|

حبس‌کشیده و طرح‌کشیده

گفت‌وگو با هادی حیدری، کاریکاتوریست، روزنامه‌نگار و نقاش به بهانه نمایشگاه آثار او در گالری دنا

هادی حیدری (زاده هفتم دی ۱۳۵۶، تهران) کاریکاتوریست، نقاش و روزنامه‌نگار شناخته‌شده ایرانی است. او پس از تحصیل در رشته ادبیات و علوم انسانی، وارد دانشگاه در رشته نقاشی شد و خیلی زود با ارسال آثارش به مجله گل‌آقا به مدیریت کیومرث صابری، فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد. حیدری در گذر سال‌ها با انتشار کاریکاتورهای انتقادی در روزنامه‌ها و مجلات گوناگون، به چهره‌ای شاخص در طنز سیاسی تبدیل شد؛

حبس‌کشیده و طرح‌کشیده

به گزارش گروه رسانه‌ای شرق،

ترانه سلطانی: هادی حیدری (زاده هفتم دی ۱۳۵۶، تهران) کاریکاتوریست، نقاش و روزنامه‌نگار شناخته‌شده ایرانی است. او پس از تحصیل در رشته ادبیات و علوم انسانی، وارد دانشگاه در رشته نقاشی شد و خیلی زود با ارسال آثارش به مجله گل‌آقا به مدیریت کیومرث صابری، فعالیت مطبوعاتی خود را آغاز کرد. حیدری در گذر سال‌ها با انتشار کاریکاتورهای انتقادی در روزنامه‌ها و مجلات گوناگون، به چهره‌ای شاخص در طنز سیاسی تبدیل شد؛ مسیری که البته همواره بی‌حاشیه هم نبود و گاهی واکنش‌های قضائی را در پی داشت. نمایشگاه تازه او با عنوان چشم‌بندان در گالری دنا برگزار شده است. در استیتمنت نمایشگاه آمده است که تمام آثار در شرایط ویژه زندان خلق شده‌اند. این مجموعه، روایت تصویری روزهای حبس اوست؛ روزهایی که هم زندان کشید و هم طرح کشید. به همین بهانه با او گفت‌وگویی  انجام دادیم.

 شما این مجموعه را در دوران خاصی از زندگی‌تان آغاز کردید. برایتان آن تجربه چه نسبتی با خلق این آثار داشت؟

وقتی برای اجرای حکم یک‌ساله‌ام به زندان افتادم، پس از مدتی که شرایط تا حدی برایم روشن شد و توانستم ذهنم را متمرکز کنم، به این فکر افتادم که چند کاریکاتوریست در ایران یا حتی در جهان چنین موقعیتی پیدا کرده‌اند که در دل زندان آثاری خلق کنند؟ انفرادی را پیش‌تر گذرانده بودم؛ آنجا اساسا امکان خلق اثر وجود ندارد. اما زندان عمومی موقعیتی متفاوت بود. به چشم یک امکان به آن نگاه کردم؛ شاید  یک موقعیت تاریخی.

من انتخاب کرده بودم در کشورم بمانم. یک‌سال‌ونیم هم منتظر اجرای حکم بودم. باورم این بود که چراغم در همین خاک می‌سوزد. بنابراین تصمیم گرفتم اگر امکانش را پیدا کنم، ایده‌هایی متناسب با این شرایط به کاریکاتور تبدیل کنم؛ کارهای بدون شرحی که مفهومی روشن به مخاطب منتقل کند. خلق این آثار برایم وسیله‌ای شد برای تاب‌آوری آن شرایط.

در کنار این طرح‌ها، نامه‌هایی هم روزانه برای همسرم نوشتم. در آنها از فضای زندان، مواجهه‌ام با دیگر زندانیان و مناسبات فرهنگی آنجا نوشتم. اگر روزی مجال انتشارشان فراهم شود، تصویری از آن فضا از دریچه نگاه یک کارتونیست در زندان به دست  خواهد داد.

 شروع یک مجموعه هنری در شرایط دشوار معمولا بار عاطفی خاصی دارد. شما این بار را در کدام بخش‌ها می‌بینید؟

من همیشه سعی کردم در تلخ‌ترین شرایط دریچه‌هایی به سمت نور بیابم. در این مجموعه هم با اینکه تلنگرهای تلخ وجود دارد، اما معدل آثار فضایی از امید و گشایش است. بار عاطفی همان‌جاست؛ جایی که نوید آزادی و روشنایی داده می‌شود.

 از چه نشانه‌ها و عناصر تصویری برای انتقال ایده‌ها و احساسات استفاده کردید؟

شخصیتی با سری شبیه به قفس، بازیگر اصلی این مجموعه است. می‌خواستم تفکر «حبس‌اندیش» را به تصویر بکشم. سمبل قفس و چشم‌بند بارها در کارها تکرار شده‌اند. وقتی مجموعه را مرور کنید، انگار روایت تولد و رشد یک اندیشه محبوس‌کننده را می‌بینید؛ تفکری که سرانجام دیگران را نیز به زنجیر می‌کشد.

