تحلیل رفتار قیمت طلا در مواجهه با جنگها، تورم و سیاستهای پولی (۱۹۷۳–۲۰۲۵)
طلای جهانی در بزنگاه بحران خاورمیانه
در نیمقرن اخیر، بازار جهانی طلا بارها و بارها خود را بهعنوان حساسترین شاخص واکنش به بحرانهای ژئوپلیتیک، تحولات انرژی و سیاستهای کلان پولی و مالی جهان نشان داده است. از شوکهای نفتی دهه ۱۹۷۰ و انقلاب ایران تا بحران مالی ۲۰۰۸، همهگیری کرونا و تنشهای امروز خاورمیانه، طلا همواره نخستین مقصد سرمایهگذاران در هنگام نااطمینانی بوده و جهشهای قیمتی آن اغلب بازتابی از بیاعتمادی به ارزهای فیات، ضعف ساختارهای مالی یا ترس از بیثباتی سیاسی است.


به گزارش گروه رسانهای شرق،
امیررضا اعطاسی
در نیمقرن اخیر، بازار جهانی طلا بارها و بارها خود را بهعنوان حساسترین شاخص واکنش به بحرانهای ژئوپلیتیک، تحولات انرژی و سیاستهای کلان پولی و مالی جهان نشان داده است. از شوکهای نفتی دهه ۱۹۷۰ و انقلاب ایران تا بحران مالی ۲۰۰۸، همهگیری کرونا و تنشهای امروز خاورمیانه، طلا همواره نخستین مقصد سرمایهگذاران در هنگام نااطمینانی بوده و جهشهای قیمتی آن اغلب بازتابی از بیاعتمادی به ارزهای فیات، ضعف ساختارهای مالی یا ترس از بیثباتی سیاسی است. این مقاله با رویکردی تحلیلی و تطبیقی، مهمترین رخدادهای ۵۰ سال گذشته را مرور میکند تا نشان دهد چگونه رویدادهای بزرگ و رفتار سیاستگذاران، هر بار مسیر تازهای برای قیمت این فلز گرانبها ترسیم کردهاند.
مقایسه نوسانات قیمت طلا در جنگهای ۵۰ سال اخیر
طلا بهعنوان دارایی امن سنتی، طی دهههای گذشته تقریبا همواره نسبت به جنگها و بحرانهای بزرگ جهانی واکنش نشان داده است. در این بخش، عملکرد قیمت طلا پس از مهمترین رویدادهای ژئوپلیتیکی نیمقرن اخیر – از جنگ یومکیپور و انقلاب ۱۳۵۷ ایران گرفته تا جنگهای خلیج فارس، حملات ۱۱ سپتامبر، بحران مالی ۲۰۰۸، همهگیری کرونا و جنگ اوکراین– مرور میشود. هدف آن است که مشخص شود آیا طلا در هریک از این بحرانها نقش پناهگاه امن را ایفا کرده و چگونه نوسان
داشته است.
1. جنگ یومکیپور ۱۹۷۳:
بحران نفتی ناشی از جنگ اعراب و اسرائیل، جهش تورمی بیسابقهای در اقتصاد جهانی ایجاد کرد. بانکهای مرکزی با هجوم نقدینگی و ضعف دلار روبهرو شدند و سرمایهگذاران به سرعت به طلا پناه بردند؛ در کمتر از یک سال، قیمت طلا بیش از ۱۱۵ درصد رشد کرد و ساختار بازار جهانی طلا برای همیشه دگرگون شد.
2. انقلاب ایران ۱۹۷۹:
انقلاب ایران با کاهش عرضه نفت، بیثباتی ژئوپلیتیک و تورم جهانی همراه شد. طی کمتر از دو سال، قیمت طلا بیش از ۱۶۰ درصد افزایش یافت و سقف تاریخی ۸۵۰ دلار را لمس کرد؛ نقش ایران در ایجاد شوک انرژی و تورم کلان بیبدیل بود، اما سیاستهای فدرالرزرو تعیین کرد که رشد طلا تا کجا ادامه یابد.
