان طبري خاصه در مقطع حكومت فرقه دموكرات آذربايجان به رهبري سيدجعفر پيشهوري صحيح بهنظر نميرسد زيرا هنگامي كه شوروي شرط امتياز نفت شمال را براي ايران قرار داده بود، شخص طبري به دفاع از اين درخواست پرداخت و با توجيه ايجاد موازنه قدرت ميان شوروي و انگلستان گفت كه مصلحت در اعطاي اين امتياز است. چنين همراهياي با شوروي در حالي رخ ميداد كه منطقه آذربايجان ايران در خطر تجزيه قرار داشت و شايد اگر موضوع بيگانهپرستي در ميان نبود، طبري و همفكرانش بايد دغدغه اصلي خود را حفظ منطقه آذربايجان برميشمردند نه منافع غيرقانوني اتحاد جماهير شوروي. به هر روي بازجويي در دو جلسه ديگر نيز ادامه داشت و طبري باز هم بر مواضع حزب تأكيد كرد.شعبه اول دادگاه انقلاب در تاريخ 20 شهريور سال 64 درباره طبري چنين اظهار كرد: «نحوه برخوردهای متهم در دادگاه انقلاب اسلامی و کمگوییهای او در مسائل مطروحه و اتهامات انتسابی و قرائن و شواهد حالیه و مقالیه این
اطمینان را به وجود آورد که ادعای او مبنی بر توبه و بازگشت از راه و روش قبلی و همکاری با دادستانی تماما عاری از حقیقت بوده و صرفا برای فرار از تحمل کیفر و مجازات میباشد؛ لذا به استناد ماده ۲۰۲ قانون حدود و قصاص به اعدام او اظهارنظر مینماید».به گفته هاشمیرفسنجانی، نزد امام خمینی شفاعت احسان طبری ميشود و او با موافقت امام از زندان آزاد شد و تا پايان عمر در حصر خانگي به سر برد. در سال 67 آذر بينياز همسر طبري بر اثر سرطان درگذشت و او نيز حدود يك سال بعد از دنيا رفت.گرچه معلوم نشد چرا احسان طبري در عين حال كه بسياري از افراد ردهپايين حزب توده مشمول حكم اعدام شدند، اعدام نشد و در زندان و سپس حصر خانگي ماند اما اتهام انتسابي او نيز هيچگاه به قطعيت به اثبات نرسيد چنانكه اكبر هاشميرفسنجاني در تاريخ يكم مهر 1385 در گفتوگويي با روزنامه «همشهري» به اتهام اعضاي حزب توده مبني بر قصد كودتا اشاره كرد و گفت: «يك كار ضدديپلماتيك
در مورد شوروي انجام شد كه شايد هم لازم بود و آن برخورد با حزب توده و دستگيري سران آن بود. اين كار با تبليغات گسترده همراه شد و به دنبال آن روابط ما با شوروي مشكل شد». هاشمي درباره نحوه برخورد با حزب توده اينگونه گفت: «اگر آن كار را نميكرديم بهتر بود. ما حزب توده را زير نظر داشتيم. من براي اين حرف كه آنها به فكر كودتا بودند، دليلي پيدا نكردم؛ البته به نفع شوروي فعاليتهايي داشتند». البته سالها بعد حسين شريعتمداري در شبكه يك درباره سخنان طبري در صداوسيما و شايعه تزريق آمپولهايي به او گفته بود: «اولین جایی که این شایعه را مطرح کرد، رادیو آمریکا بود. خود احسان هم این خبرها را شنیده بود. احسان گفت من حرفم با اینها این است که اولا اگر جمهوری اسلامی این همه در علوم پیشرفت کرده که چنین آمپولی بسازد که دیگر شما چه میگویید. علاوه بر این فرضا که آمپول من را به حرف میآورد استدلالهای من را که آمپول درست نمیکند».
شرق: چند روز پيش مصادف با سالمرگ احسان طبري بود؛ يكي از مهمترين اعضاي حزب توده ايران. طبري پيش از انقلاب در حوزه نظري و عملي آنچنان بر هممكتبهاي خود تأثيرگذار بود كه شايد هيچيك از ديگر اعضاي حزب توده چنين جايگاهي را نداشتند اما جايگاه سياسي او پس از انقلاب از يك تئوريسين مهم چپ در ايران به يك زنداني معترف تبديل شد به نحوي كه هنوز هم در نحوه اعترافها و چندوچون بازجوييها ابهامات بسياري وجود دارد. او كه از اواسط دهه 30 در مسكو زندگي ميكرد، با پيروزي انقلاب همراه با دكتر جودت، رفعت محمدزاده و حميد صفري به ايران بازگشت و در خانه فاطمه سلامتبخش مستقر شد. خودش در وصف احساس آن زمانش گفته بود: «احساس من این بود که به سنگر تاریخی خویش برگشتهام».طبري چندي بعد و در تاریخ هفتم ارديبهشت 62 در خانه محمدعلی حسینخانی در خیابان شریعتی به همراه همسرش دستگیر شد كه آذر بینیاز همان روز آزاد شد. نخستين بازجویی از او سه روز بعد يعني در تاريخ سوم ارديبهشت انجام شد. او متهم به نقشهكشيدن براي كودتا بود كه اثبات يا رد اين موضوع همواره مبهم باقي ماند. در جلسه بازجويي از او درباره نقشه كودتا پرسيده شد كه طبري در پاسخ اين
اتهام را رد كرد و از بازجو پرسد «چگونه ممکن بود حزب ما که در گذشته و هماکنون نقش عظیم جمهوری اسلامی را در مبارزه علیه امپریالیسم و اسرائیل و ارتجاع منطقه و خواست محکم استقلالطلبی امام میداند، دست به چنین کاری بزند؟» او سپس «به همه مقدساتی که در نظر هر کدام از ما و همه ما محترم است» سوگند خورد که در جلسات رهبری حزب توده چنین تصمیماتی نبوده است. در پایان این جلسه او به درایت و عدالت در جمهوری اسلامی اظهار اطمینان كرد.جلسه بعد در تاريخ 24 ارديبهشت برگزار شد. عمده پرسشها درباره وضعيت تشكيلات بود. طبري با ديدن فيلمهاي اعترافات محمدعلي عمويي گفت: «اظهارات رفیق عمویی بدون شک مورد طرد کامل رهبری حزب است و به هیچوجه مسئله بیگانهپرستی مطرح نیست».
