بر بامِ دردِ حقیقت

هیچکس از حال ما خبر ندارد. تنها تو خدایی و خبر داری. اگر کسی بخواهد با تهمتی زشت، بیخبران را خبر کند و موجِ مکری به راه بیندازد، تو مکروا و مکر اللَّهی. مدتی است که جاخوشکردگان بر سفره بیتالمال، عکسی را اینسو و آنسو میگردانند و میگویند جمعیت امام علی(ع) در حال آموزش مسائل جنسی به کودکان چشموگوشبسته مناطق محروم سرزمینمان است؛ تا از آبِ گلآلود، ماهی مطلوبِ حزبشان را بیرون بکشند. بدون آنکه بدانند واقعیت، فراتر از هر تصویری است. در خانههای محرومان این شهر، با بیداد مواد مخدر، بحران سوءاستفاده جنسی، چشم و گوش کودکان را بر کودکیشان بسته است.
خانهای در خاکسفید. ماه رمضان سال 1393. به همراه اعضای جمعیت، مراسم دعایی در خانهای میگذاریم که در نبودِ مسئولیت شریفِ مسئولان، ظلماتش بیداد میکند. درِ این خانه، به روی همه دربهدران باز است. هر معتادی میتواند با هزارو 500 تومان، برای مصرف خود در این خانه سقفی داشته باشد. مرد خانه سالهاست تمام بدنش به عفونت اعتیاد نشسته و ریشه شرمش را از دست تنگش در برابر خانواده، با مخدرِ شیشه بُریده بود. پیرزنی مرفینی درحالیکه موشهای کثیف و بطالت آن خانه، انگشتان پایش را به دندان جراحی بریده بودند، در کف خانه، فریادزنان افتاده بود. تنها تصویری که در این چند سال، دو دختر بهاستخواننشسته آن خانه دیده بودند، مردانی بیرگ است که در قبیحترین شکل، به دنبال رگی در زیر بدنشان میگردند، به وقت خماری، کتکشان میزنند و به هنگام نشئگی، به این دو طفل بیپناه تجاوز میکنند. دختر بزرگتر که 12 سال داشت، باردار بود و دیگری هشتساله و هر دو نیز در خیال کودکانهشان، آنچه بر سرشان میآمد، طبیعت و اقتضای زندگی همه دخترکان شهر میپنداشتند. در یک اتاق، زنی نیمبرهنه در حال دودکردنِ رؤیای خوشخیالی آقازادگان متعصب و کوری بود که
هنوز فکر میکنند با بستن دکمه گلوگاهشان، اسلامشان برقرار است. این سومین کودکی است که این زن در این خانه به دنیا میآورد. پسر اول یادگار روزهای پاکی است که بر یک بساط نشسته و با او مشغول مصرف است. دختربچه دوم را فروختهاند و حال تنها این نوزاد ششماهه مانده که سرنوشتش از نطفگی، تلخترین است. به اتاق که سرک میکشیم، زنان و مردان و کودکان نیمهعریان همگی در حال لولیدن در هم هستند.
دانشجویان پاکدل داوطلب جمعیت امام علی(ع) به زانوی تضرع میافتند و به بیبضاعتان، قول حمایت با جیبهای دانشجوییشان را میدهند، به شرط آنکه امشب خاکسترنشینان ظلام، به سمت نور آیند و اعتیادشان را ترک کنند... بیخبران چه میدانند از حال ما؟! جایی که معتادش گوشِ شنیدن داشت و به ترک اعتیادش قیام کرد، این سفرهنشینانِ بیتالمال، به اشتیاق، پنبه در گوش میفشارند. باکی نیست که توکل شما بر تصویری است که دست به دست در بیحیایی دنیای مجازی، به تهمت میچرخانید و توکل ما بر خدای کودکان دردمند این دیار.
*مؤسس جمعیت امام علی(ع)
هیچکس از حال ما خبر ندارد. تنها تو خدایی و خبر داری. اگر کسی بخواهد با تهمتی زشت، بیخبران را خبر کند و موجِ مکری به راه بیندازد، تو مکروا و مکر اللَّهی. مدتی است که جاخوشکردگان بر سفره بیتالمال، عکسی را اینسو و آنسو میگردانند و میگویند جمعیت امام علی(ع) در حال آموزش مسائل جنسی به کودکان چشموگوشبسته مناطق محروم سرزمینمان است؛ تا از آبِ گلآلود، ماهی مطلوبِ حزبشان را بیرون بکشند. بدون آنکه بدانند واقعیت، فراتر از هر تصویری است. در خانههای محرومان این شهر، با بیداد مواد مخدر، بحران سوءاستفاده جنسی، چشم و گوش کودکان را بر کودکیشان بسته است.
خانهای در خاکسفید. ماه رمضان سال 1393. به همراه اعضای جمعیت، مراسم دعایی در خانهای میگذاریم که در نبودِ مسئولیت شریفِ مسئولان، ظلماتش بیداد میکند. درِ این خانه، به روی همه دربهدران باز است. هر معتادی میتواند با هزارو 500 تومان، برای مصرف خود در این خانه سقفی داشته باشد. مرد خانه سالهاست تمام بدنش به عفونت اعتیاد نشسته و ریشه شرمش را از دست تنگش در برابر خانواده، با مخدرِ شیشه بُریده بود. پیرزنی مرفینی درحالیکه موشهای کثیف و بطالت آن خانه، انگشتان پایش را به دندان جراحی بریده بودند، در کف خانه، فریادزنان افتاده بود. تنها تصویری که در این چند سال، دو دختر بهاستخواننشسته آن خانه دیده بودند، مردانی بیرگ است که در قبیحترین شکل، به دنبال رگی در زیر بدنشان میگردند، به وقت خماری، کتکشان میزنند و به هنگام نشئگی، به این دو طفل بیپناه تجاوز میکنند. دختر بزرگتر که 12 سال داشت، باردار بود و دیگری هشتساله و هر دو نیز در خیال کودکانهشان، آنچه بر سرشان میآمد، طبیعت و اقتضای زندگی همه دخترکان شهر میپنداشتند. در یک اتاق، زنی نیمبرهنه در حال دودکردنِ رؤیای خوشخیالی آقازادگان متعصب و کوری بود که
هنوز فکر میکنند با بستن دکمه گلوگاهشان، اسلامشان برقرار است. این سومین کودکی است که این زن در این خانه به دنیا میآورد. پسر اول یادگار روزهای پاکی است که بر یک بساط نشسته و با او مشغول مصرف است. دختربچه دوم را فروختهاند و حال تنها این نوزاد ششماهه مانده که سرنوشتش از نطفگی، تلخترین است. به اتاق که سرک میکشیم، زنان و مردان و کودکان نیمهعریان همگی در حال لولیدن در هم هستند.
دانشجویان پاکدل داوطلب جمعیت امام علی(ع) به زانوی تضرع میافتند و به بیبضاعتان، قول حمایت با جیبهای دانشجوییشان را میدهند، به شرط آنکه امشب خاکسترنشینان ظلام، به سمت نور آیند و اعتیادشان را ترک کنند... بیخبران چه میدانند از حال ما؟! جایی که معتادش گوشِ شنیدن داشت و به ترک اعتیادش قیام کرد، این سفرهنشینانِ بیتالمال، به اشتیاق، پنبه در گوش میفشارند. باکی نیست که توکل شما بر تصویری است که دست به دست در بیحیایی دنیای مجازی، به تهمت میچرخانید و توکل ما بر خدای کودکان دردمند این دیار.
*مؤسس جمعیت امام علی(ع)