3. حمله شوروی به افغانستان (۱۹۷۹)
این تهاجم نظامی، در همپوشانی با بحران نفت و انقلاب ایران، ریسک ژئوپلیتیک را به بالاترین سطح چند دهه رساند. قیمت طلا به رکورد ۸۵۰ دلار جهش کرد و بازار نشان داد که در دوران بحرانهای همزمان، سریعترین پناهگاه دارایی است.
4. جنگ ایران و عراق (۱۹۸۰–۱۹۸۸):
با وجود شوک اولیه، بازار طلا بهزودی وارد فاز اصلاحی شد و طی دهه ۸۰، قیمت طلا بیش از ۷۰ درصد افت کرد. دلیل اصلی، سیاستهای انقباضی شدید فدرالرزرو، افزایش نرخ بهره و بازگشت اعتماد به دلار بود؛ بحران منطقهای نتوانست جهت بلندمدت بازار را تغییر دهد.
5. جنگ خلیج فارس (۱۹۹۰–1991):
حمله عراق به کویت قیمت طلا را در کوتاهمدت حدود ۲۰ درصد افزایش داد، اما با مدیریت سریع بحران توسط آمریکا و ائتلاف، بازار به تعادل بازگشت. این تجربه نشان داد که نقش آمریکا در کنترل بحران میتواند ریسکهای ژئوپلیتیک را محدود کند.
6. جنگ افغانستان و ۱۱ سپتامبر (۲۰۰۱):
حملات تروریستی و ورود آمریکا به افغانستان، بازارها را دچار شوک امنیتی کرد و قیمت طلا وارد روند صعودی شد. سیاستهای انبساطی فدرالرزرو (کاهش نرخ بهره و تزریق نقدینگی)، کاهش ارزش دلار و افزایش تقاضا برای دارایی امن، طلا را در مسیر صعودی چندساله قرار داد.
7. جنگ عراق (۲۰۰۳):
حضور نظامی آمریکا و بحران انرژی موجی تازه از نااطمینانی به بازارها آورد. قیمت طلا از مرز ۴۰۰ دلار عبور کرد و بانکهای مرکزی نوظهور به خرید طلا روی آوردند؛ روند صعودی تا سال ۲۰۱۱ ادامه یافت و به رکوردهای جدید انجامید.
8. بحران مالی ۲۰۰۸:
ورشکستگی بانکها و سقوط بورسها، سرمایهگذاران را به داراییهای امن سوق داد و طلا طی سه سال بیش از دو برابر شد. اجرای سیاستهای فوقانبساطی (QE) فدرالرزرو و نگرانی از تورم آتی، موتور اصلی رشد طلا در این بازه بود.
9. بهار عربی، جنگ لیبی، سوریه و یمن (۲۰۱۱–۲۰۱۵):
موج خیزشهای منطقهای و بیثباتیهای خاورمیانه رشد کوتاهمدتی برای طلا به همراه داشت، اما با سیاستهای سختگیرانه بانکهای مرکزی غرب، رشد طلا متوقف شد و بازار به تعادل بازگشت. این نشان داد که بحرانهای منطقهای بدون شوک اقتصاد کلان، اثر پایدار ندارند.
جنگ اوکراین (۲۰۱۴ و ۲۰۲۲)، کرونا، جنگ ایران–اسرائیل
(۲۰۲۳–۲۰۲۵):
در بحران اوکراین و کرونا، قیمت طلا با جهش ۱۵ تا ۳۰ درصدی به رکوردهای تاریخی رسید. اما سیاستهای انقباضی و تقویت دلار بخشی از این رشد را تعدیل کرد؛ در بحران ایران–اسرائیل، قیمت همچنان بالاست اما بازار منتظر یک شوک واقعی یا تغییر پایدار در سیاستهای بانک مرکزی است تا مسیر بعدی مشخص شود.