او میان همبستگی با اتحاد شوروی و بیگانهپرستی خطی واضح میکشد و اظهار میکند که به علت سکته قلبی دوم از کارهای حزبی فاصله گرفته و تقریبا خانهنشین بوده و کتاب میخوانده است. هرچند اين سخنان طبري خاصه در مقطع حكومت فرقه دموكرات آذربايجان به رهبري سيدجعفر پيشهوري صحيح بهنظر نميرسد زيرا هنگامي كه شوروي شرط امتياز نفت شمال را براي ايران قرار داده بود، شخص طبري به دفاع از اين درخواست پرداخت و با توجيه ايجاد موازنه قدرت ميان شوروي و انگلستان گفت كه مصلحت در اعطاي اين امتياز است. چنين همراهياي با شوروي در حالي رخ ميداد كه منطقه آذربايجان ايران در خطر تجزيه قرار داشت و شايد اگر موضوع بيگانهپرستي در ميان نبود، طبري و همفكرانش بايد دغدغه اصلي خود را حفظ منطقه آذربايجان برميشمردند نه منافع غيرقانوني اتحاد جماهير شوروي. به هر روي بازجويي در دو جلسه ديگر نيز ادامه داشت و طبري باز هم بر مواضع حزب تأكيد كرد.شعبه اول دادگاه انقلاب در تاريخ 20 شهريور سال 64 درباره طبري چنين اظهار كرد: «نحوه برخوردهای متهم در دادگاه انقلاب اسلامی و کمگوییهای او در مسائل مطروحه و اتهامات انتسابی و قرائن و شواهد حالیه و مقالیه این
اطمینان را به وجود آورد که ادعای او مبنی بر توبه و بازگشت از راه و روش قبلی و همکاری با دادستانی تماما عاری از حقیقت بوده و صرفا برای فرار از تحمل کیفر و مجازات میباشد؛ لذا به استناد ماده ۲۰۲ قانون حدود و قصاص به اعدام او اظهارنظر مینماید».به گفته هاشمیرفسنجانی، نزد امام خمینی شفاعت احسان طبری ميشود و او با موافقت امام از زندان آزاد شد و تا پايان عمر در حصر خانگي به سر برد. در سال 67 آذر بينياز همسر طبري بر اثر سرطان درگذشت و او نيز حدود يك سال بعد از دنيا رفت.گرچه معلوم نشد چرا احسان طبري در عين حال كه بسياري از افراد ردهپايين حزب توده مشمول حكم اعدام شدند، اعدام نشد و در زندان و سپس حصر خانگي ماند اما اتهام انتسابي او نيز هيچگاه به قطعيت به اثبات نرسيد چنانكه اكبر هاشميرفسنجاني در تاريخ يكم مهر 1385 در گفتوگويي با روزنامه «همشهري» به اتهام اعضاي حزب توده مبني بر قصد كودتا اشاره كرد و گفت: «يك كار ضدديپلماتيك
در مورد شوروي انجام شد كه شايد هم لازم بود و آن برخورد با حزب توده و دستگيري سران آن بود. اين كار با تبليغات گسترده همراه شد و به دنبال آن روابط ما با شوروي مشكل شد». هاشمي درباره نحوه برخورد با حزب توده اينگونه گفت: «اگر آن كار را نميكرديم بهتر بود. ما حزب توده را زير نظر داشتيم. من براي اين حرف كه آنها به فكر كودتا بودند، دليلي پيدا نكردم؛ البته به نفع شوروي فعاليتهايي داشتند». البته سالها بعد حسين شريعتمداري در شبكه يك درباره سخنان طبري در صداوسيما و شايعه تزريق آمپولهايي به او گفته بود: «اولین جایی که این شایعه را مطرح کرد، رادیو آمریکا بود. خود احسان هم این خبرها را شنیده بود. احسان گفت من حرفم با اینها این است که اولا اگر جمهوری اسلامی این همه در علوم پیشرفت کرده که چنین آمپولی بسازد که دیگر شما چه میگویید. علاوه بر این فرضا که آمپول من را به حرف میآورد استدلالهای من را که آمپول درست نمیکند».