 ترجیح می‌دهید مخاطب به قصه پشت آثار فکر کند یا برداشت شخصی خودش را داشته باشد؟

اثر وقتی از خالق جدا می‌شود، دیگر به او تعلق ندارد. من ترجیح می‌دهم هر مخاطب برداشت شخصی خودش را داشته باشد. این تکثر برداشت‌هاست که اثر را زنده و ماندگار می‌کند.

 این مجموعه بیشتر یادداشت شخصی تصویری است یا تجربه‌ای جمعی‌تر را بازتاب می‌دهد؟

در اصل یادداشت شخصی من است؛ اما دغدغه‌های انسانی جمعی در آن نهفته است. بنابراین می‌تواند برای بسیاری از مخاطبان قابل درک باشد و همذات‌پنداری 

را برانگیزد.

 آیا قصد ادامه این مجموعه را دارید یا آن را فصلی بسته می‌دانید؟

بستگی به شرایط دارد. شاید لطف این کارها در آن باشد که در یک موقعیت خاص خلق شدند. ممکن است بعدها مفاهیمشان را در کارهای دیگر ادامه دهم.

 پس از این تجربه، نگاهتان به کارتون و کاریکاتور

 تغییر کرد؟

بله. باورم به اهمیت تاریخی کاریکاتور بیشتر شد. امروز فکر می‌کنم کاریکاتورها می‌توانند اسناد تاریخی باشند؛ هم برای معاصران و هم برای نسل‌های آینده.

 طنز برای شما بیشتر ابزار انتقاد است یا شیوه‌ای برای بازکردن گره‌های ذهنی؟

طنز هم انتقاد است و هم تلنگر. بارها مخاطبانم گفته‌اند چیزی را کشیدم که آنها در ذهن داشتند، ولی بلد نبودند بیان کنند. این تلنگرها هم بر مخاطب اثر می‌گذارد و هم شاید موضوع طنز را به تأمل وادارد.

 در آثار تازه‌تان رگه‌هایی از طنز تلخ یا سیاه دیده می‌شود. این انتخاب آگاهانه است یا نتیجه تجربه‌های زیستی؟

من از نوجوانی به طنز تلخ گرایش داشتم. بعدها تجربه‌های اجتماعی و شخصی این گرایش را عمیق‌تر کرد. طنز تلخ می‌تواند بیانی بسیار قدرتمند داشته باشد. وقتی در سال ۷۳ با گل‌آقا کار می‌کردم، هرجا امکان طنز تلخ بود، برایم جذاب‌تر بود.

 کاریکاتور در مطبوعات تعریف می‌شود، اما وقتی وارد گالری می‌شود به فضای هنرهای تجسمی پا می‌گذارد. برای شما این جابه‌جایی چه معنایی دارد؟

کاریکاتور حتی در مطبوعات هم یک هنر تجسمی است. می‌تواند در حداقل فضا حداکثر تأثیر را بگذارد. بعضی کارتون‌ها به‌اندازه چند مقاله اثر می‌گذارند. اما نمایشگاه‌ها مزیتی دارند: کارهای بدون شرح را بهتر معرفی می‌کنند و راهی برای معرفی کاریکاتوریست‌های ایرانی در جهان هستند.

 آیا در موزه و گالری هم کاریکاتور همان قدرت اجتماعی‌اش را حفظ می‌کند؟

خیر. رسانه‌ها و به‌ویژه شبکه‌های اجتماعی تأثیر اجتماعی بسیار بیشتری دارند. نمایشگاه‌ها مخاطب محدود دارند؛ رسانه‌ها میلیون‌ها نفر.

 کاریکاتور همیشه در مرز آزادی و محدودیت حرکت کرده است. این مرزها چه تأثیری بر خلاقیت شما داشته‌اند؟

کاریکاتوریست‌ها همیشه روی لبه تیغ حرکت می‌کنند. محدودیت‌ها از یک‌ سو مانع‌اند، اما از سوی دیگر خلاقیت می‌آورند؛ راه‌های استعاری و غیرمستقیم برای بیان اندیشه. البته ریسک هم بیشتر است.

 محدودیت‌ها شما را به سمت زبان استعاری کشاندند؟

بله. در کشورهایی مثل ما، زبان استعاره رایج است. هرچه محدودیت بیشتر، لایه‌های کار هم بیشتر. البته این خطر را دارد که از سادگی ژورنالیستی فاصله بگیرد و فهمش دشوار شود. نمونه‌اش را در کشورهای بلوک شرق در دوره شوروی هم می‌بینیم که کاریکاتوریست‌ها به سمبل‌ها و نشانه‌های چندلایه متوسل می‌شدند.

 

آخرین مطالب منتشر شده در روزنامه شرق را از طریق این لینک پیگیری کنید.