جمعبندی رفتار تاریخی
رفتار تاریخی طلا نشان میدهد که این فلز گرانبها بهعنوان پناهگاه امن، در واکنش به تنشهای ژئوپلیتیک، بحرانهای مالی و بیثباتی ساختاری، همواره جهشهایی معنادار را تجربه کرده است. از بحران نفت ۱۹۷۳ و انقلاب ایران در ۱۹۷۹ که قیمت طلا را چند برابر کرد، تا بحران مالی ۲۰۰۸ و همهگیری کرونا، طلا همواره زمانی اوج گرفته که اعتماد عمومی به ارزهای فیات، ثبات ژئوپلیتیکی و آینده اقتصادی جهان تضعیف شده است.
در مقابل، در بحرانهایی با ابعاد محدودتر، نظیر جنگ یمن، جنگ داخلی سوریه، یا تنشهای کوتاهمدت منطقهای، طلا عمدتا واکنش محدودی نشان داده و سریع به تعادل بازگشته است. تحلیلها نشان میدهد که ترکیب عواملی چون شدت نااطمینانی، گستره بینالمللی بحران، ضعف دلار آمریکا و جهتگیری سیاستهای پولی بانکهای مرکزی در تعیین شدت واکنش طلا نقش کلیدی دارد.
نکته مهم، بازگشت ساختاری طلا به روند صعودی پس از هر بحران بزرگ است. از سال ۲۰۰۱ به بعد، طلا در پی حمله آمریکا به افغانستان، جنگ عراق، بحران ۲۰۰۸ و سپس کرونا، به طور پیوسته سقفهای قیمتی جدیدی را فتح کرده و حتی در واکنش به تنشهای ژئوپلیتیک جدید مانند جنگ اوکراین یا بحران ایران–اسرائیل، به سطح تاریخی بالای سههزارو 400 دلار نزدیک شده است. در مجموع، بازار طلا نهتنها بازتابدهنده ترسهای جهانی است، بلکه بهعنوان شاخصی از بیاعتمادی ساختاری به نظامهای پولی و سیاسی عمل میکند؛ و همین ویژگی، نقش آن را در دوران پرریسک امروز، بیش از هر زمان دیگر برجسته کرده است.
تغییرات ساختاری و روانشناسی بازار طلا در بازههای کوتاه، میان و بلندمدت
روانشناسی بازار طلا در ۵۰ سال اخیر نشان داده تغییرات سیاستهای پولی، بحرانهای اقتصادی و ژئوپلیتیک، و موجهای جمعی، ترس یا طمع سرمایهگذاران هرکدام میتوانند محرک اصلی فازهای صعودی یا نزولی باشند. تحلیل دادههای حجمی و ارزش معاملات، گویای این است که هر زمان بیاعتمادی به نظام مالی و پولی اوج گرفته، طلا بیشترین نقش محافظتی را ایفا کرده است.
1. صعود تاریخی ۱۹۷۶ تا اوایل ۱۹۸۰: ۷۷۳ درصد رشد
این بازه با یکی از شگفتانگیزترین رالیهای تاریخ طلا همراه شد؛ قیمت اونس طی کمتر از چهار سال از حدود ۱۱۲ دلار به ۸۵۰ دلار رسید (۷۷۳ درصد رشد). همزمانی فروپاشی نظام برتونوودز، شوکهای نفتی، بحرانهای ژئوپلیتیک (یومکیپور، انقلاب ایران)، و صعود تورم ایالات متحده موجب شد سرمایهگذاران از ارزهای فیات به سمت طلا کوچ کنند. در نمودار، این جهش عمودی نشاندهنده هراس سیستمی و نااطمینانی استراتژیک است؛ رفتار جمعی بازار، فرار سرمایه از دلار به طلا و رشد چشمگیر نقدشوندگی را به رخ کشید. بازارهای آتی تازه راهاندازی شده و حجم معاملات ناگهان از چند صد میلیون دلار به میلیاردها دلار رسید. این دوران، عصر طلایی پناهگاه امن بود.
2. نزول بلندمدت ۱۹۸۰ تا ۱۹۹۹: ۷۰ درصد افت
پس از اوج ۱۹۸۰، بازار به مدت نزدیک به 20 سال در یک روند فرسایشی نزولی قرار گرفت و قیمت طلا بیش از ۷۰ درصد کاهش یافت. نمودار بهوضوح رکود و خروج سرمایه را در این بازه نشان میدهد. این روند، محصول سیاستهای پولی تهاجمی فدرالرزرو (پل ولکر)، نرخ بهره واقعی بالا، تقویت دلار و مهار انتظارات تورمی بود. بانکهای مرکزی اروپا نیز با فروش ذخایر طلا، فشار مضاعف وارد کردند. در این دو دهه، جایگاه طلا بهعنوان سپر تورمی تضعیف شد و سرمایهها عمدتا به بازارهای سهام و اوراق کوچ کردند؛ نمودار، حجم پایین معاملات و دامنه محدود نوسان را گواهی میدهد. این بازه نمونهای است از چرخش انتظارات بازار تحت تأثیر سیاست پولی سختگیرانه و اعتماد مجدد به ارز آمریکا.
3. صعود دوم ۱۹۹۹ تا ۲۰۱۱: ۶۵۴ درصد رشد
بازگشت طلا به مدار صعودی از کف تاریخی حدود ۲۵۰ دلار آغاز شد و تا رکورد هزارو ۹۲۰ دلار در سال ۲۰۱۱ پیش رفت (۶۵۴ درصد رشد). نمودار یک روند صعودی قدرتمند، با چند فاز شتابگیر (۲۰۰۱: حملات تروریستی، ۲۰۰۸: بحران مالی جهانی) را ثبت میکند. موتور اصلی رشد در این بازه، سیاستهای پولی انبساطی، کاهش نرخ بهره و در نهایت برنامههای QE بود که پس از بحران ۲۰۰۸ شدت گرفت.
بازار جهانی با ورود ETFها و افزایش نقدشوندگی، بازیگران جدیدی پیدا کرد؛ بانکهای مرکزی چین، روسیه و اقتصادهای نوظهور، خریداران طلای جهانی شدند. موج اعتمادزدایی از دلار و نااطمینانی ساختاری، جمعیت سرمایهگذار را در ابعادی بیسابقه به بازار طلا کشاند. این دوره، نمایش روانی و ساختاری بیسابقهای از نقش طلا بهعنوان «لنگر ثبات» در آشوب بود.
4. اصلاح و نزول میانمدت ۲۰۱۱ تا ۲۰۱۵: افت ۴۵ درصد
پس از جهش ۲۰۱۱، بازار وارد فاز اصلاحی شد؛ قیمت طلا در کمتر از چهار سال نزدیک به ۴۵ درصد سقوط کرد و به محدوده هزارو ۵۰ دلار بازگشت. نمودار، ریزش سنگین پس از اوج تاریخی را با خروج نقدینگی از صندوقهای ETF و چرخش رفتار سرمایهگذاران نشان میدهد. عامل اصلی، تغییر جهت سیاست پولی ایالات متحده، تیپرینگ فدرالرزرو و سیگنال افزایش نرخ بهره بود. تقویت دلار و بازگشت اعتماد به بازارهای ریسکی، سبب شد روانشناسی غالب بازار از دفاعی به تهاجمی تغییر کند. حجم معاملات بالا باقی ماند، اما ساختار بازار به سمت موجسواری و نوسانگیری کوتاهمدت چرخید.
5. صعود جدید و رکوردشکنی ۲۰۱۵ تا ۲۰۲۵: ۲۲۵ درصد رشد
در این دهه، نمودار طلا بازتابدهنده همزمان سیاستهای پولی بیسابقه، تورم تاریخی و موج بیثباتی ژئوپلیتیک بوده است. از کف هزارو ۷۷ دلار، طلا تا بهار ۲۰۲۵ به رکورد سههزارو ۴۵۰ دلار (۲۲۵ درصد رشد) رسید. بازار با نقدشوندگی بالا (میانگین روزانه بیش از ۱۶۰ میلیارد دلار معامله)، موج خرید بانکهای مرکزی (رکورد ۲۰۲۲) و سیل سرمایهگذاران ریسکگریز روبهرو شد. شوکهای سریالی -از همهگیری کرونا تا جنگ اوکراین و بحران انرژی- همزمان با ترس از کاهش ارزش دلار و تورم دورقمی، بارها به این صعود شتاب داد. نمودار به روشنی موجهای اصلاحی کوتاه و تداوم روند بلندمدت را نشان میدهد؛ هر ریزش یک فرصت خرید برای سرمایهگذاران جهانی شد و هر موج صعودی با ورود سرمایهگذاران سازمانی و افزایش حجم معاملات تقویت شد. رفتار بازار در این بازه تلفیقی از «ریسکگریزی سیستماتیک» و «دینامیک هراس جهانی» بود.
جمعبندی و سناریوی قیمت طلا: میان تردید و امید
در نقطه کنونی، بازار جهانی طلا در شرایطی ایستاده که هم فاندامنتالها و هم نمودارهای قیمت، تصویری از یک «دوراهی حساس» را ترسیم میکنند. رفتار تاریخی طلا در شوکهای ژئوپلیتیک نظیر جنگ یوم کیپور، انقلاب ایران، حمله آمریکا به عراق، بحران اوکراین و حالا تنش ایران و اسرائیل، همواره ترکیبی از افزایش نااطمینانی و پرش قیمت اما اصلاح بعدی بوده است. با استفاده از دادههای معاملاتی، تحلیل نموداری و بررسی همزمان نرخ بهره، دلار و تحولات اقتصاد کلان، میتوان مسیرهای محتمل پیشرو را چنین صورتبندی کرد:
سناریو اول: اصلاح سنگین در صورت از دست رفتن کف کانال کوتاهمدت (سههزارو۳۰۰ دلار)
در این سناریو، اگر قیمت طلا نتواند محدوده حمایتی مهم سههزارو ۳۰۰ دلار (کف کانال صعودی کوتاهمدت) را حفظ کند، براساس تحلیل نمودار روزانه و هفتگی، افت سریع قیمت تا محدودههای دوهزارو ۶۶۰ یا حتی دوهزارو ۴۷۰ دلار طی دو، سه ماه آینده بسیار محتمل است (۱۸–۳۱ درصد اصلاح). تجربه تاریخی نشان داده است که پس از هر موج صعودی برآمده از ترس ژئوپلیتیک -مانند حمله آمریکا به عراق ۲۰۰۳ یا شوک اولیه جنگ اوکراین ۲۰۲۲- با تثبیت فضای سیاسی و فقدان شوکهای جدید، بخشی از رشد قیمتی تخلیه میشود و بازار با خروج سرمایههای کوتاهمدت مواجه میشود.
اما این اصلاح، فقط به عوامل تکنیکال وابسته نیست:
اگر شاخص دلار (DXY) تحت تأثیر افزایش نرخ بهره واقعی در آمریکا، مجددا تقویت شود و فدرالرزرو همچنان پیام انقباضی مخابره کند، جذابیت دارایی بدون بازدهی مثل طلا کاهش خواهد یافت؛ همانطور که پس از ۲۰۱۱ و نیمه دوم ۲۰۲۲ شاهد بودیم.
در شرایط کاهش شدید قیمت نفت (به علت حل بحران خاورمیانه یا افزایش عرضه)، تورم جهانی نیز کنترل میشود و سرمایهگذاران از بیم تورم عقبنشینی خواهند کرد.
رفتار بازار پس از بحرانهایی شبیه جنگ ایران و اسرائیل معمولا چنین بوده که اگر تهدید جنگی به حمله منطقهای محدود باقی بماند و بازارها به سمت ثبات سیاسی برگردند، «پریمیوم ریسک» طلا سریعا تخلیه میشود و موج اصلاح، دامنهدار خواهد شد.
خروج بانکهای مرکزی یا صندوقهای بزرگ از خرید سنگین طلا (مثلا چین یا ترکیه) میتواند فشار مضاعفی ایجاد کند.
در مجموع، در این سناریو قیمت طلا میتواند در چند ماه آینده تا سطوح حمایتی پایینتر سقوط کند و وارد فاز نوسان در محدوده دوهزارو ۴۷۰ تا دوهزارو۶۶۰ دلار شود. هرچند از نظر نگارنده ترند اصلی طلا همچنان روند صعودی را ادامه خواهد داد و این یک اصلاح کوتاهمدت است.
سناریو دوم: تداوم روند صعودی و شکستن مقاومت تاریخی سههزارو ۵۰۹ دلار
در نقطه مقابل، اگر طلا بتواند مقاومت تاریخی و روانی سههزارو ۵۰۹ دلار را با حجم معاملات بالا و کندلهای قوی به سمت بالا بشکند (مطابق تحلیل نمودار)، یک فاز جدید صعودی فعال میشود که حتی میتواند اهداف چهار هزار دلار یا بالاتر را در ماههای آینده فعال کند.
اما تحقق این سناریو مستلزم مجموعهای از عوامل بنیادی و روانی است:
پایداری یا تشدید تنش ایران و اسرائیل یا گسترش بحران به سایر کشورهای منطقه (مانند بستن تنگه هرمز یا مداخله قدرتهای جهانی)، ریسک ژئوپلیتیک را مجددا به بازار بازمیگرداند. تجربه تاریخی -از انقلاب ایران و حمله آمریکا به عراق تا بحران اوکراین- نشان داده که طلا در فاز شوک جنگی، رکوردهای تاریخی ثبت میکند، اگر تهدید به اختلال جدی در عرضه نفت یا بیثباتی منطقهای دائمی باشد.
تداوم یا تشدید سیاستهای پولی انبساطی: اگر بانکهای مرکزی بزرگ در مقابل فشارهای رکودی نرخ بهره را بالا نبرند و به حمایت از بازارها ادامه دهند، سرمایهگذاران انگیزه مضاعف برای خرید طلا بهعنوان پوشش ریسک تورم خواهند داشت.
ضعف دلار آمریکا: در صورت تضعیف شاخص دلار -مثلا به دلیل کسری بودجه تاریخی، نگرانی از بدهی دولت آمریکا یا افزایش احتمال کاهش نرخ بهره- طلا با شتاب بیشتری به رکوردهای جدید خواهد رسید.
شوکهای ناگهانی در بازار نفت یا سایر کالاها: رشد قیمت نفت ناشی از تشدید بحران منطقهای یا ورود ریسکهای جدید (مانند تحریمهای سختتر بر روسیه یا ایران)، میتواند مجددا موجی از خرید امن را به بازار طلا تزریق کند.
در این سناریو، حتی در صورت اصلاحات کوتاهمدت، شکست معتبر مقاومت سههزارو ۵۰۹ دلار آغازگر موجی جدید خواهد بود و اهداف قیمتی بالای چهار هزار دلار دور از دسترس نیست.
نتیجهگیری راهبردی
رفتار طلا در بحرانهای ژئوپلیتیک تاریخی نشان داده که «ترس بزرگ» سریعا در قیمت منعکس میشود، اما پایداری رشد یا عمق اصلاح، به ترکیب سیاست پولی، ارزش دلار، وضعیت بازار نفت و واقعیبودن تهدید ژئوپلیتیک بستگی دارد.
اکنون بازار جهانی طلا دقیقا در میانه دوگانه «وحشت از بیثباتی» و «امید به مهار بحران» قرار گرفته است. هرچه فدرالرزرو، بانکهای مرکزی و بازار نفت سیگنالهای متفاوتتری بفرستند، نوسانها عمیقتر و تصمیمگیری برای سرمایهگذاران دشوارتر میشود. تجربه جنگهای قبلی مثل ایران-عراق و اوکراین نشان داده که بازار طلا مستعد هر دو سناریو است، اما در نهایت جهتگیری بلندمدت را مجموعهای از عوامل اقتصادی، سیاستی و روانی تعیین خواهد کرد.
آخرین اخبار روزنامه را از طریق این لینک پیگیری کنید.